تماشاگران زاهداني در فيلمهاي هندي
چه ميبينند؟٭
يوسف اباذري- عبدالوهاب شهلي بر/
فيلمهاي عامهپسند هندي به عنوان نوعي فرهنگ عامه جهاني، در جامعه ايران و در مقياسي وسيع مورد استفاده است. اين امر پديده نوظهوري نيست و پيشينه آن به دهه 30 برميگردد؛ اما تاكنون در مورد چگونگي فرآيند مصرف اين فيلمها و نوع ارتباطي كه تماشاگران ايراني با آنها دارند، پژوهشي انجام نگرفته است. پژوهش حاضر در چارچوب سنت مطالعات فرهنگي، خوانشهايي را كه تماشاگران زاهداني از فيلمهاي عامهپسند هندي دارند، دريافت و تبيين
كرده است. براي انجام اين كار از يك روششناسي «كيفي ـ تركيبي» كه بهطور توامان دربرگيرنده: 1) استنتاج رمزگان اجتماعي، فني و ايدئولوژيك فيلمهاي عامهپسند هندي 2) تحليل زمينه اجتماعي ـ فرهنگي تماشاگران و 3) دريافت خوانشهاي تماشاگران مورد مطالعه بود، استفاده شده است. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه فيلمهاي عامهپسند هندي، به عنوان نوعي فرهنگ عامه جهاني، ساختارها و روابط قدرت را در سطح جهان روايي خلق ميكنند كه به نوعي متاثر از ساختارها و روابط قدرت موجود در جهان اجتماعي هند و در راستاي طبيعي جلوه دادن آنها است. وقتي كه در اثر فرآيندهاي جهاني شدن، فرهنگ عامه جهاني در مقياسي محلي مصرف ميشود، صورتبندي گفتمانياش متناسب با هويت گفتماني مصرفكنندگان محلي و مسائل آنها، تا حدود زيادي تغيير مييابد و حتي در مواردي كاملا تغيير ميكند. متون فرهنگ عامه جهاني ميتوانند زمينههايي را فراهم كنند كه مصرفكنندگان محلي، قالب زمان و مكان را بشكنند و
بر محدوديتهاي فرهنگي، اجتماعي و سياسيشان فايق آيند.
در اين پژوهش از «روش مصاحبه عميق» جهت دريافت خوانشهاي تماشاگران زاهداني از فيلمهاي عامهپسند هندي استفاده شده است. نمونههاي پژوهش به صورت انتخابي براساس دو متغير كيفي «گفتمان قومي» و «گفتمان نسل جديديته» انتخاب شدهاند. برمبناي گفتمان قومي سه گروه قومي بلوچها، سيستانيها و غير بوميها، براساس گفتمان نسل جديديته دو مقوله سنتي و نسل جديد مد نظر قرار گرفتند كه از تركيب آنها شش گروه اجتماعي شامل بلوچهاي
سنتي - بلوچهاي نسل جديد، سيستانيهاي سنتي ـ سيستانيهاي نسل جديد و غير بومي - غير بومي نسل جديد حاصل شدند. همه نمونههاي انتخابي در مقطع سني 18تا 27سال قرار داشتند و از طرفداران پروپا قرص فيلمهاي عامهپسند هندي بودند و همچنين لطف كرده و شب قبل از مصاحبه فيلم « از نسل آفتاب» را در مواردي براي چندمين بار
تماشا كردند.
نوع ارتباط بلوچهاي سنتي با فيلمهاي هندي، حكايت از همذاتپنداري فرهنگي دارد. اين گروه اجتماعي عناصري از قبيل لباس، آدابورسوم، سبك زندگي و رنگ پوستي را در اين فيلمها ميبينند كه با آنها احساس نزديكي ميكنند. بهبيانديگر، آنها وقتي وارد جهان فيلم هندي ميشوند، عناصري را ميبينند كه شباهت زيادي بازندگي روزمرهشان، عناصري كه گويا از زندگي خودشان برآمدهاند و در رسانه سينما بازنمايي شدهاند، دارند.
نكته قابلتوجه در اينجا، اين است كه اكثر اين عناصر، تشكيل دهنده وجوه سنتي فيلمهاي هندي است و در راستاي بازتوليد ساختارهاي سنتي جامعه هند، عمل ميكنند يا در فيلمهايي كه درصدد بيان نوگرايي و نقد سنت هستند، در حوزه سنت قرار ميگيرند. اهميت عناصر سنتي اين فيلمها براي بلوچهاي سنتي تا آنجايي است كه از كمرنگ شدن آنها در مهرومومهاي اخير، به دليل رويآوري سينماي هند به سبكهاي هاليوودي و افزايش چشمگير اروتيسم در فيلمهاي آن، بهشدت ابراز نگراني ميكنند.
