روايت ناصر تقوايي از روزهاي دشوار سينما در بزرگداشت خود:
فيلمهايم را از سوختن نجات دادم
اصغر فرهادی در پيامي ويديويي:
من و همنسلانم سینما را با فیلمهای تقوایی شناختیم
الهام نداف
از آخرين باري كه ناصر تقوايي در شمايل يك كارگردان حرفهاي و كار بلد پشت دوربين قرار گرفت، 15 سال ميگذرد. سال 80 بود كه او «كاغذ بيخط» را نوشت و كارگرداني كرد. فيلمي كه هفتمين و تا اينجا آخرين تجربه كارگرداني او در حوزه سينماي داستاني است و مورد تحسين جشنواره فيلم فجر و جشن خانه سينما قرار گرفت. حالا اين كارگردان در آستانه 75 سالگي، پر از ايده، داستان و فيلمنامههاي نيمه تمام است و هنوز نتوانسته سد 15 ساله را بشكند.
در تمام اين سالها، اهالي سينما خواهان ادامه فعاليتهاي تقوايي كارگردان بودند. همه سراپا خواهش شدند كه او فيلم بسازد و گنجينه سينماي ايران را پربار كند، اما انگار نميشود كه نميشود. در اين ميان گاهي مراسمي برگزار ميشود و بزرگداشتي براي آقاي كارگردان ميگيرند كه نشان دهند همچنان طعم و مزه «ناخدا خورشيد»، «آرامش در حضور ديگران» و «دايي جانناپلئون» زير دندانهاي دوستداران او باقي مانده است، اما حيف كه همه اين اتفاقات به حضور دو ساعته تقوايي در يك محفل سينمايي ختم ميشود.
اينبار هم موزه سينما همت كرد تا به نوعي تقوايي را سر شوق آورد. به همين بهانه، از سه فيلم كوتاه و مستند اين كارگردان رونمايي شد. او بيش از هر حوزهاي، در مستندسازي تجربه كسب كرده و آثار مستندش از ماندگارترين فيلمهاي اين حوزه است.
به همين مناسبت برخي از سينماگران از جمله بهمن فرمانآرا، بهزاد فراهاني، مسعود فروتن، عليرضا داوودنژاد، جهانگير كوثري، سيروس الوند، عاطفه رضوي، حسين پاكدل، مجيد برزگر، حبيب رضايي و مريم بوباني در اين مراسم حاضر شدند تا حمايت خود را از اين فيلمساز صاحبنام نشان دهند.
در ابتداي اين مراسم، كه كيوان كثيريان اجراي آن را برعهده داشت، حميدرضا اردلان، استاد دانشگاه و پژوهشگر روي سن حاضر شد تا از تقوايي بگويد، او اين كارگردان را بيش از هرچيز با مجموعه «دايي جان ناپلئون» يادآوري كرد: «فرض كنيد دايي جان ناپلئون پادشاه سرزميني باشد. چه كار خواهد كرد؟ يك ارتش قوي ميسازد چون ترسي غريب در باطن اوست. كار بعدي اين است كه احتمالا عدهاي آدم فرصت طلب اطراف او را ميگيرند چون تحمل هيچ حرفي جز آنچه خودش ميپسندد را ندارد. صرفا حرف ميزند و چيزي نميشنود. دايي جان مزاحم همه است و آسايش را از همه سلب ميكند. حتي وقتي هيچ خبري نيست. » او تقوايي را در زمره معدود كساني قرار داد كه توانسته در سينماي ايران شخصيتسازي كند.
