• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3506 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۳۰ فروردين

گفت‌وگو با جوئل و ايتن كوئن

حرفه ‌ سينما يك آسايشگاه رواني است

  كيان فرهاد/  درباره فيلم‌ها و سينماي برادران كوئن در طول اين سال‌ها زياد صحبت شده است و آخرين ساخته آنها يعني «درود بر سزار» هم از اين قاعده مستثني نبوده است. از نخستين اكران فيلم «درود بر سزار» در شصت و ششمين دوره جشنواره برلين دو ماه گذشته، اما همين مدت هم كافي بود تا اين فيلم با واكنش‌ها و نقدهاي فراواني روبه‌رو شود. كمدي تاريخي «درود بر سزار» كه جوئل و ايتن نويسندگي فيلمنامه آن را هم بر عهده داشته‌اند در دهه 1950 روي مي‌دهد. داستان اين فيلم درباره ادي منيكس، رييس يك استوديو هاليوودي (با بازي جاش برولين) است كه بازيگر درجه يك او، برد ويتلاك (با بازي جرج كلوني) هنگام توليد جديدترين فيلم فاخر استوديو كه اسمش «درود بر سزار» است، ربوده مي‌شود. در اين فيلم تيلدا سوئينتن، نقش يك ستون‌نويس اخبار خاله‌زنكي، رالف فاينس، نقش يك كارگردان مولف، فرانسيس مكدارمند، نقش يك فيلمنامه‌نويس ازپاافتاده و جونا هيل، نقش يك حسابدار به همان اندازه ازپاافتاده را بازي مي‌كنند. ترجمه گفت‌وگوي نشريه‌ «ورايتي» با برادران كوئن، به مناسبت تازه‌ترين فيلم آنها «درود بر سزار» را در ادامه بخوانيد.

  داستان «درود بر سزار» در يك استوديوي دهه پنجاهي مي‌گذرد. شخصيت‌ها براساس آدم‌هاي واقعي هستند؟
ايتن: يعني اسكارلت جوهانسن، استر ويليامز است؟ نه واقعا. ما هيچي درباره استر ويليامز نمي‌دانيم.
جوئل: ما چندان اهل پژوهش نيستيم.
  قهرمان داستان شما، نامش ادي منيكس است، ولي ادي منيكس واقعي نيست، كسي كه - مثل شخصيت فيلم- يك كار راه‌انداز استوديو بود.
جوئل: بله، اين‌طور خيلي سريع به وضعيت عجيبي مي‌رسيد.
  در اين فيلم بازيگرهاي طراز اولي جمع شده‌اند. همه بازيگرها احتمالا بايد دستمزد كمتري گرفته باشند.
ايتن: اين گونه است كه مي‌توانيد مردها را از پسرها جدا كنيد.
جوئل: اين قضيه پنهاني نيست كه ما در حاشيه كار مي‌كنيم، به معناي نوع كار و بودجه‌اي است كه با آن كار را انجام مي‌دهيم. اكثر بازيگرهاي اين حرفه، يا ستاره‌هاي سينمايي كه خودشان را بازيگر مي‌دانند، اگر نقشي ببينند كه مي‌خواهند بازي كنند، مايل به توافق هستند.
  به بازيگرهاي‌تان اجازه‌ بداهه‌پردازي مي‌دهيد؟
جوئل: مي‌توانند هرچقدر مي‌خواهند بداهه‌پردازي كنند، ولي لزوما ما از همه اين بداهه‌پردازي‌ها فيلم نمي‌گيريم. بعضي‌وقت‌ها بازيگرها نسبت به آنچه ما نوشته‌ايم مقيدتر از خود ما هستند. به ياد دارم بيل ميسي با چيزي در فيلمنامه «فارگو» در كلنجار بود؛ ديالوگي داشت كه مي‌گفت: «من...»، و چند لكنت داشت. بهش گفتم، «بيلي، فقط اينجا تاكيد كرديم كه براي يافتن كلمات مشكل داري. » و او گفت، «نه، مي‌خواهم دقيقا همان طور كه نوشته شده است، بگويم.»
   زياد بازيگران را كارگرداني مي‌كنيد؟
ايتن: نه. همان طور كه بيلي باب تورنتون، كه كارگردان هم هست، گفته، «اگر زياد با بازيگر حرف مي‌زنيد، احتمالا فرد نادرست را براي نقش انتخاب كرديد.»
  به برداشت‌هاي بسياري نياز داريد.
جوئل: نه واقعا. ما استنلي كوبريك نيستيم.
