تلاشي براي تبديل شدن
به بازيگر نخست خاورميانه
علي اصغر زرگر
استاد روابط بينالملل دانشگاه
در فلسطين، گروهها و جريانهاي مختلفي حضور دارند اما دو گروه فتح و حماس به نوعي مرجعيت گروههاي ديگر را برعهده دارند. مهمترين هدف گروههاي فلسطيني و به خصوص براي فتح و حماس نيز مقابله با اشغالگري، توسعهطلبي و زيادهخواهي رژيم اسراييل و دفاع از حقوق فلسطينيان است. از اين منظر، تفاوت چنداني ميان فتح و حماس مشاهده نميشود اما نحوه دستيابي به اين هدف از سوي اين جريانها متفاوت است. گروههايي همچون فتح كه هماينك زمام امور دولت خودگران فلسطين را در دست دارد، معتقدند فلسطينيان ميتوانند از طريق مذاكراه با اسراييل و پذيرش آن و همچنين ايجاد اجماع جهاني عليه زيادهخواهيهاي آن رژيم، به حقوق اوليه خود برسند و راه را براي ايجاد كشور مستقل فلسطيني هموار سازند. در مقابل اين نگرش، جريانهايي همانند حماس نيز وجود دارند كه معتقدند راه احقاق حقوق فلسطينيان نه در مذاكره با اسراييل و پذيرش آنها بلكه در مقابله همهجانبه با صهيونيستها است و به همين خاطر، سازش با اسراييل را رد ميكنند. اين اختلاف ديدگاه درباره روشهاي احقاق حقوق فلسطينيان، سايه سنگيني را بر روابط ميان فتح و حماس از يكسو و مناسبات حاكم بر فلسطين انداخته و موجب شده است تا اين دو جريان اصلي فلسطين درخصوص مسائل داخلي نيز با يكديگر مناقشه داشته باشند به گونهاي كه از برگزاري انتخابات پارلماني و شوراهاي شهر در فلسطين سالها ميگذرد. با اين وجود، اين دو جريان مانند هر جريان ديگري براي فعاليت و جلب نظر جامعه جهاني، بينياز از ارتباط با كشورهاي ديگر نيست و به همين خاطر، آنها تقريبا از بدو تشكيل تاكنون ارتباطاتي را با برخي از كشورهاي منطقهاي و فرامنطقهاي آغاز كردهاند. آن گروهها در تلاش بودهاند تا با برقراري ارتباطات با كشورهاي مختلف تاثيرگذار، ضمن جلب اعتماد طرف مقابل از مزيتهاي ارتباط با آنها بهرهمند شده و از حمايتهاي مالي، تسليحاتي، رواني و سياسي برخوردار شوند. البته اين مساله، منجر به وابستگي آنها به كشورهاي مقابل و رعايت و اجراي منويات آن كشورها را هم در پي داشته است. ايران يكي از مهمترين بازيگران موثر در مساله فلسطين است. آزادي فلسطين يكي از آرمانهاي انقلاب اسلامي بوده و براساس قانون اساسي، دولت ايران موظف به حمايت از گروههاي فلسطيني براي رهايي از اشغال و احقاق حقوقشان است. همين مساله منجر شده است تا ايران از ابتداي انقلاب تا به امروز ارتباطات نزديكي با آن گروهها داشته باشد و از آنها حمايت كند. همين مساله، هزينههايي را براي ايران در پي داشته و برخي از كشورها حمايت ايران از گروههاي فلسطيني را به اتهامي مبني بر حمايت از تروريسم مبدل ساختهاند؛ بهانهاي كه البته موجب سست شدن اراده در ايران نشده است. البته در روابط ايران با اين گروهها در سالهاي اخير، جزر و مدي ايجاد شده كه ناشي از حمايت برخي از اين گروهها از برخي جريانهاي معارضه در سوريه بوده است. با اين وجود، اين مساله هم موجب دست برداشتن از آرمان فلسطين از سوي ايران