زنان، آموزش و پرورش و آزموني كه بدهكار است
علي پورسليمان
مدير گروه صداي معلم
شنيدهها حاكي است كه هنوز گزينه نهايي براي وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم مشخص نشده است و البته احتمال قوي وجود دارد كه تا دو هفته ديگر پرونده اين مجادلات، لابيگريها و رايزنيها بسته شود. بر عكس آنچه در دولت يازدهم بود و تشكلهاي فرهنگيان به چند گزينه رسيدند اما اينبار تفرق، اختلافنظر و پراكندگي مانع از اجماع براي رسيدن به گزينه مشخصي شده است . به نظر ميرسد حلقه اعتماد و تفاهم ميان تشكلها گسسته شده و بعيد است كه اين شكاف ترميم شود. اوايل كار شنيده شد كه قرار است تعدادي از زنان براي وزارت در دولت دوازدهم برگزيده شوند. حتي از افرادي همچون فاطمه تندگويان، فاطمه سعيدي، زهرا شجاعي، شهيندخت مولاوردي، رضوان حكيمزاده و امثال اين افراد نام برده شد.
«صفحه مدرسه» روزنامه اعتماد گفتوگويي را با برخي از زنان مطرح در اين حوزه انجام داده است. وجه غالب اين گفتوگو بر اين گزينه تعلق گرفته است كه اكثر مصاحبهشوندگان تمايل براي پاسخگويي يا توضيح ندارند. نكته مهم آنكه اين زنان اكثرا مديران دولت تدبير و اميد هستند و «پاسخگويي» همواره «ترجيعبند» سخنان روحاني بوده است !
«فاطمه تندگويان» در گفتوگو با روزنامه اعتماد در مورد «انتخاب وزير زن» چنين ميگويد: «اگر به عنوان گزينه نباشم حاضرم مصاحبه كنم در غير اينصورت تمايلي به مصاحبه ندارم كه ما هم از ايشان خواستيم صرف نظر از اين موضوع نظرشان را در مورد تصدي وزارت آموزش و پرورش توسط يكي از زنان توانمند ابراز كند كه او اينگونه پاسخ داد: به نظر من در حال حاضر با بحران مديريتي كه آقايان در آموزش و پرورش به وجود آوردند هيچيك از خانمها صلاح نيست وزير شوند.»
بيش از 53 درصد از پرسنل آموزش و پرورش را خانمها تشكيل ميدهند حضور بانوان در بخش «صف» و نيز «مديريتهاي تحتاني» پررنگ است. ميتوان ادعا كرد كه تقريبا مدارس دوره ابتدايي تحت مديريت بلامنازع زنان هستند در حال حاضر 2 معاون از 11 معاون وزير آموزش و پرورش زن هستند. پستي نيز به نام «مديركل امور زنان و خانواده» در وزارت آموزش و پرورش وجود دارد در حال حاضر، پستهايي مانند معاونت رسانهاي مركز اطلاعرساني و معاونت دفتر وزارتي نيز در اختيار زنان است. در ميان مديران مناطق 19 گانه شهر تهران دو مدير زن وجود دارد پس ميتوان نتيجه گرفت در بحران مديريتي كه خانم تندگويان بر آن تاكيد ميكند و اصرار ميورزد «زنان» نيز آنچنان بيسهم و مقدار نيستند.
مطالعه پژوهشي در مورد ميزان كارايي و اثربخشي زنان در 4 سال گذشته يا بيشتر در مقايسه با مردان در دست نيست اما ميتوان به چند مورد مشابه اشاره كرد: مجله پژوهش زنان، دوره 5، شماره 3، زمستان1386: 168 -141 موضوع پژوهش را به بررسي صحت و سقم كليشههاي منفي زنان در سازمانها اختصاص داده است پژوهشگران مهدي روحيخليلي، ميثم قاسمي، امين بلاغي اينالو و آرين قليپور هستند. در بخش «نتايج» چنين آمده است:
1- نتايج اين تحقيق نشان ميدهد زنان بيشتر از مردان با شغلشان عجين ميشوند.
2- طبق نتايج اين تحقيق بين تعهد سازماني مردان و زنان تفاوت معناداري مشاهده نميشود.
