تقاضاي مشكلگشايي از يك مشكل قديمي
سرگيجه اصولگرايان زير سايه لاريجاني
احسان بداغي/ يك مشكل قديمي در اردوگاه اصولگرايان بروزي جديد پيدا كرد؛ علي لاريجاني. سايه ابهام بر سر روابط آنها با رييس مجلس روز بهروز بيشتر ميشود. آن هم درست زماني كه وارد مرحله فراكسيونسازي براي مجلس دهم شدهاند. دو خبر در طول يك هفته گذشته گمانه عقبگرد آنها به سوي رييس مجلس را تقويت كرده بود؛ خبر اول درخواست آنها براي ديدار با علي لاريجاني و خبر دوم هم اظهارنظر نقوي حسيني، سخنگوي كميته هفت نفره درباره علاقه رييس مجلس به عضويت در فراكسيون اصولگرايان مجلس دهم. هر چقدر در صحت خبر اول نميشد شك كرد اما خبر دوم محل شك و ترديد جدي قرار داشت. پيش از هر چيز نكتهاي كه به صحت و سقم اين خبر ايراد جدي وارد ميكند، ابراز بياطلاعي احمد اميرآبادي فراهاني، عضو كميته هفت نفره اصولگرايان و همينطور حميدرضا فولادگر، نماينده اصولگراي مجلس نهم و منتخب مجلس دهم درباره دعوت علي لاريجاني به جلسه روز سهشنبه اصولگرايان است؛ جلسهاي كه البته با حضور اصولگرايان ابقا شده مجلس نهم براي دوره دهم برگزار شد. اين دو چهره اصولگرا ديروز در گفتوگو با خبرگزاري «ايلنا» درباره چنين دعوتي از علي لاريجاني ابراز بياطلاعي كردهاند. آن هم تنها دو روز بعد از آنكه نقوي حسيني از تمايل لاريجاني براي حضور در فراكسيون اين جريان سخن به ميان آورده بود. اين بياطلاعي عليالخصوص با توجه به عضويت اميرآبادي فراهاني در كميته هفت نفره اصولگرايان جاي سوال دارد؛ آيا اصولگرايان از علي لاريجاني دعوت نكرده بودند؟ اگر پاسخ به اين سوال مثبت باشد در واقع نشانهاي جدي است مبني بر اينكه درخواست آنها براي ديدار با رييس مجلس كه به نوعي تعبير به ابراز تمايل براي ادامه رياست او هم شده، درخواستي نبوده كه بر سر آن اجماع جدي وجود داشته باشد. آيا آنها از علي لاريجاني هم براي اين جلسه دعوت كرده بودند، اما او دعوت آنها را اجابت نكرده است؟ اگر جواب اين سوال هم مثبت باشد معنايش آن است كه سخنان نقوي حسيني درباره تمايل لاريجاني براي همراهي با اين طيف از اصولگرايان در مجلس دهم محلي از واقعيت نداشته است. به هر حال پاسخ اين دو سوال را نميتوان طوري با هم هماهنگ كرد كه منجر به كشف تناقضي در ميان دو موضعگيري اخير اصولگرايان درخصوص علي لاريجاني نشد. به عبارتي هر احتمالي در اين بين يكي از دو ادعاي اصولگرايان را منتفي ميكند. در اين مرحله نميتوان تنها با تكيه بر حدس و گمان گفت كه آنچه پشت اين قضيه اتفاق افتاده چيست و اصلا آيا اصولگرايان بر سر موضوع لاريجاني با هم به اختلاف برخورد كردهاند يا اينكه بحران رهبري سياسي در پارلمان اين جريان را به سمت چهرهاي سوق داده كه او را براي چند سال پياپي تكفير ميكردند. اما اگر نشانههاي موجود را كنار هم قرار دهيم شايد به جوابي كم و بيش نزديك به واقعيت برسيم. نقوي حسيني در همان روزي كه در گفتوگو با تسنيم از تمايل علي لاريجاني براي عضويت در فراكسيون اصولگرايان مجلس دهم حرف زده بود، در اظهارنظر ديگري در خبرگزاري مهر سخن مهمي را به ميان كشيد؛ «براي تشكيل فراكسيون واحد اصولگرايي نياز به توافق با لاريجاني نداريم. » او كه درباره لغو جلسه كميته هفت نفره با علي لاريجاني و ارتباط آن با عدم تمايل احتمالي او براي حضور در فراكسيون اصولگرايان به تسنيم گفته بود كه «به هيچوجه اينطور نيست و آقاي لاريجاني خودش براي پيوستن به اين فراكسيون ابراز تمايل كرده» و همزمان به خبرگزاري مهر هم ميگويد: «آقاي لاريجاني هم اگر خواست ميتواند عضوي از فراكسيون اصولگرايان در مجلس دهم باشد.» آيا ميتوان به سادگي پذيرفت كه سخنگوي كميته هفت نفره اصولگرايان اين دو اظهارنظر كه ادبياتي كاملا متفاوت دارند را درست در يك زمان و شايد با فاصلهاي كمتر از يكي، دو ساعت مطرح كرده است؟ اما موضوع تنها اين نيست. بعد از آنكه دفتر علي لاريجاني از اساس وعده ديدار او با اعضاي اين كميته را تكذيب كرد، نقوي حسيني درباره آن وعده به «اعتماد» اينگونه گفت: «به هر حال ما نماينده مجلس هستيم و از بيرون نيامدهايم كه به آقاي لاريجاني دسترسي نداشته باشيم و مجبور شويم براي ديدن ايشان با دفترشان هماهنگ كنيم. به هر حال ايشان در صحن علني مجلس هميشه در دسترس ما هستند و ما هم همانجا جريان جلسه را با ايشان هماهنگ كرديم و اصلا دفتر آقاي لاريجاني در جريان اين قرار نبوده كه الان بخواهد تاييد يا تكذيب كند.» اما سابقه فعاليتهاي مجلس نشان ميدهد كه اين سخن خيلي هم پذيرفتني نيست. هرگاه ديدار جمعي با رييس مجلس در كار بوده اين اتفاق از طريق دفتر رييس مجلس هماهنگ ميشده است حتي براي نمايندگان. با اين تفاسير پيوند مجدد اصولگرايان با علي لاريجاني قطعا حداقل يك مشكل بزرگ در سر راه خود دارد؛ امتناع رييس مجلس از چنين پيوندي يا اختلاف داخلي بر سر آن ميان اصولگرايان. شايد هم هردوي اين مشكلات به موازات هم كار را براي اين طيف سخت كرده باشد. سوابق روابط رو به تيرگي لاريجاني با منتقدان دولت روحاني و روياروييهاي سخت آنها در مجلس نهم جاي هيچ شكي باقي نميگذارد كه لاريجاني تمايلي براي همراهي مجدد با اين طيف ندارد. چه آنكه اگر اين تمايل وجود داشت هيچگاه براي مجلس دهم به صورت «مستقل» وارد عرصه نميشد. در آن سوي ميدان هم حداقل بهانههاي اختلاف زياد است. طيفهايي كه لاريجاني را تا ديروز خارج از دايره اصولگرايي ميدانستند چگونه ميخواهند حضور او در اين اردوگاه سياسي، نه به عنوان يك نيروي ساده بلكه در قامت رييس مجلسي كه سايه او بالاي سر آنها قرار دارد، تحمل كنند؟