امريكا واقعا به چه چيزي نياز دارد؟
رابرت هانتر/
حملات وحشيانه هفته گذشته داعش در قلب پاريس، دوباره توجه غرب را به تروريسم جلب كرده است. هر چند اين اتفاق در ايالات متحده رخ نداده اما بر عليه يكي از متحدان نزديك امريكا رخ داده است و اكنون اين سوال وجود دارد كه ايالات متحده براي رسيدن به منافعش در خاورميانه بايد چه كار انجام دهد؟
به نظر ميرسد رويكرد اساسي رييسجمهور ايالات متحده داراي سه عنصر اصلي است: 1) جلوگيري از هر گونه حمله تروريستي در خاك ايالات متحده امريكا، حتي حادثه بسيار كوچكتر از حملات تروريستي هفته گذشته در پاريس؛ 2) حفظ دستاورد استراتژيك برنامه جامع اقدام مشترك (JCPOA) با توجه به برنامه هستهاي ايران 3) مقاومت در برابر هر چيز ممكني كه موجب ورود نظامي امريكا در سوريه يا عراق شود.
از ديدگاه رييسجمهور اوباما، با توجه به واقعيتهاي سياسي داخلي، اين سه عنصر عمدهترين منافع امريكا را تشكيل ميدهند. بر اساس نظرعمومي، عنصر اول كه مهمترين است؛ به آنچه در 11 سپتامبر 2001 رخ داد، بازميگردد. هر چند در آن واقعه تعداد قربانيان از شمار 58 هزار قرباني جنگ ويتنام و هفتصد و پنجاه هزار نفر جنگ داخلي امريكا كمتر بود اما شوك بزرگي بود. بعد امريكا وارد دو جنگ بزرگ شد و هزاران ميليارد دلار هزينه كرد و جان چند هزار نفر ديگر از دست رفت.
نكته اول و اول
تمايل امريكاييها به قبول هزينههاي اولويت اول رييسجمهور اوباما براي جلوگيري از 11 سپتامبر ديگر است. اين مساله بعد از حملات پاريس بيشتر مورد تاكيد قرار ميگيرد. 11 سپتامبر تاثير رواني زيادي داشت. اين دقيقا همان دليلي است كه چرا تروريستها آنها را انجام دادند. دقيقا اين هدف داعش در اروپا است كه با انگ زدن به مسلمانان و آزار آنها، شمار سربازان داعش را زياد ميكنند.
با اين حال، رييسجمهور اوباما علاوه بر سه هدف اصلي در خاورميانه، يك استراتژي بزرگ دارد كه نميتواند اثرات آن را ناديده بگيرد. يكي سيل پناهندگان به اروپا از خاورميانه است (علاوه بر كساني كه از آفريقا ميآيند)، به ويژه به دليل جنگ داخلي سوريه است. هر چند اين سيل به سواحل امريكا نميرسد، اما نميتوان آن را ناديده گرفت. نه فقط به دليل زمينههاي اخلاقي آن، و اينكه به شركاي امريكا صدمه ميزند، براي اينكه اعتبار امريكا براي رهبري را به خطر مياندازد.
با توافق هستهاي ايران، ايالات متحده همچنان مسووليتهاي بيشتري در خاورميانه دارد. دولت اوباما تنها نبايد به ايران فشار وارد كند كه به مسووليت خود عمل كند، بلكه بايد به شركاي خود در منطقه نيز فشار وارد كند. ترسها و نگرانيهاي ابراز شده از سوي كشورهاي خليج فارس، اسراييل و تركيه ممكن است انعكاس اغراقآميز از رقابت ژئوپولتيك با ايران باشد، اما امريكا بايد به آنها تضمينهاي امنيتي بيشتر بدهد كه توافق هستهاي، چشمانداز تعامل امريكا با خاورميانه را كاهش نداده است.
ايالات متحده نميتواند از پيامدهاي حمله به عراق در سال 2003 و سرنگوني يك دولت اقليت سني و ايجاد يك دولت حداكثري شيعه بگريزد. دولتهاي سني منطقه براي همين دليل متمركز شدهاند كه دولت علوي بشار اسد را سرنگون كنند. به دلايل مختلف، ايالات متحده وارد جنگ داخلي شيعه و سني شده است. نه تنها در سوريه، در حمايت نظامي از عربستان سعودي عليه حوثيها در يمن و چشم پوشي از سركوب اكثريت شيعيان در بحرين توسط دولت سني طرفدار سعودي.
رويارويي با داعش
داعش الهام گرفته از اسلام وهابي عربستان سعودي و بودجههاي عظيمي است كه عربهاي سني و احتمالا حكومتهاي آنها در اختيارشان قرار دادهاند. ايالات متحده و ساير حكومتهاي غربي در سالهاي گذشته با وجود خونهاي زيادي كه در افغانستان، عراق و سوريه ريخته شد و با وجود هزينههاي سنگين، آن را تحمل كردند. هر چند آموزش و حمايت جنگجويان اسلامگرا در افغانستان عليه شوروي، در زمان خود ايده خوبي بود، اما اكنون ميتوان گفت اين ايده فقط براي آن زمان خوب بود. 19 نفر از 20 هواپيماربا در يازده سپتامبر از عربستان سعودي بودند. با اين حال هنوز ايالات متحده از عربستان سعودي نخواسته است كه جريان سمي مذهبي و پول به اين گروهها را قطع كند. اينجا يك تضاد اساسي در سياست و عمل امريكا وجود دارد. ما به دنبال بركناري اسد هستيم اما مانع تقويت مستقيم و غير مستقيم داعش نميشويم. به عبارت ساده ما بدون جلوگيري از برافروخته شدن جنگ شيعه و سني نميتوانيم به بركناري اسد برسيم. بايد به عربستان سعودي و كشورهاي عربي سني گفت كه تمام پشتيبانيهاي ايدئولوژيك، مستقيم و غيرمستقيم از تروريستها را متوقف كنند.
٭ منبع: لوب لوگ