3- دادههاي تحقيق نشان ميدهد رفتار شهروندي زنان بيشتر از مردان است. در فصلنامه مطالعات رفتار سازماني (ويژهنامه) - سال چهارم، شماره 5 شماره پياپي 16، (زمستان 1394): صص 172-149 با موضوع بررسي رابطه بين سبك مديريت با اثربخشي سازماني كه توسط زهره سوري، حسن گودرزي و دكتر محمدعلي زكي نگارش شده در بخش «نتيجهگيري» چنين آمده است. تحقيق حاضر نشان داد كه تفاوت معنيداري بين مديران مدارس دخترانه و پسـرانه ابتـدايي در زمينه سبكهاي مديريتي وجود دارد. ايـن اخـتلاف در سـبكهاي مديريتي آمرانه، مشاورهاي و استبدادي- خيرخواهانه است. بنابر نتايج آماري بين ميزان اثربخشي مدارس دخترانه و پسرانه تفاوت معنيداري بـه نفع دخترانه مشاهده ميشود ميتوان چنين نتيجهگيري كرد كه زنان در بحث «مديريت» نسبت به اهداف سازمان كه همان آموزش و پرورش باشد متعهدتر هستند. به عبارت ديگر ميزان تقيد و پايبندي به قانون و وظيفه در زنان نسبت به مردان بيشتر است اما در سوي ديگر ميتوان چنين نتيجهگيري كرد كه اينگونه تقيد و تعهد به اهداف سازماني ميتواند در تقابل با «مديريت ريسك يا خطر» حتي در سطح قابل قبول باشد. تجارب شواهد نشان ميدهد زنان تا چيزي به آنان محول نشود كاري انجام نميدهند. در گفتوگويي كه صداي معلم با رضوان حكيمزاده داشت از ايشان در مورد سكوت ايشان در مورد سند 2030 پرسش شد پاسخ ايشان چنين بود: «از من خواسته نشد!» اين وضعيت يعني درجه خطرپذيري در سطوح پايين مديريت زنانه به وضوح قابل مشاهده و ارزيابي است هر چند وزير آموزش و پرورش مرد نيز رفتار قابل دفاعي در اين زمينه نداشت.
اين وضعيت قابل تسري به عنصر «كنشگري» و «مطالبهگري» در حوزه آموزش و پرورش و مطالبات نيز ميشود. در يادداشت قبلي با عنوان «زنان، آموزش و پرورش و مطالبهمحوري» چنين نوشتم: «ميتوان از اين جداول و نيز آمارهاي ارايه شده چنين نتيجه گرفت كه: « زنان نسبت به مردان پيگيري كمتري نسبت به موضوعات آموزش و پرورش و نيز مطالبات فرهنگيان و معلمان» حداقل در فضاي مجازي دارند.»
شايد با ملاحظه اندكي تغييرات بتوان اين وضعيت را به فضاي غيرمجازي هم تعميم داد البته اگر بپذيريم كه يكي از لوازم حرفه معلمي آشنا بودن به مسائل روز و اطلاع از آخرين تحولات در اين حوزه باشد. روند رو به افزايش جنسيت زنانه آنگونه كه وزير آموزش و پرورش هشدار داده است ميتواند مبين اين فرضيه باشد كه ميان مطالبه محوري در آموزش و پرورش و افزايش جنسيت زنان رابطه معكوس وجود دارد. پس ميتوان اكنون به فرضيه اول پاسخ گفت: زنان كنشگري كه همواره به حضور كمرنگ زنان در پستهاي مديريتي (مياني – فوقاني) اعتراض دارند بايد توجه كنند كه آيا اصولا زنان ميتوانند واجد تصدي چنين جايگاهي شوند در حالي كه خيلي به موضوعات آموزش و پرورش حساس نيستند يا حداقل پيگير موضوعات در فضاي مجازي نيستند؟
در واقع، احتمالا به علت همين صفت است كه مديران و برنامهريزان ترجيح ميدهند از افراد پيگير و مطلعتر در حوزههاي مديريتي استفاده كنند.
و اما در مورد فرضيه دوم كه در بالا مطرح شود بايد گفت: آمار رسمي و قابل استنادي در مورد نسبت جنسيتي معلمان شركتكننده در اعتراضات صنفي اين قشر در دسترس نيست ولي با تكيه بر مشاهدات و تجربيات شخصي ميتوان با اطمينان گفت كه معلمان مرد نسبت به معلمان زن مشاركت و فعاليت بيشتري در اعتراضات و تحصنهاي صنفي دهه اخير معلمان داشتهاند. به عنوان نمونه؛ كافي است در همين رسانه صداي معلم به تعداد مقالات، يادداشتها و مطالب درج شده نگاهي انداخت تا به ميزان مطالبهگري و كنشگري و مقايسه آن بين مردان و زنان واقف شد. وزارت آموزش و پرورش از مهمترين دستگاههايي است كه تاكنون نقش كليدي و راهبردي آن نزد سياستگذاران و برنامهريزان مغفول مانده است. تيپشناسي و رفتارشناسي وزيران آموزش و پرورش در حدود 4 دهه پس از انقلاب نشان ميدهد كه فارغ از فاكتور «جنسيت» به جز تعداد بسيار معدودي اكثرا «محافظهكار» و با «مديريت ريسك» پايين بودهاند. آموزش و پرورش ما براي خروج از اين وضعيت نياز به وزيري جسور، برنامهريز، پيگير و با قدرت چانهزني بالا دارد هر چند اين صفات چندان در بخش «صف» و «ستاد» نيز قابل مشاهده نيستند آنچه قابل چشمپوشي نيست نقش «الگويي» وزير آموزش و پرورش در رفتار كاركنان و معلمان است. تاكنون 13 وزير آموزش و پرورش مرد بودهاند غيبت وزير «زن» به طور طبيعي اين فرضيه را مطرح كرده است كه ممكن است جنسيت تاثير قابل ملاحظهاي در تغيير وضعيت موجود داشته باشد؛ اين فرضيهاي است كه بايد در «عمل» به اثبات برسد.