  شما فيلمنامه‌هاي‌تان را با يكديگر در يك اتاق مي‌نويسيد. بر اساس توالي زماني كار مي‌كنيد؟
ايتن: بله، از ابتدا شروع مي‌كنيم.
   به نوبت كار را انجام مي‌دهيد؟
ايتن: بيشتر كار را من انجام مي‌دهم. تايپ‌ام بهتر و سريع‌تر است.
  نخستين مرتبه كي با [جورج] كلوني آشنا شديد؟
ايتن: به او نقشي در «اي برادر، كجايي؟» پيشنهاد داديم، نخستين فيلمي كه با او كار كرديم، بدون اينكه او را ملاقات كنيم. او گفت، «عاليه، بيايد جمع شويم و درباره‌اش صحبت كنيم.» ما به فينيكس، آريزونا رفتيم. همان نزديكي مشغول فيلمبرداري
«سه پادشاه» بود. ما به او فكر كرديم چون آدم بامزه‌اي است. فيلم «خارج از ديد» را ديده بوديم.
  شما تمايل به كار با بازيگران يكساني داريد؟
ايتن: تركيبي از چيزهاست. اينكه شخصا آنها را دوست داشته باشيم، تاثير دارد. نبايد فقط با آنها كار كنيد، بلكه با آنها ناهار بخوريد، با آنها وقت بگذرانيد. وقتي در كاري كه انجام مي‌دهند خوب باشند، مي‌خواهيد با آنها وقت بيشتري بگذرانيد. اين مساله دايمي است. ولي اگر رك بگويم، همچنين كمي مايه آسودگي خاطر است. اگر آنها را خوب بشناسيد، با خود فكر مي‌كنيد: «بازي چه چيزي براي‌شان جذاب است؟»
جوئل: اين كار را براي سرگرمي انجام مي‌دهيد. نه براي اينكه مايه آزارتان باشد. اين مقوله مهمي است.
ايتن: ما چهار فيلم با كلوني كار كرديم، سه فيلم با جاش برولين. نمي‌دانم چندتا با فرن (مك‌دورمند). و فقط دوتا با تيلدا.
جوئل: تيلدا فوق‌العاده است.
ايتن: شايد بشود گفت سه‌بار با تيلدا، چون در اين فيلم نقش دو نفر را بازي مي‌كند.
  چندين فيلم شما شامل آدم‌ربايي مي‌شود: «فارگو»، «بزرگ‌كردن آريزونا»، «لبوفسكي بزرگ» و حالا «درود بر سزار».
جوئل: مطمئن نيستم چرا. همه اينها بسيار متفاوتند. احتمالا بايد دست از اين كار ‌برداريم.
  چه چيز شما را به يك شخصيت جذب مي‌كند؟
جوئل: حال‌وهوايش.
ايتن: يك گشتالت كامل است. اينكه چه چيز به كار داستان مي‌آيد و چه چيز با شخصيت وفق دارد، جداكردن اين دو سخت است.
جوئل: قضيه مرغ و تخم‌مرغ است. گاهي از فكر به بازيگري مشخص شروع مي‌كنيد و درباره يك شخصيت شايد دوست داشته باشيد بازي‌شان را ببينيد و داستاني كه حول عملكرد رواني او شكل مي‌گيرد و گاهي خود داستان است.
ايتن: در مورد اين فيلم، ما شروع كرديم درباره يك كار راه‌انداز فكر كنيم؛ در استوديويي شبيه ام‌جي‌ام. او همه مسائل را حل مي‌كند و باقي افراد، در نتيجه، بچه‌هاي او هستند.
جوئل: او فرد عاقل يك جهان ديوانه است. حرفه سينما يك آسايشگاه رواني است.
  به مرور زمان كمتر ديوانه مي‌شود يا بيشتر؟
ايتن: احتمالا كمتر ديوانه مي‌شود، متاسفانه.
  آيا به اين دليل است كه استوديوها كمتر تن به مخاطره مي‌دهند؟
جوئل: به نظرتان به اين دليل است؟ راستش را بگويم مطمئن نيستم. استوديوها هميشه به شيوه خاصي از مخاطره بيزار بوده‌اند.
ايتن: موافقم؛ استوديوها را سرزنش نمي‌كنم. همان طور كه بارني فرانك زماني گفته بود: «مردم از اين مي‌گويند كه سياستمداران چقدر بد هستند. گاهي هيات انتخاب فيلم‌ها نيز اعتباري ندارند.» مخاطب فيلم‌ها، سليقه‌شان يكدست‌تر شده است. فيلم‌هاي جريان ‌اصلي سابقا ماجراجوتر بودند چرا كه مردم اين طور مي‌خواستند.
