خوانشي بر كتاب «شرم»، نوشته سيدوحيد افتخارزاده
جايي نزديك سقف
علي براتي گجوان/ خوانش هر اثر ادبي الزاما به معناي ماهيت نقدپذيري اثر نيست. خواندن يك داستان در مرحله اول لذت بردن و در مرحله دوم كشف دنياي نويسنده است، كشفي كه بر اساس متن اثر و الزاما جغرافياي اثر آفريده شده است. ماهيت اثر در رساندن به جهان داستاني با هر ژانر و سبك اصليترين مسووليت نويسنده فرض ميشود، آنچه خودآگاه و ناخوداگاه آفريده شده است.
در قدم اول لذت بردن است كه به سوي متن ادبي انسان را ميكشاند. كشف دنيايي ديگر كه دنياي ما است، اما ماحصل تجربيات نويسنده است كه در وراي كلمات به ما انتقال پيدا ميكند. اين لذت خواندن در گرفتن پيام نسبت كشف و شهود اثر است كه ما را به سمت آن ميكشاند.
«شرم» مجموعه داستان كوتاه سيدوحيد افتخارزاده اثر جديدي در حوزه پيامي و زباني است كه ما را همراه خودش ميكند.
جهان داستاني افتخارزاده پيچيده و مبهم نيست و آدمهاي داستانش نيز ساده و صميمي هستند و اين لذت خواندن اثر را دوچندان ميكند. داستان اول اثر با طنز گزنده و زيبايش ما را وادار به خوانش بقيه اثر ميكند. مشاوري كه در گرداب يك رابطه قرار ميگيرد و آدمهايي كه خودخواسته به درون داستان ميدوند تا نقش خويش را بازي كنند و سرانجام اثر داستاني مفرح اما تلخ است. داستاني كه در آن نياز به توجه، محبت و نياز به زندگي دارد.
با نگاه دقيقتر در روابط آدمها، آنها انسانهايي تنها و ناگزيرند كه در حلقه روابط علت و معلولي زندگي قرار گيرند- معترض اما ناشكيبا.
آدمهاي داستانهاي «شرم» به دو دسته تقسيم ميشوند؛ نوجوانهايي از جنس نوجواني نويسنده و بزرگسالاني از جنس ما كه تفاوتشان موقعيتهايي است كه در آن گرفتارند. تزريقات «شرم» داستان نوجوانهايي است در ميان ما، «جايي نزديك سقف»، «مداحهاي آبيپوش»، «توي آن تونل» و «باريك و روشن» نيز از جنس دوم هستند. داستان انسانهايي گرفتار در موقعيت ناخواسته كه در روابط علت و معلولي افعال و اعمال ناخواسته انجام ميدهند و زيبايي اثر هم به همين غيرقابل پيشبيني بودن كنشهاست.
اما متفاوتترين اثر مجموعه داستان خرگوش است؛ داستاني كاملا متفاوت با درونمايهاي متفاوتتر از كنشهاي ذهني و گاه به دور از واقعيت ذهني مخاطب. اما در اين داستان روابط ذهني پرداختشده توسط نويسنده خوب از كار در نيامده است. مشكل اصلي اين داستان روايت زنانه اثر توسط نويسنده است كه كنشهاي زنانه را جذاب از كار در نياورده است، اما نبايد كليت اثر و كنش عالي روابط موجود در آن را ناديده گرفت. در كل مجموعه داستان «شرم» مجموعهاي خواندني است. مجموعهاي ساده با روايت ساده ولي با نشانههاي بصري عالي ما را به لايههاي پنهان روابط انساني ميبرد و سعي در نمايش روابط جامعهاي دارد كه در حال گذر از سنت به مدرنيسم است.