لختي مديريت در كشور
نصرتالله تاجيك
فعال سياسي
نظام مديريتي كشور دچار اينرسي يا لختي شده است و تا دير نشده بايد چارهاي انديشيد و مجلس آينده بايد و ميتواند و شايد يكي از آخرين شانسهايي است كه در اختيار است تا نظامهاي اداري و مديريتي كشور سروسامان يابد. اينكه چرا مديريت كشور به اين عارضه دچار شده به عوامل متعددي و از جمله روند از دستدادن و تخليه انرژي و پتانسيل سياست و حكومت در ايران بستگي دارد اما بررسي اين علل موضوع يادداشت كنوني نيست ولي اميدوارم اساتيد دانشگاه و تحليلگران مسائل داخلي به ابعاد و مولفههاي آن توجه كنند. هر آدم منصف و بيطرفي كه با نگاه نقادانه به روند جاري كشور مينگرد، نفي نميكند در كنار پيشرفتهايي كه در كشور داشتهايم اما با اشكالات، كمبودها و مشكلات فراواني نيز روبهرو هستيم و متاسفانه هيچ تلاشي براي رفع زيرساختي و اساسي اين عيوب نيز نشده و نميشود و صد البته اين مسائل حل نشده در بلندمدت ميتوانند بر اقتدار و كارايي دولت و حكومت نيز تاثير منفي بگذارند. بعيد است و در جهان نيز كمتر ديده شده است بهدليل قدرت زياد بروكراسي دولت خود بتواند اين نقيصه را برطرف كند. انقلابيترين انسانها در ميان گردش چرخدندههاي نظام بروكراتيك كشورها له شده و خواهند شد. لذا بايد حاكميت از ساير پتانسيلهاي خود و از جمله نمايندگان مجلس براي تغيير اين وضعيت كمك بگيرد. البته به شرط آنكه منتخبين قبل از ورود و جا خشككردن بر صندليهاي سبز مجلس خود به اين عارضه مبتلا نشوند كه زمزمههايي به گوش ميرسد!
در كشور و نظام اداري آن هم مشكلات ساختاري داريم؛ هم مفهومي و هم مديريتي. ولي به نظر من اين سومي از دو مورد ديگر مهمتر است و در مرحله بعدي و شايد در كنار اشكالات مديريتي بايد مشكلات ساختاري را مورد توجه قرار دهيم و به همين منظور در اين يادداشت به مقوله سوم ميپردازم. زيرا معتقدم مساله مديريت به معناي اعم آن ميتواند از طريق نحوه اداره جامعه و همچنين تنظيم روابط انساني از يكطرف و تعامل سياست و حكومت با شهروندان از طرف ديگر مشكلات ساختاري و كاركرد سيستم و بازسازي مفهومي آنها و نظريهپردازي براي تبيين تغييرات سياسي - اجتماعي را نيز برطرف كند. متاسفانه نظام مديريت در كشور از جهت حمايت صنفي كه مدير احساس تنهايي و بيپشتيباني نكند، توجه به آثار سياسي و اجتماعي ضعف سيستم مديريت، نياز مديران به آموزش دايمي و نظريهپردازي در اين زمينه نيز مورد غفلت قرار
گرفته است.
به همين دليل يكي از مهمترين جنبههاي ناكارآمدي نظام مديريت كشور كمبود باور به خود، مفيد و ضروري ندانستن پذيرش تغيير در تمامي شوون كشور، عدم وجود جرات خطرپذيري و در نهايت ترس از مواجه شدن با عواقب قدم گذاشتن در راه خلاقيت و نوآوري در كليه امور زندگي شهروندان توسط مديران مملكت است.
به دور از مجامله و تاييد و تكذيبهاي رايج يكي از موفقيتهاي حكومت در سال 94 تلاش براي توفيق تعامل ايران با قدرتهاي جهاني بود كه منجر به امضاي برجام شد و اين موفقيتي بود براي دولت يازدهم. از مهمترين دستاورهاي برجام نيز زدودن تدريجي آثار ايرانهراسي و خلق فضاي تنفسي براي سياست خارجي كشور است. متاسفانه تحريمها نهتنها بنيه اقتصادي كشور را تضعيف كرد بلكه هم مديريت اقتصادي كشور در بخش خصوصي راه رفتن را فراموش كرده است و هم بهدليل راه نرفتن پايش لاغر شده است و نميتواند اين بدن فربه اداري را تحمل كند. الان هم مديريتي نحيف و همراه با لختي داريم و هم يك نظام اداري ازدستدررفته كه با ماشاءالله انشاءالله درست نخواهد شد. اين بدنه بيش از حد گسترده كه روز به روز تمامي منابع كشور را نيز ميبلعد اجازه توسعه كشور را كه نميدهد هيچ بلكه از رشد معقول و همگن اقتصاد كشور هم جلوگيري ميكند.
منتخبين مجلس لطفا توجه فرمايند. اگر انديشه محافظهكاري از هر نوع اعتدالگرا، مهرورز و اقتدارگراي آن ميتوانست اين مشكلات را حل كند هشت سال را در اختيار داشت و همراه با قواي ديگر حاكميت يك دست را تشكيل دادند كه اين مشكلات و بدبختيها را براي كشور به ارمغان آورد. بسياري از مشكلات كشور از مجلس هشتم و نهم و نحوه مديريت و زد و بند و بدهبستانهاي آن ناشي شده است. مردم به شما اميد بستهاند و نه دخيل! آنها را نااميد نكنيد. مجلس نبايد اسير بروكراسي كشور شود بلكه بايد خانهتكاني در مملكت را از خود شروع كند تا اميد به تغيير در مردم افزايش و شهروندان نيز آماده تغيير نگاه خود به دولت و حاكميت و مآلا افزايش وحدت ملي براي نيل به اهداف برنامهها و اسناد
فرادستي شود. انشاءالله!