پري صابري، كارگردان تئاتر نيز يكي از حاضران در اين جلسه بود. جهانگير كوثري، تهيهكننده «مرغ باران» به كارگرداني صابري چندي پيش با تقدير از تقوايي اين نمايش را به اين فيلمساز تقديم كرد. حالا صابري آمده بود تا راجع به تاثيري كه از تقوايي در اين سالها گرفته است، حرف بزند: «با تقوايي زندگيها كردهام و سينماي مولفي كه او پايهريزي كرده است براي من اهميت خيلي زيادي دارد. همه حرفها را زده است و هميشه در اوج ايستاده و پايين نيامده است. با وجودي كه كم همديگر را ميبينيم اما در دل من جا دارند. اميدوارم الگويي باشند براي كساني كه در سينما ميخواهند كار كنند. »
اما در كارنامه ناصر تقوايي مستندي با عنوان «تمرين آخر-تعزيه حر دلاور» به چشم ميخورد. اين مستند يكي از عوامل ثبت «تعزيه» در سازمان جهاني يونسكو شد و خسرو نشان، مدير وقت مركز هنرهاي نمايشي تقوايي را در ساخت اين مستند ياري كرد. او در رونمايي از آثار تقوايي روي سن حاضر شد و با گراميداشت نام و خاطره محمدرضا رستمي، توضيحاتي درباره چگونگي ساخته شدن اين مستند داد و عنوان كرد تنها نامي كه براي ساخت يك اثر مستند از تعزيه به فكرمان رسيد، ناصر تقوايي بود.
سعيد عقيقي، منتقد و فيلمنامهنويس سينما نيز يكي از سخنرانان مراسم بود كه در ميان صحبتهاي خود به برخي فيلمهاي سينماي ايران كنايه زد: «آدمها از روي كارهاشان شناخته ميشوند نه از طريق هياهوها و جنجالها. هركس در فيلمي از تقوايي بازي كرده باشد آن را به عنوان يك امتياز ويژه ذكر ميكند. فيلمهاي تقوايي خودشان راهشان را باز كردند، نه از طرقي كه حكم ميانبر را دارند. »
اين فيلمنامهنويس و منتقد سينما همچنين به كليپي اشاره كرد كه در اين جلسه پخش شده بود. در اين كليپ چند نسل از سينماگران با تقوايي صحبت كردند. در اين ميان برخي از آنها اين كارگردان را به فيلمسازي تشويق كردند. بابك حميديان، پرويز پرستويي، حميد فرخنژاد، رخشان بنياعتماد، حامد بهداد، احمد پوري، محمدحسين مهدويان، باران كوثري، جعفر پناهي، افشين هاشمي و رضا بهبودي تعدادي از اين هنرمندان بودند. عقيقي به هنرمنداني كه در اين كليپ از ناصر تقوايي گفته بودند، توصيه كرد با تهيهكنندههاي ميليارديشان صحبت كنند و فيلمهاي تقوايي را به آنها نشان دهند تا سليقهشان رشد پيدا كند و نياز نيست كمك كنند تا فيلم آقاي تقوايي ساخته شود.
