سران جهان براي تغيير اقليم به پاريس ميآيند
مهدي زارع٭
سازمان ملل متحد در30 نوامبر 2015 كنفرانس جهاني تغيير اقليم را در پاريس برگزار ميكند. اولين كنفرانس بينالمللي در زمينه تغيير اقليم در «اجلاس زمين» در ريودوژانيرو برزيل در 1992 برگزار شد و حاصل آن «كنوانسيون ريو» بود كه با تصويت «چارچوب سازمان ملل متحد براي تغيير اقليمUNFCCC » همراه شد. اين چارچوب شامل مجموعه فعاليتهايي بود كه براي كنترل گازهاي گلخانهاي در اتمسفر براي ممانعت از مداخلات خطرناك در سامانههاي اقليمي تنظيم و منتشر شد. اين چارچوب از 21 مارس 1994 (اول فروردين 1373) لازمالاجرا اعلام شد و اكنون تقريبا تمام كشورهاي عضو سازمان ملل متحد (بيش از 195 كشور) اعلام كردهاند كه در اجراي آن مشاركت دارند. از آن به بعد كنفرانسهاي سالانه اعضا (Conference of Parties: COP) به پيگيري مصوبات كنوانسيون مزبور ميپردازد. اولين كنفرانس COP در برلين در سال 1995 برگزار شد. رخدادهاي مهم در اين سري كنفرانسها عبارت بودند از كنفرانس COP3 در كيوتو ژاپن كه به «پروتكل زيست محيطي كيوتو» انجاميد، كنفرانس COP11 در كانادا كه به برنامه عملياتي مونترال منجر شد، كنفرانس COP15در كپنهاگ كه نشان داد موافقتهاي به عمل آمده در پروتكل كيتو عملياتي نشده است، و كنفرانس COP17 در دوربان آفريقاي جنوبي كه به تشكيل «صندوق اقليم سبز» انجام شد. امسال كنفرانس COP21در پاريس به عنوان كنفرانس تغيير اقليم سازمان ملل براي هدف تنظيم موافقتنامه بينالمللي براي كنترل و محدود كردن گرم شدن زمين به حداكثر دو درجه برگزار ميشود. در اين كنفرانس كه شامل برنامههاي متعدد و مختلف و جلسات فراوان موازي هم خواهد بود، پيشبيني ميشود كه حدود 50 هزار نفر شركت كنند كه شامل 25 هزار نفر از اعضاي هياتهاي رسمي كشورهاي مختلف از جمله كشور ما ايران خواهند بود.
در كشور ما طي 30 سال گذشته مساله گرم شدن (در حد 5/2 تا 30 درجه در حدود 60 سال گذشته) و همچنين خشكسالي از مهمترين مظاهر تغييرات اقليمي بودهاند. سوال مهمي مطرح است: اين تغييرات به ويژه از بين رفتن منابع آبهاي زيرزميني طي حدود 25 سال اخير، چه اثرهاي بعدي ممكن است به جا بگذارد؟ تخصص نگارنده همواره دغدغه رخداد يا تسريع در وقوع زمينلرزه مهم بعدي در نواحي لرزهزا و در پهنه گسلهاي فعال در ايران است. در مطالعات مشابهي در نواحي كه وضعيتي مشابه از نظر لرزهخيزي و همچنين مساله خشكسالي با فلات ايران دارند ميتوان به ايالت كاليفرنياي امريكا اشاره كرد. مطالعات اخير نشان ميدهد كه طي 150 سال اخير حدود 160 كيلومتر مكعب آب از دره مركزي كاليفرنيا با حفر چاه برداشت شده است. حدود 30 درصد از اين ميزان به حدود 10سال اخير مربوط بوده است. مطالعات زمينشناسان نشان ميدهد كه الزاما وجود يا عدم وجود آبهاي زيرزميني به لرزه خيز شدن يا بي لرزه شدن گسلها (به ويژه پهنه گسل سانآندرياس) و همچنين شكلگيري گسلها ربط مستقيمي ندارد، ولي مساله آن است كه همين مطالعات نشان ميدهد كه تخليه سفرههاي آب زير زميني ميتواند به تسريع در رخداد يك زلزله مهم بعدي بينجامد. در واقع اين باربرداري از لايههاي آبدار سطحي ميتواند به تغيير در ريتم رخداد زلزلههاي اصلي منجر شود.
در ايران ارزيابيهاي انجام شده در دشت تهران و كرج، منطقه درياچه اروميه و منطقه مشهد نشان ميدهد كه در اين نواحي طي حدود 25 سال گذشته به ترتيب حدود 30، 75 و 100 كيلومتر مكعب از حجم سفرههاي آب زيرزميني نابود شده است. هر سه منطقه ياد شده از نواحي لرزهخيز (و متاسفانه پرجمعيت ايران) هستند. در نواحي مزبور نبودهاي لرزهاي در بازههاي زماني چند ده تا چند صد ساله روي پهنه گسلهاي فعال منطقه وجود دارد. مساله كمبود آب و تخليه سفرههاي آب زيرزميني با سرعت و حجم ياد شده، با مراجعه به مطالعات مشابه به ويژه در كاليفرنيا ميتواند به تسريع در رخداد زلزلهاي با بزرگاي 7 ريشتر يا بيشتر در اين نواحي (كه مهمترين نواحي جمعيتي ايران هم هستند) منجر شود. اين موضوع نيازمند بررسيهاي دقيق علمي و رصد مداوم با ابزارهاي سنجش مدرن است. در واقع در فلات ايران در پهنههاي گسلهاي فعال بايد با توجه به نزديكي يا قرارگيري اين پهنههاي گسل در زونهاي تخليه آبهاي زيرزميني براي برآورد احتمال رخداد زلزله بعدي مورد ارزيابي مجدد قرار گيرد. تغيير اقليم ريتم رخداد مخاطرات مختلف از جمله زلزلهها را در ايران تغيير داده است. بايد هوشيار باشيم.
٭استاد زلزلهشناسي مهندسي پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله