ياران پايداري به صف
مصطفي ايزدي
از تحركات رسانهاي و ميداني اطرافيان محمود احمدينژاد برميآيد- يعني از اول دوره يازدهم رياستجمهوري برميآمد- كه آقايان قصد ورود به مجلس دهم را دارند. كار خوبي است كه قصد كنند به مركز قانونگذاري وارد شوند تا متوجه شوند مجلس شوراي اسلامي چگونه جايي است. آيا در راس امور هست يا نه؟ آيا درست است كه در دوران زمامداريشان به اين مجلس بياعتنايي كردهاند؟ آيا اگر با وجود اينها در مجلس، رييسجمهوري شبيه احمدينژاد، اتفاقا سكان دولت را در دست گرفت، به چنين مجلسي بياعتنايي كند و مصوبات آن را ناديده بگيرد، چه اتفاقي ميافتد؟ آيا ياران احمدينژاد جلوي چنين فردي كه مثل رييسجمهور دورههاي نهم و دهم باشد، ميايستند يا همچنان معتقدند كه مجلس در راس امور نيست و رييسدولت ميتواند مصوبات دوستان خود در مجلس را ناديده بگيرد؟
راستي اين چند تا وكيل، وزيري كه همچنان فيلشان ياد هندوستان ميكند، چگونه ميخواهند به مجلس راه پيدا كنند؟ البته اين تعدادي كه فعلا در صحنه هستند، يكتا را تشكيل دادهاند و هنوز برايش به عنوان يك حزب مجوز رسمي نگرفتهاند و نام جبهه را بر آن گذاشتهاند، چراكه تعدادي از همكاران و يارانشان در زندان روز ميگذرانند و بعيد است كه بتوانند به اين جبهه ملحق شوند.
فعلا اگر از آن جمع ياران و همكاران و همفكران و دستياران احمدينژاد كه به دليل بعضي جرايم و اتهامهاي بعضا ناگفتني در بند هستند ميگذريم و از اين عده كه بيرون به سر ميبرند ميپرسيم در جريان تبليغات انتخابات دوره دهم مجلس به مردم چه خواهند گفت؟ بالاخره ضروري است سخناني با مردم كشورمان در ميان بگذارند كه آراي آنان را براي ادامه خدمتگزاري، اين بار در لباس نمايندگي مجلس جلب كنند؟
در واقع چه تمهيداتي ميانديشند كه براي مردم تاثير دولتمداري كساني چون احمدينژاد و هيات دولت او و پشتيبانان او در اوضاع اقتصادي، فرهنگي، اخلاقي و اجتماعي كشور به گونهاي واژگونه تصوير شود؟
مردم البته فراموش نميكنند كه قطعنامههاي تاثيرگذار دشمنان و مخالفان مردم و نظام اسلامي، چه بلايي بر سر ملت و دولت آورده و اين قطعنامهها توسط آقاياني كه ميخواهند رودرروي آحاد جامعه بايستند و از افتخارات خود بگويند، ورق پاره ناميده شد و منتظر بودند، شوراي امنيت سازمان ملل آنقدر قطعنامه صادر كند كه قطعنامهدانشان پاره شود.
واقعيت اين است كه بعضي از قانونهايي كه در مجلسهاي هشتم و نهم تصويب شد، به دليل اجرا نكردن يا بد اجرا كردن، صدمات زيادي خصوصا به كيان اقتصادي ملك و ملت وارد كرده است. نمونهاش قانون مربوط به يارانههاي نقدي است كه اگر درست اجرا ميشد، اولا: توليد رونق ميگرفت و بخشي از بيكاري رفع ميشد، ثانيا: دولت يازدهم را با مشكلات فراوان روبهرو نميكرد. به جز اينها وقتي اين آقايان عضو يا هوادار پاكترين دولت تاريخ ايران بودند و از اين ادعاي شيرين خود چنان خوشحال بودند كه گويي براي هميشه در قدرت خواهند بود؛دولـتي كه سازمان برنامه و بودجه را منحل كرد تا هر كار دلش خواست انجام دهد. كدام يك از كساني كه امروز گرد محور «يكتا» جمع شدهاند و ميخواهند راي مردم را به دست آورند، در دولت متبوع خود جلوي قانونگريزي، بيتوجهي به بيتالمال، منحل كردن سازمان برنامه و بودجه، دروغافكنيهاي رايج و... بايستند و نگذارند مردم بيش از اين صدمه بخورند.
بديهي است آقاياني كه دلشان را خوش كردهاند به مخالفتخوانيهاي پايداريها در مجلس شوراي اسلامي فكر ميكنند مردم ايران با انتخاب دكتر حسن روحاني براي رياستجمهوري پشيمان شدهاند و به سمت و سوي احمدينژاديها برگردند. البته پايداريها خيلي تلاش كردند كه اولا ثابت كنند برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) به ضرر ملت ايران است و ثانيا نگذارند كه دولت براي انجام برجام موفق شود. اما وقتي از بالا تا پايين نظام اسلامي و اخيرا نيز مراجع عظام تقليد از دولت مستقر حمايت كردند و فعاليت برجامي دولت را ستودند، اين جماعت هميشه مخالف، منزوي شدند. همين كافي است كه ياران پايداري نيز در آخر خط قرار گيرند.