اما آخرين سخنران اين مراسم كه پشت تريبون قرار گرفت، عاطفه رضوي بود. او تعبير جالبي از تاثيرگذاري ناصر تقوايي و علاقه او به سينما داشت: «خاستگاه سينما غربي است اما اگر اختراع نميشد در كشور من كساني آنقدر عاشق سينما هستند كه آن را اختراع ميكردند. كساني مثل آقاي تقوايي. »
حالا پس از همه اين قدردانيها و تعارفات معمول نوبت ناصر تقوايي بود كه روبهروي حاضران حرف بزند. كسي كه در سالهاي اخير كمتر حرف زده و اگر اجازه ميدادند، در خلال آثارش ميتوانست حرفهاي خوبي بزند: «از نظر لطف شما آگاه هستم. نه فقط نسبت به من بلكه نسبت به هركسي كه در اين مملكت خوب كار ميكند. در زندگي همهچيز امكانپذير است و همين باعث ميشود هنر در همه عالم و در همه ادوار تاريخ زبان تازه پيدا كند و هيچوقت كهنه نشود و مدام تجديدحيات پيدا كند. در اين قرن مسائلي هست كه در قرن پيش نبود و در قرن پيش هم مسائلي هست كه در قرن قبل از آن نبود. هنر و به خصوص نوشتن، وابسته به انسان است. همه گذشته به دليل عوارض طبيعي ممكن است نابود شود اما يك اثر هنري بالاخره يك روزي خودش را نشان ميدهد و فكر ميكنم سينما براي ما تبديل به همچون مولفهاي ميشود. »
كارگردان «ناخدا خورشيد» صحبتهاي خود را با ذكر خاطرهاي از اوايل انقلاب، ادامه داد: «در آن شلوغيها نزديك بود فيلمهايي كه در دفاتر سينمايي بود به آتش كشيده شود. فيلمهايي كه بيشتر هم فيلمهاي هنرمندانه و روشنفكرانه بود و با زحمات بسيار توانستيم اين فيلمها و تعدادي از فيلمنامهها را از سوختن نجات دهيم. يك دوراني خطر، كل سينماي ما را تهديد ميكرد. نميدانم چرا وقتي ما به فكر تغييري در جامعهمان هستيم به عقب برميگرديم و چيزهايي را نابود ميكنيم كه اتفاقا خيلي خوب است. اين واقعا براي من يك سوال شده است. »
بخش ديگري از صحبتهاي تقوايي به تاثيرگذاري گذشته در زندگي آدمها اختصاص يافت، به گفته او «ما متاسفانه با گذشته خود خوب مواجه نميشويم. گذشته بيشتر از آينده به ما ياد ميدهد. آينده هنوز نيامده و يك پديده نامعلوم است اما گذشته خيلي درسها براي ما دارد. به عنوان هنرمند و علاقهمند به هنر، بايد باقي ماندن هنر را پرورش بدهيم ولو اينكه فيلم يا اثري را دوست نداشته باشيم، در صورتي كه تهديدي متوجه اثر است سعي كنيم تا آنجا كه ممكن است همچون اثر خودمان از آن حمايت كنيم. »
تقوايي مسوولان فرهنگي، هنرمندان و مردم را دعوت كرد تا از كنار آثاري كه دوستشان ندارند، بگذرند: «اگر فيلمي را دوست نداريم نبينيم. هيچكس حق ندارد جاي كس ديگري تصميم بگيرد. سالي اين همه فيلم ساخته ميشود، كتاب خوب و كتاب بد درميآيد، شعر خوب و شعر بد گفته ميشود. اگر اين تجربههاي بد نباشد كار خوب مشخص نميشود. كار هنر يك زنجيره است در ذهن هنرمند. زنجيرهاي كه از نقطه ضعيفتر شروع ميشود و اين حلقه رفته رفته قويتر ميشود. براي اينكه آن هنرمند پروردهتر ميشود. ما يك ملت فرهنگي هستيم. ممكن است تيراژ كتابمان پايين باشد يا تماشاگران سينما كم باشند اما همچنان يك ملت فرهنگي هستيم و روشنفكر ايراني يك روشنفكر است و هركسي در ايران خوب كار ميكند يك ذهنيت روشنفكرانه دارد.»
تقوايي در پايان صحبتهاي خود از تاثيرگذاري مردم در حفظ داشتههاي مملكت حرف زد: «شايد كارها آن طور كه دلمان ميخواهد پيش نرود اما آينده اين مملكت چيزي جز اين نيست. اين مردم خودشان را درست ميكنند. خودشان را منظم ميكنند. داشتههايشان را ازدست نميدهند. »
در بخشي از اين مراسم صفحاتي از فيلمنامه «ناخدا خورشيد» كه تقوايي مدتها به دنبال آن بود، به اين كارگردان تقديم شد. هارون ياشايي، تهيهكننده اين فيلم، چندي پيش صفحات مفقوده اين فيلمنامه را به موزه سينما تقديم كرده بود.