زمستان سرد امير در تبريز
رامتين جباري
استقلال مظلومي برنده حيثيتيترين مسابقه سال شد. تسويهحساب شخصي با استقلال براي امير، كه در هر دو بازي ميزبان بود، فرصت نابي بود كه براي هميشه از دست رفت. اين بدترين شروع ممكن براي كسي است كه تا هفته سيزدهم خانهنشين ماند و حالا در شرايطي به تعطيلات زمستاني ميرود كه زندگي در جامحذفي را به استقلال باخت. ديروز جامي از دستهاي امير و تيمش پريد كه با قرعه خوب بازيها در دو قدمي بود. باخت به استقلال براي امير چيزي فراتر از واگذاري يك مسابقه فوتبال است، چيزي وراي مرگ و زندگي. حالا او حاضر است تا پايان فصل بدون تيم ميماند اما اين بازي را به استقلالِ مظلومي نميباخت. هواداران تبريز كه در روز معارفه اولتيماتوم سختي به جانشين توني داده بودند، از دقيقه ۸۶ بازي ديروز امير را با چاشني خشونت به حيا كردن و در ادامه به رها كردن شهر تبريز دعوت كردند؛ تا جايي كه ترجيح داد قيد مصاحبه زنده با شبكه سه را بزند و بار ديگر با اين هواداران خشمگين روبهرو نشود. البته انصاف نيست كه همه اين شكست سنگين را به اسم كسي بنويسيم كه دو هفته است تراكتور را تحويل گرفته، اگرچه با همين حضور دو هفتهاي، توپ توني را كه روي زمين به خوبي جريان داشت، به هوا برد و سبك بازي تراكتورسازان را از سكه انداخت. ارسالهاي بلند و بيبرنامه تيم امير، در شرايطي كه دو دفاع مركزي استقلال بهترين عملكرد ممكن را روي اين توپها دارند، نشان از بيتوجهي او به دانستههايش از تيم مظلومي داشت. امير در روزي ميانه ميدان را به مظلومي باخت كه از ابتداي مسابقه براي ماسك اميد ابراهيمي و برتري در جنگ هافبكها، مطابق با برنامه دقيقي عمل ميكرد. او حتي براي عصبيكردن قلب مياني استقلال نيز با برنامه بود و با كشاندن مسابقه به حاشيه، سعي در سنگين كردن جو ورزشگاه عليه تيم مهمان داشت كه به نتيجه نرسيد. استقلال با وجود جواني فوتبال را در تبريز با مغز بازي كرد؛ مظلومي جابر را به پدافند دفاعي امير سپرد و با فرشيد اسماعيلي، عمق تراكتورسازي را كم كرد تا با اين گروگانهاي فرمايشي، «سجاد شهباززاده» در روزي دبل كند كه زدن يك گل هم ماموريت كاملا موفقي بود. مظلومي به ابرستاره قفس توري تيمش اكتفا نكرد و براي پايان بازي در دقيقه ۹۰ به اندازه كافي جسور بود. امير هم با تمام بدبياري، خوششانس است كه توي دروازه جوان آيندهداري مثل اخباري ايستاده بود كه اگرچه دو گل خورد اما دستكم سه گل ديگر را خريد تا شكست خانگي تراكتور در عصر سرد تبريز، روي كاغذ خفيف باقي بماند. حالا تمركز هر دو تيم روي نيمه دوم ليگ است. مظلومي اميدوارانه براي يك فصل رويايي خيالبافي ميكند. او حالا يك پاي جامي است كه تكليفش سوم خرداد سال ۹۵ و در شهر خرمشهر روشن ميشود و در ليگبرتر هم مدعي سرسخت قهرماني است. آيا او مثل قصه داربيهاي تهران، در بالابردن جامهاي قهرماني هم «دوبله» ميشود؟ و آن سوي داستان، مرد تنهاي اين روزهاي فوتبال ايران است كه براي احياي اعتبار از دست رفته فقط ۱۵ هفته فرصت دارد. آيا امير بهار تبريز را خواهد ديد، يا برف و زمينهاي يخي آخرين خاطرهاش از اين شهر خواهد شد؟ چرا كه اين فرصت براي امير هفته به هفته تيك ميخورد و شايد چوبخطهايش پيش از پايان بازيها پر شود و تمام!