  در آغاز كارتان، جوئل مسوول كارگرداني بود و ايتن تهيه‌كننده. از سال ٢٠٠٤ و با فيلم «قاتلين پيرزن» بود كه مشتركا كارگرداني كرديد. پس از اين اتفاق، سبك فيلمسازي‌تان تغيير كرد؟
جوئل: هيچ‌چيز عوض نشد مگر اسم ما در تيتراژ. علت جداكردن اسم‌هاي‌مان در تيتراژ بسيار پيچيده بود. سعي داشتيم پيش از آنكه كسي اعمال نظر كند همه‌چيز را تحت اختيار خودمان بگيريم. فكر كرديم اگر يكي كارگردان و يكي تهيه‌كننده باشد، پاي تهيه‌كننده سازنده به فيلم باز نمي‌شود و واقعيت دارد؛  نگذاشتيم اين طور بشود.
  ولي اگر با يكديگر موافق نبوديد چه مي‌شد؟
جوئل: اگر با فيلمبردار اختلاف نظر داشته باشيد چه مي‌شود؟ فيلم مثل نشستن در يك اتاق و نقاشي كردن يك تابلو نيست. يا آن طور كه ديويد لين زماني گفت، «شما يك معلم انگليسي در زيرزمين‌تان نيستيد.» سينما يك كار اجتماعي است.
ايتن: درگيري با همديگر، كمترين بخش ماجراست.
جوئل: اغلب كارگردان‌ها اگر با يك فيلمبردار صحبت كنند، فقط خودشان و فيلمبردار هستند. درباره ما، اين گونه است كه يك گروه دونفره هستيم دربرابر هركسي كه با او حرف مي‌زنيم.
ايتن: اگر جوئل تنها باشد، نظر آدم‌هاي نادرست هم اعمال مي‌شود. اين امر براي ما جنبه تئوريك دارد. ما فيلمنامه را با هم مي‌نويسيم و از آنجا آغاز مي‌كنيم. هيچ تقسيم كاري انجام نمي‌دهيم.
  شما دوران نوجواني در مينه‌سوتا ساخت فيلم را با دوربين سوپر ٨ شروع كرديد. فيلم‌ها درباره چي بودند؟
جوئل: آنچه در تلويزيون مي‌ديديم را بازسازي مي‌كرديم.
ايتن: ما فيلم‌هايي از مزخرف‌ترين دوره از تاريخ هاليوود را مي‌ديديم. برنامه‌هاي دهه ٦٠ واقعا ضعيف بودند؛ فيلم‌هاي باب هوپ و نه فيلم‌هاي باب و بينگ كرازبي.
جوئل: فيلم «لمس پوست سمور» براي ما فيلم بسيار مهمي بود. يا «سوئد را خواهم گرفت» و «مشورت و تصويب». هرازگاهي، آخر شب مي‌رويم و «شاهين مالت» را مي‌بينيم و مي‌گوييم «ووه! واقعا دارد اتفاق مي‌افتد». ايتن يك‌بار گفته بود كه ما اكثر فيلم‌ها را توسط برنامه‌گذاري در مينه‌سوتا مي‌ديديم كه كاتالوگ فيلم‌هاي پخش جوزف ا. لوين را داشت. بسيار متنوع بود. يك روز يك فيلم هركولي مي‌ديديد و روز بعد «هشت‌ونيم». و اين تركيب فيلم‌هاي سطح پايين و سطح بالا روي ما تاثير گذاشت.
  دوست داريد فيلم‌ها را چطور ببينيد؟
جوئل: دوست داريم فيلم‌ها را در سالن سينما ببينيم. فرصت نمي‌كنيم مثل سابق زياد فيلم ببينيم. اين روزها آكادمي اسكار كار حقه‌بازانه‌اي مي‌كند و دي‌وي‌دي همه فيلم‌ها را براي‌تان ارسال مي‌كند كه به نظرم از اين بابت فاجعه است و زيادي عافيت‌طلبانه است. چيزي كه براي ساختش، زمان و تلاش زيادي صرف مي‌كنيد تا روي پرده بزرگ خوب به نظر برسد، ولي با اين حال اكثر مردم روي مونيتورهاي كوچك مزخرف آن را تماشا مي‌كنند.
