حمايتهايي در سطح «حداقل» براي محرومترين قشر جامعه
ساعتي 17 نفر به جمعيت زنان سرپرست خانوار اضافه ميشود
اعتماد|شهيندخت مولاوردي، معاون امور زنان و خانواده رياستجمهوري در آخرين هشدار خود از بيكاري 82 درصدي زناني خبر داد كه به نام زنان سرپرست خانوار ناميده ميشوند. زناني كه تا امروز به عنوان «محرومترين فقرا» هم لقب گرفتهاند. گذشته از تعداد معدودي از زنان خود سرپرست كه از تمكن و امكان گذران معاش به بهترين شكل يا در حد قابل قبول و بيدردسر برخوردارند، تعداد قابل توجهي از زنان خود سرپرست با مشكلات اقتصادي مواجهند در حالي كه كمترين حمايتها براي اين گروه ارايه ميشود. كمرنگ بودن حمايتهاي دولتي از زنان سرپرست خانوار در حالي است كه مراكز ثبت آمارهاي حياتي همچون مركز آمار ايران و سازمان ثبت احوال درباره افزايش ثبت طلاق، رشد طلاقهاي توافقي و عاطفي خبر داده و بنا بر آخرين اعلام اين مراكز آمارگيري، در هر ساعت 17 الي 18 مورد طلاق در كشور ثبت ميشود كه در واقع بايد گفت، در هر ساعت 17 الي 18 نفر به جمعيت زنان سرپرست خانوار كشور اضافه ميشود. بنا بر اعلام پاييز امور بانوان استانداري تهران، طي سالهاي 85 تا 90، آمار زنان سرپرست خانوار از رشد سه درصدي برخوردار بوده علاوه بر آنكه در حال حاضر بيش از 12 درصد خانوادهها توسط زنان سرپرستي ميشود و طلاق، اعتياد همسران و مرگ و مير جادهاي مهمترين دليل سرپرستي خانوادهها توسط زنان بوده است. بنا بر آخرين اعلام كميته امداد، اين نهاد حمايتي هماكنون حدود يك ميليون زن سرپرست خانوار را تحت پوشش قرار داده، در حالي كه نرخ تورم همچنان بالاتر از 15 درصد است و بنا بر گزارش مركز آمار ايران در دي ماه سال جاري، نرخ بيكاري جمعيت 10 ساله و بيشتر در كل كشور 5/9 درصد ثبت شده كه اين نرخ براي مردان 9/7 درصد و براي زنان 18 درصد بوده است. در چنين شرايطي ناچيز بودن حمايت از زنان سرپرست خانوار شايد يكي از معدود معضلاتي است كه ربطي به سياست و آمد و رفت دولتها نداشته بلكه ريشه در نگاه مردسالارانه قانونگذاران و گردانندگان نهادهاي حمايتي دارد. الزامي كه نهادهاي حمايتي همچون كميته امداد براي زنان سرپرست خانوار تحت پوشش خود قايل شده و آنها را بهطور مكرر به سمت ازدواجهايي كه پايان خوش و ناخوشش معلوم نيست هدايت ميكنند از همين تفكر مردسالارانهاي نشات ميگيرد كه زن سرپرست خانوار را يك عيب در جامعه ميبينند اما در عين حال، حاضر نيستند به شخص او كمك و حمايتي ارايه دهند مگر زماني كه سايه يك مرد بر سرش افتاده باشد. همين تفكر كه البته در ساير بخشهاي جامعه و حتي نگرش خانوادهها هم رسوخ كرده، شايد يكي از دلايل موثر در افزايش آمار طلاق باشد. صرفنظر از ضعف فرهنگي كه خانوادهها به آن دچار شدهاند، دولتهاي وقت هم براي ارتقاي فرهنگ خانوادهها تلاش و سرمايهگذاري نكرده و قشر جوان و مترصد تشكيل خانواده بدون هيچ دانش و نگرش سازمان يافته و صرفا با بهره از تعاليمي كه اتفاقا خطوط قرمز دولتها هم نميپسندد قدم در مسير ايجاد كانون خانواده ميگذارند كه البته معلوم است پايه چنين كانوني تا چه حد سست خواهد بود. در اادامه شهلا ميرگلوي بيات در گفتوگو با« اعتماد» به بررسي وضعيت زنان سرپرست خانوار پرداخته است