سيستانيها و غير بوميها، از چشماندازي اخلاقگرايانه به فيلمهاي هندي نگاه ميكنند؛ يعني نقطه تمركزشان بر پيامهاي اخلاقي است كه در فيلمهاي هندي وجود دارند، پيامهايي همچون صداقت و راستي، نيكي به پدر و مادر، كمك به فقرا، شكست نهايي كساني كه كارهاي غيرقانوني انجام ميدهند و... كه خيلي ناشيانه و با صدايي بلند در قالب ديالوگهايي آتشين آنها را فرياد ميزنند. اين دو گروه گويا مضاميني اخلاقي و جهاني را در اين فيلمها ميبينند كه احساس ميكنند به زندگي خودشان هم مربوط است.
خوانشي كه بلوچهاي نسل جديد از فيلمهاي عامهپسند هندي دارند، همچون بلوچهاي سنتي مبتني بر همذات پنداري فرهنگي است؛ يعني با جهان فيلم هندي احساس نزديكي ميكنند و آن را بهنوعي خودي ميپندارند؛ اما احساس نزديكي اين گروه اجتماعي با اين فيلمها نسبت به بلوچهاي سنتي، از نگاهي كاملا متفاوت نشات ميگيرد. آنها بهجاي اينكه غرق در عناصر سنتي فيلمهاي هندي شوند و با آنها همذاتپنداري كنند، به عناصري از اين فيلمها توجه ميكنند كه به دنبال نقد سنت و القاي نوگرايي هستند. درواقع آنها مسائلي را در اين فيلمها ميبينند كه مشابه با مسائل خودشان است. مسائلي همچون نقد ازدواجهاي اجباري، نقد قشربندي اجتماعي سنتي و نبود فرديت كه در مراحل اوليه گذر از جامعه سنتي به جامعه نسل جديد مطرح ميشوند. درواقع اين گروه اجتماعي در اثر تحصيلات دانشگاهي و آشنايي با آموزههاي نسل جديديته بهنوعي تفكر انتقادي نسبت به انگارههاي فرهنگي و روابط اجتماعي حاكم بر جامعه خود دستيافته است؛ تفكري كه تا حدودي ذهنيت فيلمسازان هندي را هم به خود مشغول داشته است.
رمزگشايي سيستانيهاي نسل جديد از فيلمهاي عامهپسند هندي بهطور عام، حالتي دوسويه دارد. ازيكسو همچون سيستانيها و غير بوميها، براي اين فيلمها جنبه اخلاقي و آموزشي قايلند؛ يعني احساس ميكنند پيامهايي در فيلمهاي هندي وجود دارد كه حاصل قرنها زندگي انسانها روي زمين است و جنبهاي فرازماني وفرامكاني پيدا كردهاند؛ مثلا در مورد فيلم «از نسل آفتاب» اين پيام ساده كه با سعي و تلاش ميشود به هرچيزي كه بخواهيم برسيم.
از سوي ديگر رمزگشايي اين گروه، دلالت بر رسيدن به تخيلي كارناوالي دارد.
غير بومي نسل جديد، از طريق ديدن فيلمهاي عامهپسند هندي به دنبال رسيدن به تجربههاي كارناوالي هستند؛ يعني تجربه مجازي دنيايي كه سرشار از رنگهاي متنوع و شاد و رقص و آوازهاي تخيلبرانگيز است. درواقع ورود به جهان فيلم هندي فرصتي براي فرد فراهم ميآورد كه فارغ از محدوديتهاي قانوني، عرفي، اجتماعي و اقتصادي حاكم بر جامعه، در دنياي تخيل به آرزوهاي
سركوب شدهاش دست يابد يا به شكل ديگري از زندگي بينديشد. به همين دليل وقتي از آنها پرسيده ميشودكه چرا فيلم هندي ميبينيد؟ به صحنههاي رقص و آواز موجود در اين فيلمها و اينكه شخصيتها در آخر فيلم به خواستههايشان ميرسند، اشاره ميكنند. اين گروه بيشتر ارتباطي شكلي تا محتوايي با فيلمهاي هندي دارند؛ يعني به عنوانمثال بهجاي اينكه مثل بلوچهاي نسل جديد دغدغهها و مسائل شخصيتهاي فيلمها برايشان مهم باشد، بيشتر به جلوههاي بصري مطرح در آنها ميانديشند. از جهت ديگر غير بومي نسل جديد، نگاهي توريستي به فيلمهاي هندي دارند، بهطوريكه ميخواهند از دريچه اين فيلمها وارد دنياي فرهنگ هندي شوند، بهخصوص جلوههاي بصري
فرهنگ هندي.
٭برگرفته از يافتههاي پژوهشي با عنوان «مصرف محلي فرهنگ عامه جهاني فيلمهاي عامهپسند هندي و تماشاگران زاهداني»