چرا گروههاي حرفهاي به تالار «محراب» رونق نميدهند؟
تئاتريها ريسكپذير نيستند
بابك احمدي
سالن نمايش محراب از جمله سالنهاي قديمي تئاتر پايتخت است كه مدتي به دليل مديريت غلط در دولتهاي گذشته بهطور كامل از گردونه حرفهاي اجراهاي پايتخت خارج ماند. اتفاقي كه موجب شد بازگرداندن اين سالن به مجموعه ظرفيتهاي تئاتر تهران با دشواري مواجه شود كه از شروع دولت جديد تا امروز ادامه پيدا كرده است. بازسازي ساختمان، تاسيس يك كافه اختصاصي براي مجموعه و دعوت از گروههاي جوان با استعداد از جمله تمهيدهايي بود كه موجب شد نگاهها تا حدي بار ديگر به اين سالن معطوف شود. اما به هرحال در روزگار گسترش سالنهاي پر زرق و برق خصوصي اين روند بيش از حد كند به نظر ميرسد و همين نكته موجب شد اين پيشنهاد را با مديريت مجموعه در ميان بگذاريم كه چرا دولت اين سالن را به بخش خصوصي يا گروههاي تئاتري واگذار نميكند؟ ابراهيم گلهدارزاده كه سه سال است مديريت محراب را برعهده دارد در پاسخ به نكتهاي مهم اشاره كرد: «قبلا به اين پيشنهاد فكر كرديم و اين ايده را با كارگردانهاي خوب تئاتر در ميان گذاشتيم. نشستهايي برگزار شد و اين ايده را حتي با تهيهكنندگان نو پا نيز مطرح كرديم ولي در نهايت آنطور كه بايد استقبال نشد.» او ريسكپذيري را يكي از قواعد مهم شكستن مرزها ميداند و معتقد است اهالي تئاتر چندان مايل به ريسك يا پرداخت هزينه نيستند. «واقعيت اين است كه تئاتر ايران به پختهخواري عادت كرده و اگر نگاه حرفهاي وجود داشت ما خيلي سريعتر شاهد رونق اين سالن تئاتر بوديم.» او ميگويد: «ما حتي به بعضي كارگردانها گفتيم رپرتوار آثار نمايشي خود را در تالار محراب برپا كنند يا كارگاه بگذارند ولي در نهايت نتيجه نگرفتيم.» گلهدارزاده «هويت تالار محراب» را يكي ديگر از عواملي عنوان كرد كه موجب اين امر ميشود. «اين سالن همواره محل معرفي و كسب تجربه گروههاي جوان بوده، افرادي كه جايي براي مشق كردن نداشتند يا عابربانك نداشتند كه سالنهاي آنچناني اجاره كنند.» بعضي از همين چهرههاي جواني كه اشاره شد بعدها آثار خود را در سالنهاي حرفهايتر مثل تئاترشهر روي صحنه بردند. اتفاقي كه موجب ميشود اين مدير تاكيد كند «محراب نقش خودش و تاثيرش را در جريان تئاتر پايتخت گذاشته است.» گلهدارزاده تاكيد ميكند: «با شما موافقم كه خيلي آرام و تدريجي حركت ميكنيم و از نظر افزايش تماشاگر با سرعت چنداني روبه رو نيستيم. اما معتقدم اين سالن از حدود 15 سال خاموشي مطلق ضربهاي سنگين خورده است.»
اين مدير تئاتري ظهور سالنهاي خصوصي و فرهنگ حاكم در برخورد با اين سالنها را به «ظهور پاپ استارها» در سپهر موسيقي ايران تشبيه كرد. «هر سال يكي از سالنها مورد توجه قرار ميگيرند و سال بعد فراموش ميشوند. جوانها همواره به يكي يا دوتا از اين سالنها توجه نشان ميدهند و ما مثل سالنهاي كلاسيك هستيم كه طبيعتا آرامتر پيش ميرويم. مانند تئاترشهر كه هرقدر هم سالنهاي جديد تاسيس شوند اين بنا نقش و جايگاه خودش را حفظ ميكند.» او به حضور هنرمنداني مثل آرش دادگر، مرتضي اسماعيلكاشي، مهرداد كوروشنيا و ايوب آقاخاني براي برگزاري كارگاه آموزشي در محراب اشاره كرد. «روزي را ميبينم كه گروههاي تئاتر شناخته شده نيز در محراب نمايش اجرا كنند و با استقبال مواجه شوند. شايد خالي از لطف نباشد به اين نكته هم اشاره كنم كه بعد از سه سال حضورم در اين سالن امسال نخستين سالي است كه مخاطب با محراب تماس ميگيرد و پيگير اجراها ميشود. به نظرم رفته رفته شاهد فرهنگسازي در اين محدوده هستيم.» به اين ترتيب به نظر ميرسد اگر ادارهكل هنرهاي نمايشي مشوقهايي را براي حضور گروههاي حرفهاي در تالار محراب در نظر بگيرد اتفاقهاي خوشي خواهد افتاد. وقتي تماشاگر براي تماشاي تئاتر در خيابان نوفل لوشاتو صف ميكشد، چرا از اين ظرفيت استفاده نكنيم؟