درباره وحيد چماني و آثار تازهاش در گالري اثر
اسيدآمينهها؛ موجوداتي كه جان گرفتهاند
آزاده جعفريان/ در تاريخ كم نبودهاند نقاشاني كه همه عمرشان يك سوژه يا يك مفهوم خاص را در طول ساليان دراز نقاشي كردهاند و آن را در ذهن مخاطب خود نهادينه كردند؛ گاهي درخت، گاهي پرنده يا اسب... اين اصرار و ايستادگي بر يك سوژه آن را در بافتارانديشگي آن هنرمند به ساحت معنايي خاص ميرساند و براي آن سوژه تعاريف تازهاي مي تراشد. ١٠ سالي است كه وحيد چماني نيز چنين رويهاي را در پيش گرفته است، منتها با سوژهاي كه وجود خارجي ندارد و خود اين نقاش جوان خالق آن است. «اسيدآمينه»ها؛ موجوداتي عجيبالخلقه كه معلوم نيست رو به زوال هستند يا در حال تكامل؛ كم نيستند كساني كه معتقدند اين موجودات ميتوانند ژانر وحشت در نقاشي را در ايران تثبيت كنند. چماني بهتازگي در نگارخانه اثر، ششمين روايت خود از اين موجودات عجيبالخلقه را به نمايش گذاشته بود؛ روايتي كه نشان ميدهد اسيدآمينهها كه تا به حال در عزلت و خلئي بيمكان و بدون جغرافيا سير ميكنند، شهرنشين شدهاند.
وحيد چماني، متولد ١٣٦٣، عضو بنياد ملي نخبگان ايران، برگزيده هشت رويداد معتبر بينالمللي و داخلي از جمله آرتبريج واشنگتن، هنر معاصر مجيك آو پرشياي لندن، هفتمين دوسالانه نقاشي ايران، چهارمين دوسالانه بينالمللي جهان اسلام و نخستين دوسالانه نقاشي دامونفر است. سال گذشته «آرتپرايس» موسسه شاخص و متقن در زمينه اقتصاد هنر در گزارشي پنج هنرمند زير 30 سال موفق در خاورميانه و آفريقا را معرفي كرد كه در اين فهرست چماني در كنار هنرمنداني از آفريقاي جنوبي، تركيه و تونس از منظر فروش حايز ركورد معرفي شد. چماني همچنين داراي ركورد 28 هزار دلاري در كريستيز و ٣٤ ميليون توماني در سومين حراج تهران است. او درباره شكلگيري خلق اسيدآمينهها ميگويد: «به صورت جدي از سال ٨٥ خورشيدي بود كه اسيدآمينهها برايم جدي شد. در يك مقطعي بحث اصالت براي من بسيار جدي شد. در آن زمان شروع به نگارش داستان كوتاهي كردم كه كاراكتر اصلي داستان آن در پي جستوجوي اصالت بود، او براي يافتن اين اصالت منشأ علمي خود را جستوجو ميكند و در نهايت به اسيدآمينه يعني عنصري كه ياختهها با آن ساخته ميشوند، ميرسد. عنوان «اسيدآمينه» در اين داستان نخستينبار پيدا شد و براي من مفهوم پيدا كرد. گويي خودم هم به اسيدآمينه تبديل شده بودم و به اين دقت كردم كه اگر خودم بخواهم آن اصل را پيدا كنم به چه چيز توجه خواهم كرد به همين دليل بود كه عنوان «اسيدآمينه» را براي مجموعه كارهايم انتخاب كردم. از آنجايي كه تمام موجودات زنده از اسيدآمينهها شكل ميگيرند، من نيز تحت تاثير اين امر تابلوهايم را شكل دادم. كاراكترهاي مختلفي را دركارهايم خلق ميكنم كه نام همه آنها را اسيدآمينه گذاشتم. اينها وقتي روي بوم شكل ميگيرند، شخصيتهاي متنوعي هستند كه به اصالتشان آنها را ارجاع دادم.»
اسيدآمينههاي چماني در طول اين سالها با تحولات و تغييرات گوناگوني روبهرو شدند، يكي از دورههايي كه بسيار مورد توجه واقع شد زماني بود كه اين كاراكترها شمايل قاجاري گرفتند و با المانهاي قاجاري روايت متفاوتي يافتند. هرچند كه باز هم هويت ذاتي خود را حفظ كردند. چماني در اين باره ميگويد: «به گمانم هنر ايران در دوره قبلتر از قاجار جدي است، حالوهواي خاصي دارد و از دوره قاجار به بعد نقاشي احوال خاصي ندارد و تاثيرات غربي و بهتزدگي نسبت به مدرنيته در آن بسيار پررنگ است. تحت تاثير همين پايه، تصميم گرفتم اسيدآمينهها را در تاريخ به عقب برده و به يك كاراكتر قاجاري تبديل كنم؛ روي اين موضوع بسيار كار كردم. كمكم همهچيز زندگي من قاجاري شد از لباسهايي كه ميپوشيدم تا موسيقياي كه گوش ميدادم و كتابهايي كه ميخواندم همه قاجاري بود تا با دريافت تاموتمام از آن روزگار روايتم از اسيدآمينههاي قاجاري اصالت داشته باشد.»
