بعيدينژاد در نشست فرجام برجام:
برخي ميگفتند ما توان بحث با امريكا را نداريم
گروه ديپلماسي| «فرجام برجام؛ نگاهي از درون به مذاكرات هستهاي» عنوان همايشي بود كه روز گذشته توسط انجمن ايراني روابط بينالملل در دانشگاه علامه طباطبايي برگزار شد و طي آن حميد بعيدينژاد، مديركل سياسي و امنيت بينالمللي وزارت امور خارجه كه در طول بيش از دو سال گذشته رياست تيم كارشناسي هيات مذاكرهكننده هستهاي را برعهده داشته است، به بررسي روند دستيابي به توافق هستهاي و تشريح ابعاد برجام پرداخت. به گزارش «اعتماد»، حميد بعيدينژاد در ابتداي اين نشست با بيان اينكه بدون مبالغه بايد سالها روي اين توافق كار مطالعاتي انجام شود، گفت: مذاكرات هستهاي ايران و گروه 1+5 يكي از پيچيدهترين و دشوارترين مذاكرات هستهاي در عرصه بينالمللي است. ممكن است در افكارعمومي اين تلقي درباره مذاكرات و توافق هستهاي وجود داشته باشد كه برجام محصول تفاهمي سياسي و زد و بندهايي سياسي ميان طرفين و در واقع، محصول سازش دو طرف ميز مذاكره است كه امكان دستيابي توافقي با اشكال ديگر هم وجود داشت. وي ادامه داد: اين نگاه، نگاهي گمراهكننده است و ما براي فهم دقيق از برجام، بايد نگاهي به ابعاد فني و حقوقي آن هم داشته باشيم تا متوجه شويم كه توافق فقط بعد سياسي ندارد. اين عضو تيم مذاكرهكننده هستهاي با بيان اينكه يكي از ابعاد پيچيدگي مذاكرات و توافق وجود چارچوب حقوقي در زمينه مباحث سياسي است، تصريح كرد: اگر نظام عدم منع اشاعه، نظام پادماني و پروتكل الحاقي وجود نداشت، توافق ميتوانست اشكال ديگري داشته باشد ولي توافق زماني صورت گرفته است كه نظام انپيتي و نظام پادماني وجود دارد. در واقع بدون شناخت آن اسناد نميتوانيم ابعاد حقوقي و فني توافق را متوجه شويم. بعيدينژاد با اشاره به روند شكلگيري انپيتي طي دهههاي گذشته خاطرنشان كرد: نخستين بار امريكا قبل از جنگ جهاني دوم به بمب هستهاي دست يافت و تا سال 1965 شاهد ظهور قدرتهاي هستهاي بوديم كه تعداد دارندگان بمب هستهاي به پنج كشور رسيد. سرعت دستيابي كشورها به بمب هستهاي در آن زمان موجب ايجاد نگراني در عرصه بينالمللي شده بود كه اگر اين سرعت ادامه يابد تعداد دارندگان سلاح هستهاي هم افزايش مييابند و پيشبيني ميشود كه اگر انپيتي شكل نميگرفت، تعداد دارندگان بمب هستهاي به 15 تا 25 كشور ميرسيد. وي با بيان اينكه انپيتي سه ستون و محور اصلي دارد، ابراز كرد: نخستين ستون و مهمترين محور انپيتي، محدود كردن دارندگان سلاح هستهاي به پنج كشور امريكا، روسيه، انگليس، فرانسه و چين است. بر اين اساس، فرض اصلي انپيتي، عدم افزايش تعداد كشورهايي است كه سلاح هستهاي دارند. دومين ستون انپيتي، ماده سه آن است كه كشورهايي كه ميخواهند فعاليت هستهاي داشته باشند بايد تحت نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي فعاليت كنند تا فعاليتشان صلحآميز تلقي شود و سومين محور آن تداوم برنامههاي صلحآميز كشورها است. مديركل سياسي و امنيت بينالملل وزارت امور خارجه با بيان اينكه نظام عدم اشاعه سلاح هستهاي در طول سالهاي گذشته داراي چالشهاي اساسي بوده است، يادآور شد: يكي از چالشهاي اصلي آن، اين است كه آيا تعداد دارندگان سلاح هستهاي همان پنج كشور است يا آنكه اين كشورها افزايش يافتهاند. اگر اعضاي انپيتي بپذيرند كه تعداد دارندگان سلاح هستهاي افزايش يافته است، ستون و محور نخست و اصلي انپيتي فروپاشيده است و انپيتي ديگر معنايي نخواهد داشت. بعيدينژاد ادامه داد: براساس انپيتي، تعداد كشورهاي دارنده سلاح هستهاي، پنج كشور اوليه هستند ولي اكنون هند، پاكستان و آفريقاي جنوبي رسما خود را دارنده سلاح هستهاي اعلام كردهاند. رژيم صهيونيستي سياست ابهام را اتخاذ كرده است و نفيا و ايجابا پاسخي در اين باره نميدهد ولي ما ميدانيم كه اسراييل در اين باره كار كرده و كلاهكهاي متعددي را توليد كرده است. كره شمالي، كشوري است كه رسما اعلام كرده كه بمب هستهاي دارد و آزمايشهاي متعددي را براي بهبود سلاحهاي خود انجام داده است. وي افزود: اگر انپيتي اعلام ميكند فقط پنج كشور دارنده سلاح هستهاي هستند، چهار كشور ديگر هم وجود دارند كه رسما ميگويند داراي سلاح هستهاي شدهاند. چگونه ميتوان اين دو مساله را با يكديگر جمع كرد؟ اگر كشورهاي اوليه دارنده بمب، اين چهار كشور را بپذيرند، مساله به رسميت شناختن يك كشور دارنده سلاح هستهاي مطرح ميشود. از منظر رئاليستي هند، پاكستان و... داراي سلاح هستهاي هستند ولي در تمامي مصوبات اجلاس انپيتي آمده است كه از هند، پاكستان و اسراييل ميخواهيم به عنوان غيردارندگان سلاح هستهاي به انپيتي بپيوندند. بعيدينژاد با بيان اينكه امروز ايران تنها كشوري است كه ضمن پايبندي به انپيتي به هيچوجه نميخواهد جايگاه خود را به طبقه كشورهاي دارنده سلاح هستهاي ارتقا دهد، عنوان كرد: با افتخار ميتوان گفت امروز ايران عوامل توسعه براي انرژي هستهاي صلح آميز را محقق كرده است. اصولا كشورهايي به دنبال غنيسازي رفتهاند كه به دنبال ساخت بمب هستهاي هستند كه از جمله اين كشورها هند، پاكستان و آفريقاي جنوبي بودهاند. وي يادآور شد: در واقع، ايران مدلي را ارايه ميكند كه تحقيقات بسياري درباره آن در حال شكلگيري است. قبلا كشورهايي به دنبال غنيسازي رفتهاند كه ميخواستهاند بمب هستهاي توليد كنند ولي ايران خواستار غنيسازي است ولي نميخواهد بمب هستهاي توليد كند. وقتي ما مذاكره ميكرديم طرف مقابل بيان ميكرد، پذيرش غنيسازي شما براي ما كار آساني نيست زيرا ايران مدل جديدي است كه اكنون فضاي بينالمللي ظرفيت پذيرش آن را ندارد. عضو تيم مذاكرهكننده هستهاي با بيان اينكه پنج كشور دارنده سلاح هستهاي، غنيسازي كشورهاي ديگر را خط قرمز خود ميدانند و حق غنيسازي را براي كسي به رسميت نپذيرفتهاند، گفت: آنها ميگفتند غنيسازي يعني بمب هستهاي ولي ايران اين خط را رد كرده است. آنها بسيار مراقب بودند و پذيرش اين مساله برايشان بسيار سخت بود زيرا پذيرش اين مساله براي آنها ايجاد سابقه ميكرد و ميتوانست فضاي جديدي را ايجاد كند و آنها نگران اين مساله بودند و به همين خاطر در جملات توافق بسيار مراقب بودند تا سابقهاي ايجاد نشود. بعيدينژاد با اشاره به عدم اجازه امريكا به چند كشور پيشرفته صنعتي براي انجام غنيسازي اظهار كرد: تا پيش از انقلاب اسلامي، شاهد مذاكرات بسياري با امريكاييها بوديم تا ايران اجازه غنيسازي را بگيرد ولي امريكا حتي به نزديكترين متحد منطقهاي خود اجازه برنامه غنيسازي را نداد. در اين فضا، شش قطعنامه شوراي امنيت و 12 قطعنامه در شوراي حكام براي محدوديت برنامه هستهاي ايران صادر شده است ولي حالا برنامه غنيسازي ايران پذيرفته شده است. اين مسائل، سياسي نيستند و ابعاد حقوقي و فني هم دارند و اين توافق هم تفاهمي است كه ميتواند آثار بسياري در روابط بينالملل و حوزههاي مختلف آن داشته باشد. بعيدينژاد با بيان اينكه برجام از يك زبان پيچيده حقوقي و فني برخوردار است، خاطرنشان كرد: بياغراق درباره هر خط ميتوان 10 ساعت بحث كرد و هر كلمه آن حاصل چندين ساعت مذاكره است. به عبارتي، متن توافق، متن پيچيدهاي است كه حاصل هزاران ساعت كار كارشناسي است. وي درباره برخي تصورها درباره همكاري كشورهاي 1+5 با ايران درباره رآكتور آب سنگين ابراز داشت: ممكن است برخي تصور كنند كه كشورهاي مذاكرهكننده بعد از توافق حاضر به همكاري با ايران درباره آب سنگين هستند. اين در حالي است كه آب سنگين براي آنها خط قرمز است. كساني كه در مذاكرات حاضر ميشدند، عاليترين تحصيلات و تجارب را در ساخت رآكتور داشتند و ما با آنها صدها ساعت صحبت ميكرديم. ممكن است برخي با مقاصد سياسي بگويند كه اراك آب سبك شده است ولي اين صحبتها مهم نيست زيرا ما طي صدها ساعت مذاكره با عاليترين كارشناسان طرف مقابل توانستيم آنها را متقاعد كنيم. اين در حالي است كه ما در طول مذاكرات با هياتهاي مختلفي مذاكره ميكرديم. يعني براي بحث غنيسازي با يك هيات مذاكره ميكرديم، براي آب سنگين با يك هيات ديگر و در زمينه مسائل حقوقي با هيات حقوقيشان صحبت ميشد. با اين حال ايران براي نخستين بار با اعتماد به نفس وارد شد و پا به پاي عاليترين كارشناسان آنها آمد كه اين موضوع خود افتخارآفرين است. رييس تيم كارشناسي هيات مذاكرهكننده هستهاي با يادآوري برخي ادعاهاي برخي از منتقدان بيان كرد: برخي ميگفتند ما نميتوانيم با امريكاييها بحث كنيم. يكي از استدلالهاي آنها اين بود كه اينها ما را ميخورند و به عبارتي ميگفتند ما در موضوعات تسلط نداريم. بيان ميكردند مذاكره كردن با آنها دشوار و پيچيده است كه البته درست هم است ولي كارشناسان ما توانستند به اين هدف دست يابند. بعيدينژاد با اشاره به ابعاد سياسي و منطقهاي توافق عنوان كرد: فرض كنيد در اين مساله، يك كشور ديگري به جاي ايران قرار داشت. خب ممكن است نتيجه به شكل ديگري بود. دو طرف اين مذاكرات ايران و امريكايي هستند كه سالها با يكديگر داراي اختلاف هستند. ايراني در مذاكرات بود كه عربستان او را تهديدي براي جاهطلبيهاي خود ميشناسد. ايراني در مذاكرات بود كه نه تنها با اسراييل رابطهاي ندارد بلكه روابط خصمانهاي دارد و او را به رسميت نميشناسد و رسميت نشناختن اسراييل يعني سرشاخ شدن با اروپا و امريكا. وي با يادآوري مشكلآفرينيهاي ايجاد شده براي ايران پس از انقلاب اسلامي گفت: اكنون در برابر آن فشارها و مشكلآفرينيها، ايران تبديل به قدرت منطقهاي شده است. زماني كه ايران با سه كشور اروپايي مذاكره ميكرد، وزير امور خارجه انگليس كه به تهران آمده بود، گفت ما نميدانستيم در صورتي كه به عراق حمله كنيم، ايران قوي خواهد شد ولي چارهاي جز حمله هم نداريم. در سالهاي گذشته آنها تلاشهاي بسياري براي به زير كشاندن ايران كردند ولي در برابر آن فشارها، ايران قوي شد كه برخلاف خواستشان بود ولي چارهاي هم نداشتند. من فكر ميكنيم مسائل ديگري به غير از تحليلهاي سياسي در اين باره داشت. اين مقام ارشد مذاكرات امور خارجه با اشاره به تلاشهاي اسراييل براي براي شكست مذاكرات يادآور شد: اسراييل فشارهاي بسياري براي شكست مذاكرات انجام داد. 95 درصد حرف نتانياهو در سازمان ملل درباره ايران بود. نخستوزير اسراييل بدون هماهنگي و موافقت با رييسجمهور امريكا، به اين كشور ميآيد و در كنگره سخنراني ميكند. با وجود اين مسائل، دولت امريكا عزم دستيابي به توافق را دارد. شما اين مساله را با دامنه نفوذ اسراييل در امريكا در نظر بگيرد؟ بعيدينژاد با اشاره به مخالفتهاي منطقهاي با توافق اظهار كرد: عربستان هزينه بسياري كرد تا اين توافق نشود و اين مخالفت همه منجر به پيچيدگي مذاكرات ميشد. روزي كه توافق ژنو صورت گرفت، نيويوركتايمز در سال 2013 تيتر «زلزله در خاورميانه» را زد. ميخواهم بگويم كه ما در اين فضا مذاكره ميكرديم. وي عنصر چهارم پيچيدگي مذاكرات را اهميت آن از سوي رسانهها و افكارعمومي دانست و تصريح كرد: مذاكره در دنيا كم نيست ولي كدام مذاكره را ميشناسيد كه اينگونه پوشش داده شود و اين همه خبرنگار جمع شود. اين مساله خود حساسيتهايي را به ما تحميل ميكرد. حتي آن رسانهها درباره محل و زمان مذاكره هم نظر ميدادند و اين خود ميتوانست فشار ايجاد كند. وي با بيان اينكه در آخرين روز مذاكرات وين در ايران انتظاري شكل گرفته بود كه تفاهم ايران و 1+5 ظهر اعلام ميشود، خاطرنشان كرد: وقتي اين روند طولاني شد بسياري با من تماس گرفتند و از طولاني شدن روند سوال كردند كه عدهاي نگران بودند و عدهاي خوشحال.