نشده است. اينك به نظر ميرسد مناسبات ايران و اين گروهها حالت متعادل و مبتني بر عقلانيت و خارج از حمايت چشمبسته باشد. عربستان يكي ديگر از كشورهايي است كه گروههاي فلسطيني تلاش داشتهاند تا با آنها روابطشان را گسترش دهند. منابع مالي هنگفت يكي از مهمترين دلايل در اين باره است. با اين وجود، پس از پذيرش سازش از سوي مصر و مصالحه اردنيها، عربستان نيز ديگر مانند گذشته رغبتي براي مقابله با اسراييل ندارد و درصدد است تا به نوعي اين مساله حل شود. در اين راستا، تمايلاتي براي برقراري روابط با تلآويو از سوي رياض مشاهده ميشود. يكي از مهمترين اين دلايل نيز دشمني مشترك اسراييل و عربستان با ايران است. آنها در اين راستا، تلاش داشتهاند تا با جذب گروههاي فلسطيني همانند حماس، نفوذ ايران را در فلسطين بكاهند؛ امري كه در ابتدا تا حدودي موفق بودند ولي امروز نشانههايي از شكست در اين باره مشاهده ميشود. تركيه نيز در يك دهه گذشته، تلاش داشته است تا به يكي از بازيگران موثر در فلسطين تبديل شود. به همين خاطر در سالهاي پيش به ياد داريم كه رهبر تركيه در يك نشست اقتصادي چگونه اسراييل را به باد انتقاد گرفت و در مساله كشتي مرمره، روابط آنكارا و تلآويو قطع شد. اين مساله و نزديكيهاي گفتماني دولت حاكم بر تركيه با برخي گروههاي فلسطيني موجب افزايش نفوذ آنها شده اما تركها همواره تلاشهايشان مبتني بر منافع ملي است و مسائلي نظير عضويت در ناتو و روابط استراتژيك با امريكا موجب شده تا آنها نتوانند نقش موثري را درخصوص فلسطين ايفا كنند. با اين حال، شواهد حاكي از آن است كه روسيه درصدد است تا به يكي از بازيگران موثر در مساله فلسطين تبديل شود و به همين دليل نيز ارتباطاتش را با گروههاي مختلف فلسطيني افزايش داده و هماينك درصدد است در ماههاي آينده نشستي براي كاهش اختلافات فتح و حماس برقرار كند. در واقع، اين اقدام روسها در پي تلاش آنها براي تبديل شدن به يكي از بازيگران اصلي در خاورميانه است. حضور روسيه در سوريه و تغيير روند معادلات در اين كشور دست آنها را در خاورميانه قويتر كرده است. از طرفي، روابط دوستانه اسراييل و روسيه نيز موجب شده تا آنها به فكر منازعه فلسطين باشند. خلأ حضور جدي امريكا نيز به اين نقشآفريني افزوده است؛ به عبارتي، امريكاييها پس از ناكامي در وادار ساختن اسراييل در توقف شهركسازيها و همچنين كاهش حضور در خاورميانه در سالهاي اخير، ديگر آن هژمون سابق را در ميان كشورهاي منطقه ندارد. البته امريكاييها فكر ميكردند كه با درگيري كشورهاي منطقه، ضمن آنكه امنيت اسراييل تامين ميشود، كشورهاي ضعيفي در منطقه شكل بگيرند كه منافع امريكا را به خطر نيندازند. با اين حال، روسها درصدد هستند با متحد ساختن گروههاي مختلف فلسطيني، آنها را با روند سازش همراه سازند. روسها اعتقاد دارند اعمال فشار به اسراييل از روشهاي مختلف مانند قطعنامه اخير سازمان ملل يا اعمال فشار به صهيونيستها از طريق مسكو و واشنگتن ميتواند موجب كوتاه آمدن تلآويو از آن مواضع سرسختانهاش بشود و اينگونه منازعه فلسطين و اسراييل حل شود.