همين دوره سبب شد تا آثار چماني را ادامه نگارگري ايراني يا نگارگري با طعم معاصر بخوانند، اين نقاش جوان طور ديگري به اين پرسش پاسخ ميدهد: «براي من مهم است كه به صرف وجود يك موتيف، نقاشي مرا به سبك نقاشي قديم ايراني ارتباط ندهند زيرا ارجاع به موتيف، پايينترين سطح و دمدستيترين كار براي ايرانيزه كردن يك اثر است، مثلا خيلي از نقاشان با اضافه كردن يك بته جقه در كنار يك موضوع امروزي اثرشان را ايرانيزه ميكنند. اما من روي اين موضوع متمركز بودم هنر ايراني چه ويژگي دارد كه چنين حال و هوايي در آن وجود دارد. به نظر من هنر ايراني مثل آدمهاي ايراني رو نيست. همه ما داراي پيچيدگيهايي هستيم كه موجب ميشود همه حرفهاي ما با مقدمهچيني بسيار همراه باشد. تلاش من اين است كه همهچيز در كاراكترها و فضاها به چشم مخاطب آشنا باشد اما مانند آن در جهان واقع قابل بازيابي نيست.»
اسيدآمينههاي چماني چشم ندارند، پا ندارند و گويي دچار اضمحلالاند، اما كنشهاي انساني انجام ميدهند، مثلا زوجهايي كه يكديگر را به آغوش كشيدهاند؛ چماني ميگويد: «اين موضوع به معاصر بودن اين آدمها مربوط است، اين اتفاقي است كه روزانه براي همه ما ميافتد، بخشي از حقيقت وجود ما غايب است و ما دقيقا شبيه همين شخصيتها هستيم. بارها ديدهام آدمهايي كه به نمايشگاه ميآيند از اين شخصيتها ميترسند درحالي كه به نظر من آنها از خود واقعيشان فرار ميكنند. آدمها از مواجهه با خود واقعيشان وحشت دارند. اينها همان آدمهايي هستند كه هر روز ميبينيمشان، آدمهايي كه ميخواهند باشند، ديده شوند و مورد احترام قرار گيرند و براي اين موضوع تلاش ميكنند. اين آدمها تلاش ميكنند كه ظاهر خوبي از خودشان نشان دهند و اگر شما حالتي از بزكشدگي در آنها ميبينيد در واقع همان تلاشي است كه آدمهاي امروز هم براي مقبول بودن انجام ميدهند.»
تازهترين نسل اسيدآمينهها كه نقاششان بهتازگي آنها را از ديوارهاي گالري اثر پايين آورده جغرافيا يافته و در فضاهاي شهري ديده ميشوند كه براي خودش يك تحول بنيادين است.
چماني در مورد آثار جديدش توضيح ميدهد: «در آثار اوليه اسيدآمينهها، بيشتر در عمق پرسوناژها فرو ميرفتم و تصويرهاي بسته و روانكاوانهاي از چهره آنها روايت ميكردم؛ اما رفتهرفته از سوژهها فاصله گرفتم و محيط پيرامونشان نيز خلق شد و سعي ميكنم آرام آرام اين دنيا را گستردهتر كنم؛ بالطبع فضاهاي شهري كه ترسيم ميكنم با حال و هواي اسيدآمينهها متناسب است و تاثير اين فضاي مشوش و ترسناك بر آدمها و اين آدمهاي بيهويت بر فضا قابل رصد است.»
او در پايان اين توضيح را اضافه ميكند كه «نقاشان مهم در طول عمرشان روي يك موضوع كار كردهاند تا به مرزي از پختگي برسند. ممكن نيست يك هنرمند در طول دو سال همه سليقه و عقايدش چنان تغيير كند كه در هر سال دو مجموعه متفاوت از هم ارايه كند؛ من ترجيح ميدهم آرام پيش روم و روي همين اسيدآمينهها كار كنم... من در تمام اين سالها هرآنچه خلق كردم اسيدآمينه هستند. بنابراين دورهبندي خاصي ندارم. حتي مجسمه هم كه ساختهام اسيدآمينه نام دارد، فيلم هم اگر بسازم اسيدآمينه نام خواهد داشت و تا اطلاع ثانوي نام همه كارهاي من اسيدآمينه خواهد بود.»