آسيبشناسي شكست تلخ فوتبالي مقابل عراق
بهروز مرادي ٭
اين نوشته بر آن نيست تا به مسوولان فوتبالي كشور تهاجمي غيرمنصفانه كند، بلكه چنين قصد دارد تا با آسيبشناسي شكست تيم ملي ايران مقابل عراق به فوتبال ملي كمكي علمي كند. بررسي واقعيت پيش آمده در جريان بازي تيم ملي ايران با تيم ملي عراق حكايت از آن دارد كه تيم ايران تا زمان اخراج مهرداد پولادي از بازي، بر توپ و ميدان تسلط بي چون و چرايي داشت. اما دريافت كارت زرد دوم و در پي آن اخراج پولادي از زمين بازي، همه محاسبات را بر هم زد و از لحظه خروج او از زمين، به همان ميزان كه تيم ما را آشوب و سردرگمي و ازهم گسيختگي فراگرفت، تيم عراق از آن پس به انسجام و روحيه رسيد و فشار مستمري را بر دروازه ما وارد ساخت. به نظر ميرسد اخراج پولادي از زمين نقشي تعيينكننده در نتيجه نهايي اين بازي داشته است. جاي اين پرسش وجود دارد كه چرا بازيكني همچون پولادي در اين سطح از بازي آنچنان از مديريت بر رفتار خود ناتوان است كه در فاصله نيم ساعت دو كارت زرد دريافت ميكند؟ اويي كه در پست دفاع چپ بازي ميكند، چرا بايد در منطقه 18 قدم زمين حريف با رفتاري غيرحرفهاي با دروازهبان درگير شود و خطايي غيرضروري انجام دهد و سپس دست به تمارضي عجيب بزند؟ قابل توجه اينكه وي در دور مقدماتي نيز كارت زردي دريافت كرده بود و اينها همه حكايت از آن دارد كه وي تحت تاثير استرسي مزمن قرار داشته و نيز اينكه رويكردي درگيرانه در زمين بر رفتار او حاكم بوده است. در آسيبشناسي اين رفتار پولادي به نظر ميرسد دو عامل اساسي دخيل بوده باشد: اول به ماجراي كارت پايان خدمت او برميگردد كه پس از جام جهاني فوتبال به عدم بازگشت او به ايران و سرگردان و بيتيم شدن ايشان انجاميد. اين بي سرانجامي و روشن نبودن آينده فوتبالي او پس از بازيهاي آسيايي بيگمان منشا توليد استرسي مزمن و دلهرهاي تخريبي در روان او بوده است. اين دلآشوبيها خود را در رفتار كنترل نشده و تمايل به بازي درگيرانه پرريسك از سوي او نمايان ميساخت. دو كارته شدن او در آن مدت كوتاه نيز بي گمان از همين آسيبهاي روحي – رواني درون او ناشي ميشده است. جاي پرسش اينجاست كه آيا در كنار تيم ملي، روانشناس و آسيبشناسي وجود دارد كه در چنين شرايطي، وضعيت پرالتهاب بازيكني همچون پولادي را بتواند درك كند و او را دريابد و براي رفع آسيبهاي دروني او چاره كار را بداند و او را آسوده و آرام به ميدان مسابقه روانه سازد؟علت دوم رفتار پولادي به رفتار كارلوس كيروش ربط دارد. موفقيت سرمربي تيم ملي در گرو ايفاي مطلوب و شايسته نقشهاي متنوع ايشان است. يكي از اين نقشها؛ همانا ساماندهي وضعيت روحي – رواني بازيكنان تيم است كه اين نقش در دوران مدرن به متخصصين روانشناس و آسيبشناس سپرده شده است. البته تفويض اين نقش به روانشناس، سرمربي را از داشتن آگاهيهاي روانشناختي و بي توجهي به مسائل روحي - رواني اعضاي تيم بي نياز نميسازد. سرمربي از نظر جامعه شناسي اصليترين «ديگري مهم» براي بازيكنان تيم است. «ديگرانِ مهم» همان الگوهايي انساني ميباشند كه رفتار آنها توسط ديگران مورد الگوبرداري قرار ميگيرد. ايفاي اين نقشها به گونهاي مطلوب از سوي سرمربي سبب تامين اقتدار وي براي كسب منزلت است. حال بايد ديد كه آقاي كيروش خود چگونه الگويي براي بازيكنان تيم است. واكنشهاي رفتاري ايشان در كنار تيم همواره نمايانگر اين واقعيت است كه ايشان بهراستي توانايي كنترل بر رفتار خود و مديريت بر استرس و آرام سازي خود در زمانهاي حساس را ندارد. او در كنار زمين مدام در حال بالا و پايين پريدن است. درگيريهاي ايشان با داوران پاياني ندارد. حتي گاهي چنين به نظر ميرسد كه او آمادگي درگيري فيزيكي با داوران را دارد. پس از نيمه اول بازي با عراق نيز او چنين كرد و صحنه مهار و كشيدن و از صحنه خارج كردن او توسط كريم انصاريفرد بهراستي تكاندهنده و اسفبار بود. انسانهاي عصبي مزاج به ندرت بزرگ ميشوند و اگر هم در مقطعي بزرگ شوند، به ندرت قادرند منزلت بالاي خود را حفظ كنند. موفقيت و تداوم موفقيت در گروي تسلط بر خود، مديريت بر احساسات، كنترل هيجانات، مهاراسترس و پرهيز از درافتادن به دامان واكنشهاي تخريبي است. بي بهره بودن آقاي كيروش از چنين توانايي براي مهار و مديريت بر خود ضمن آنكه سبب فروكاستن اقتدار ايشان نزد شاگردانش ميشود، عاملي در جهت انتقال ناآرامي و اضطراب به ساير بازيكنان نيز است. اين عامل ميتواند تنش دروني در بازيكنان به وجود بياورد و در نتيجه در برخي موارد در نتيجه بازي حتي نقشي تعيينكننده ايفا كند. آقاي كيروش خود به الگويي براي رفتار درگيرانه با حريف و انتقال استرس و تنش به بازيكنان تبديل شده، حال آنكه وي بايد نقش آرام سازي و شارژ انرژيهاي روحي - رواني آنها براي ايفاي مطلوب نقشهايشان را ايفا كند. او به نيرويي در جهت ويرانسازي برساختههاي فني خود مبدل شده است. فوتبال تنها و تنها فن و تاكتيك و فيزيك بدني نيست. سرنوشت مسابقات ورزشي را امروزه تا حد زيادي شرايط روحي – رواني و توان مديريت بر خود تعيين ميكند. نوع واكنش انسان و گروههاي انساني در شرايط دشوار است كه سرنوشت آنها را رقم ميزند.
٭ جامعه شناس و مدرس دانشگاه