  فرانسيس مك‌دورمند با بازي در فيلم اول‌تان «نمونه خون» در سال ١٩٨٤ بدل به يك ستاره شد. او را چطور پيدا كرديد؟
جوئل: داشتيم براي يك فيلم مستقل با بودجه بسيار اندك بازيگر پيدا مي‌كرديم. هيچ‌كاري انجام نداده بوديم، پس مي‌رفتيم و بسيار تئاتر مي‌ديديم. ما نمايش «جناياتِ دل»، كه هولي هانتر در آن بازي مي‌كرد را تماشا كرديم. به نظرمان آدم جالبي آمد و از او پرسيديم اگر مي‌خواهد بيايد و با ما براي فيلم ملاقات كند. او بايد به تعهد ديگري عمل مي‌كرد ولي آن زمان هم‌اتاقي فِرن بود. فرن آمد و تست بازيگري داد و اين طور فرن را ملاقات كرديم.
  اين روزها، «فارگو» به يك سريال موفق و ستايش‌شده از جانب منتقدان، بدل شده است. هيچ‌وقت به كارگرداني تلويزيوني فكر كرده‌ايد؟
ايتن: فكر نكنم. در واقع، ديگر حتي مطمئن نيستم تلويزيون چيست. اچ‌بي‌او به شما پول مي‌دهد و شايد در سينما آن را اكران كند يا در تلويزيون.
جوئل: اين برمي‌گردد به همان چيزي كه قبل‌تر درباره ديسك‌هاي آكادمي اسكار گفتم و مردم آنها را در تلويزيون تماشا مي‌كنند. اين قضيه من را كارگردان تلويزيوني نمي‌كند؟
ايتن: سخت است از فرسودگي فرار كني. هنوز دارم درباره تلويزيون حرف مي‌زنم.
  فيلم «جنگ ستارگان: نيرو برمي‌خيزد» را ديده‌ايد؟
جوئل: نديدم.
ايتن: نه.
  شما دو نفر آخرين افرادي در امريكا هستيد كه مي‌توانند اين حرف را بزنند.
جوئل: من خيلي نگرانم كه فيلم را ببينم. اسكار آيزك [كه كوئن‌ها در فيلم «درون لووين ديويس»، او را كشف كردند] اكنون يكي از شخصيت‌هاي «جنگ ستارگان» است.
ايتن: و آدام درايور. خيلي عجيب است وقتي آدم‌هايي را كه مي‌شناسي در «جنگ ستارگان» باشند.
     اسكار بايد به شما كميسيون بدهد.
جوئل: اين را به اسكار بگوييد.
اكنون تجارت مبتني بر قسمت‌هاي دنباله‌دار فيلم‌هاست.
ايتن: مردم مي‌روند مي‌بينند. حالا ما دو تا پيرمرد هستيم كه براي روزهاي خوش قديم غرولند مي‌كنيم.
  شنيده‌ام شايد براي «لبوفسكي بزرگ» ادامه‌اي در كار باشد.
جوئل: تارا ريد دوست دارد همان طور كه كلوني «درود بر سزار» را اعلام كرد، اين فيلم را اعلام كند ولي در اين مورد، فكر نكنم تعهدي داشته باشيم.
  جان تورتورو همچنين گفته بود شايد فيلم جداگانه‌اي درباره شخصيت او خسوس بسازيد.
ايتن: نه ما قصد داريم به موقعش دنباله‌اي بر «بارتون فينك» بسازيم.
جوئل: اين فيلمي است كه گمان كرديم ارزش يك دنباله را دارد، با نام «فينك پير». ولي نمي‌خواهيم پيش از آنكه توتورو به قدر كافي پير شده است آن را بسازيم. دارد به سني كه بايد مي‌رسد.
  داستان فيلم را نوشتيد؟
ايتن: نه، ولي حجم عظيمي از درخواست‌ها به ما شده است.
جوئل: اين قضيه من را ياد ماجراي چندسال پيش مي‌اندازد؛ آن ريچاردز، فرماندار تگزاس براي تماشاي يكي از فيلم‌هاي‌مان در آستين آمده بود، از من پرسيد مي‌خواهيم بعدش چي بسازيم. من گفتم، «خب، فيلمي مي‌سازيم درباره يك آرايشگر كه مي‌خواهد رخت‌شوي باشد.» مكثي طولاني به وجود آمد، به من نگاه كرد و گفت، «واقعا دارم سخت تلاش مي‌كنم نسبت به اين فيلم خودم را هيجان‌زده
نشان بدهم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون