• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3445 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۳۰ دي

خاطره بائرمن از يك راننده تاكسي ايراني

بائرمن، سرمربي تيم بسكتبال در كنفرانس خبري پس از عقد قرارداد دوباره‌اش با فدراسيون گفت: « گفتم كه براي قبول هدايت تيم ملي اين كشور برنامه دارم، نه تنها براي فقط سه ماه و حالا من اينجا هستم تا به قولم عمل كنم. چند پيشنهاد از آلمان و اروپا داشتم كه تصميم گرفتن را سخت مي‌كرد. چرا؟ يك جواب ساده دارد. اين تصميم به كساني كه با آنها كار مي‌كني مربوط است. ما بين خودمان اعتماد ايجاد كرديم، با اعضاي فدراسيون و به خصوص بين بازيكنان. اين دليل اصلي بود كه من پيشنهاد ايران را قبول كردم. اين تصميم به مردم ايران هم بستگي داشت. يك داستان خيلي كوتاه از مردم ايران براي‌تان مي‌گويم: براي يك رانندگي كوتاه با ماشينم رفته بودم و مي‌دانيد ترافيك تهران چه وضعيتي دارد و قاعدتا گم شدم. بنزين هم تمام كرده بودم. تلفن هم نداشتم و خيلي دردسر داشتم. رانندگي مي‌كردم و از خدا مي‌خواستم كمكم كند. تابلويي ديدم كه نوشته بود ميدان المپيك. فكر كردم كه بايد نزديك به هتلم باشد. برنامه‌ريزي كردم كه تاكسي بگيرم و از او بخواهم به هتل برود و من دنبالش بروم. سعي كردم تاكسي بگيرم و با دست‌هايم به او تفهيم كنم كه من را به هتل راهنمايي كند. مسلما وقتي برمي‌گشتم پولش را هم مي‌دادم. من دنبالش تا هتل رانندگي كردم. پياده شدم تا تشكر كنم و به او پول بدهم ولي او پول را قبول نكرد. از صميم قلبش گفت كه پول را نمي‌خواهد. اين داستان به من نشان مي‌دهد مردم ايران چطور مردمي هستند. اينجا ديگر فقط آدم‌هايي كه با آنها كار مي‌كنيد مهم نيستند، يعني آدم‌هايي كه مي‌خواهيد با آنها بيزينس كنيد؛ آدم‌هايي كه مي‌خواهيد با آنها زندگي كنيد هم مهم هستند. الان براي من مهم است كه بهترين سرويس را به مردم ايران بدهم و كاري كنم آنها به تيم‌شان افتخار كنند.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون