محاسبه نفس اصولگرايانه
امير محبيان: اصولگرايان به جاي وحدت مكانيكي بايد به دنبال وحدت ديناميكي باشند
اصولگرايان راه سخت و صعبي را براي عبور از بحران و بازگشت به افكار عمومي پيش روي خود دارند. مديران جناح راست هرچند دو سه سالي است كه مدام دم از وحدت و ائتلاف ميزنند اما در عرصه عمل نتوانستهاند راهحلي براي يكي شدن بيابند. راستگرايان البته در همين شرايط ميخواهند كاري كنند تا حسن روحاني نتواند پيروز انتخابات 96 باشد. در اين ميان اصولگراياني هستند كه معتقدند از فرآيند فعلي بازي سياسي اصولگرايان، وحدتي شكل نخواهد گرفت. امير محبيان از جمله اين دسته از اصولگرايان است كه همواره نقدهاي قابلتامل و راهكارهاي موجهي را براي بهبود وضعيت اصولگرايان ارايه داده است. متن زير چكيده اظهارات اين تئوريسين اصولگرا در گفتوگو با اعتماد آنلاين است.
براي استحكام و استمرار وحدت لازم است به وحدت بهعنوان يك پروسه نگريست نه پروژه، آن هم در آستانه انتخابات. تجربه نشان داده است كه تلاش براي رسيدن به وحدت در آستانه انتخابات عملا نتيجه لازم را نخواهد داشت. مكانيزم شيخوخيت پيش از دوم خرداد مبتني بر جايگاه مقبول جامعتين كارآمدي داشت و سريعا اصولگرايان را به وحدت نسبي ميرساند. اما بعد از دوم خرداد وضعيت تغيير كرد و عدم كارآمدي سازوكار شيخوخيت باعث شد اين روش زير سوال رود. گروههاي نوپديد اصولگرا هم به اين سازوكار ضربات سنگيني زدند و كناره گزيني جامعتين هم موقعيت آنها رابه حاشيه كشاند. ما براي گسترش وحدت درون اصولگرايان چارهاي جز آن نداريم كه وحدت را به صورت فرآيندي در نظر بگيريم. از طرف ديگر، به جاي وحدت مكانيكي و از بيرون بايد آن را ديناميك و با انگيزه دروني ديده و بر پايه آگاهي و اقناع همگرايي ايجاد كنيم.
جايگاه جناب ناطقنوري و آيتالله مهدويكني در جريان اصولگرا بسيار ارزشمند و كليدي بود؛ ولي اكنون شرايط بسيار متفاوت شده است؛ دشوار بتوان سازوكار پيشين را احيا و خلأ اين افراد را پر كرد. پس ما بايد از فرصت استفاده كنيم و جهشي را درون اصولگرايي به وجود بياوريم. جهش كيفي از شخصيتمحوري به سازمانمحوري! ما بايد ساختار را جايگزين افراد و محاسبات عقلي را جايگزين تمايلات شخصي كنيم.
معرفي كانديداهاي مختلف از سوي اصولگرايان نشاندهنده آن است كه آنها براي چانهزني آخر ميخواهند دست پر داشته باشند. اين كار آنها خلاف عقل محاسبهگر سياسي نيست؛ اما حتما در روند وحدت مشكل ايجاد خواهد كرد. روند وحدتي كه من آن را فعلا در دسترس نميبينم مگر آنكه اقتضائات عملي باعث نوعي از همگرايي شود.
رسيدن به كانديداي واحد شرايطي دارد كه آن شرايط هنوز ديده نميشود. اميدوارم اين روند ايجاد شده و اصولگرايان به همگرايي برسند اما براي تحقق اميد و آرزو به واقعيت نياز به برنامه داريم. بدون برنامه، اميد تبديل به خيال و آرزو و بلكه حسرت خواهد شد.
بعضي از سازمانهاي سياسي ساختار خاصي دارند و هدايت آنها بيش از تصميمات دروني بر حسب توصيههاي بيروني است. مديريت اين سازمانها دشوار نيست. آنكه خرج اركستر را ميدهد تعيين ميكند كه اركستر چه آهنگي را بنوازد. براي هدايت تشكلها در مسير وحدت، براي بعضي بايد منطق لازم توليد كرد و براي بعضي تحليل دقيق از شرايط و براي بعضي هم بايد خطوط ارتباطي موثر را شناسايي و تنظيم كرد.
تاكنون روشن است كه كانديداتوري روحاني قطعي است. حمايت اصلاحطلبان از وي هم چه از سر اختيار و چه ناگزير روشن است. اينرسي موجود كه رييسجمهورها دوبار راي ميآورند نيز به كمك او ميآيد اما اينها به معناي قطعي بودن پيروزي نيست. وحدت اصولگرايان و استراتژي انتخاباتي دقيق ممكن است روحاني را با دشواري مواجه كند. فراموش نكنيم پروژه بزرگ دولت روحاني يعني گرهگشايي هستهاي در هر حال ديگر اولويت سابق را نداشته و اكنون در برابر او ديگر اوباما نيست بلكه ترامپ است كه مسيرش در تعارض با رويكرد روحاني است. مسائل اقتصادي و تغيير شرايط سياسي ممكن است روي مقبوليت روحاني اثر گذارد.