پيروزي چپ ضد يورو در انتخابات يونان
فريدون مجلسي
پيروزي حزب چپ راديكال سيريزا در يونان اتحاديه اروپا را با وضعيتي نامنتظر مواجه كرده است. آلكسيز سيپراس، رهبر نسبتا جوان اين حزب توانست نخست وزير، آنتونيس ساماراس، را شكست دهد و ظاهرا براي دستيابي به اكثريت قرار است با حزب راديكال دست راستي ائتلاف كند. اشتراك دو نگاه چپ و راست در تصميم به خروج از اتحاديه پولي يورو است. يونان كشور كوچكي است، با 130 هزار كيلومتر مربع وسعت، يعني قدري بزرگتر از استان فارس و 10 ميليون جمعيت، يعني كمتر از تهران، با 240 ميليارد دلار بدهي خارجي و نرخ بيكاري 25 درصدي. نخست وزير كنوني، كه شايد اكنون بايد نخست وزير پيشين ناميده شود، سياستهاي اقتصادي رياضتكشي را در پيش گرفته بود كه از سوي بانك مركزي اروپا تجويز شده بود. معني ساده اين سياستها اين بود كه كمربندها را سفت كنيد، به خودتان فشار بياوريد، كاهش درآمدها را بپذيريد، قبول كنيد كه فقيرتر شدهايد، عاقلانه فكر و كار كنيد تا هم زندگي خود را تامين كنيد و هم بدهيهايتان را بپردازيد! مقايسه كنيد با خودمان كه چگونه 700 ميليارد دلار را در هشت سال خورديم و اكنون هم شكر خدا يك جاهايي پولهايي داريم كه بالاخره خرده خرده يك جورهايي ميدهند، اما دست كم بدهي نداريم، و اگر مذاكرات به نتيجه برسد تكاني خواهيم خورد و بيكاري هم كمتر خواهد شد. منظور از اين مقايسه نشان دادن وضعيت بحراني يونان كوچك است كه چاه نفت و پول بلوكه شدهاي هم ندارد! 240 ميليارد دلار بدهي هم پول كمي نيست! 25 درصد بيكاري هم زياد است. يعني كي بايد كاركند و چقدر كار كند تا اين بدهي صاف شود و در اين مدت چه بخورند و چه بپوشند! اينك احزاب افراطي آمدهاند و ميگويند: «نداريم و نميدهيم!» ميگويند با سياست رياضت كشي چگونه ميتوان ايجاد كار كرد؟ صحبت از مذاكره دوباره براي تنظيم ترتيبات قابل قبولتري ميكنند و خواهان خروج از منطقه يورو هستند، كه يعني خر ما از كر گي دم نداشت. اما معلوم نيست برخورد اروپا با اين رفتار چه باشد. معلوم نيست كشورهاي ديگر مانند پرتغال كه با مساله مشابه (هرچند در ابعاد كوچكتر) روبهرو هستند چه واكنشي نشان خواهند داد. آيا آنها هم به سياست «نداريم و نميدهيم» متوسل خواهند شد؟ در اين صورت تكليف آينده اتحاديه اروپا يا دستكم واحد پولي يورو چه خواهد شد. شايد اروپا به اين بينديشد كه در پذيرش كشورهاي فقيرتر شتاب كرده است و با اين تجربه پذيرش اوكراين با اين همه جنجال به كجا خواهد انجاميد، تركيه كه جاي خود دارد! اما براي آلمان نيز درس عبرتي خواهد بود. بيشتر اعتبارات توسط آلمان و تا حدودي توسط فرانسه تامين شده است و اغلب هم براي خريد كالا از آلمان هزينه شده و به اشتغال و توليد آلمان كمك كرده است، يعني هم پول را گرفته و كالا داده است و هم مطالباتش باقي است و يونانيها هم با دريافت وام چند سالي جولاني داده و زندگي اروپايي داشتهاند، حالا به آنها ميگويند نمايش تمام شده و به خانه برگرديد و بدهيها را هم بپردازيد. وضعيت مشكلي است. بايد به راهحلي بينابين تن دهند. اما آيا اين دولت دست چپي و ائتلاف دست راستي ميتواند مذاكرات را به راهحل بينابين بكشاند؟ تخفيف هم بدهند تا چه اندازه؟ تكليف بيكاري چه ميشود؟