به بهانه اجراي دوباره يك نمايشنامه مهم بعد از 5 سال
پچپچههاي كليشه شكن
بابك احمدي
نمايشنامه «پچپچههاي پشت خط نبرد» نوشته عليرضا نادري بهكارگرداني اشكان خيلنژاد از چهارشنبه ۲۵ مرداد بعد از ۵ سال دوباره روي صحنه رفته است. يكي از مهمترين نمايشنامههاي دهه هفتاد كه از همان سالهاي انتشار تا امروز همواره محل ايجاد بحث بوده است. متن عليرضا نادري چه از منظر تكنيكي كه براي روايت برگزيده و چه از زاويه نگاه انساني جاري در متن همچنان قابل تامل است. ماجراي نمايش گرچه در بستر جنگ – در فاصله يك آتشبس موقت بين دو طرف - رخ ميدهد اما سرشار از ميل به زندگي است؛ ويژگي اي كه «پچپچههاي پشت خط نبرد» را در مقايسه با آثار مشابه- از نظر بستر شكلگيري ماجرا يعني جبهه و جنگ- متمايز ميكند. اينجا با رزمندگاني مواجه هستيم كه هر يك خط و جريان فكري خاصي را نمايندگي ميكنند و در متن برخلاف نمونههاي مشابه چند صدايي و نه تك صدايي حاكم ميشود. خيلنژاد به واسطه سال تولدش امكان چنداني براي برقراري ارتباط جدي با فضاي حاكم بر ايران درگير در جنگ تحميلي را نداشته اما درباره تصميمش براي اجراي نمايش «پچپچههاي پشت خط نبرد» ميگويد: «تقريبا 90 درصد از عوامل اين نمايش در تماس مستقيم با جنگ نبودند و بيشترشان حتي بعد از پايان جنگ به دنيا آمدند اما صداقت و نگاه انساني كه در اين اثر وجود دارد ما را ترغيب به اجراي دوباره آن كرد. با اجراي اين نمايش سعي در زنده نگاه داشتن جنگ ندارم و به مثابه همه انسانهاي روي زمين قبول دارم كه جنگ در نهايت يك پديده نكوهيده است اما دليل ضرورت اجراي اين نمايش و يادآوري خاطرات جنگ و نمايش آن به اين علت بوده كه همنسلان خودم را نسبت به اين پديده آگاهتر كنم.» اين كارگردان جوان ميگويد: «پچپچهها. . . مثل هر اثر هنري در يك بستر تاريخي و جغرافيايي اتفاق ميافتد. مانند هر اثر ديگري مكانمند و زمانمند است. مكان اين نمايش خوزستان، جبهه جنوب و زمانش سال 1361 است. در طول نمايش تمام سعي من بر اين بوده تا از نشان دادن جنگ دوري كنم. كل جنگ با يك جعبه اسلحه نشان داده ميشود، حتي لباسهاي بازيگران هم جنگي نيست. تلاشمان اين بوده كه نمايش را در يك قالب اجتماعي بيان كنيم.» و اين خوانش صحيح متن نويسندهاي است كه نبض زمانهاش را در دست دارد و از ابتدا هم قرار نبوده نمايشنامهاي صرفا بازتابدهنده فضاي پشت خط مقدم باشد. «سعيمان بر اين بود تا از كليشههاي رايج جنگ ايران و عراق در نمايشها فاصله بگيريم. زمان جنگ همه در جبههها حضور داشتند. يكي چپي بوده و يكي يهودي بوده است. تا به حال تئاتري ديدهايد كه يك يهودي در جنگ ايران حضور داشته؟ يا يك كمونيست بيايد و بسمالله بگويد؟ يا اينكه بچههاي جنگ در جبهه فوتبال بازي كنند؟» ويژگيهايي كه موجب ميشود به راحتي بگوييم تئاتر ايران بيش از دو دهه پيش اقدام به اسطورهزدايي و كنار زدن قهرمانسازيهاي شعاري كرده است، در حالي كه سينما همچنان روايت جزييات زندگي چهرههاي شاخص جنگ تحميلي را كليشهزدايي از آثار دفاع مقدس ميپندارد اما در عمل همان قهرمانپروري كليشهاي را بازسازي ميكند. در اين نمايش محمد اشكانفر، سينا بالاهنگ، حميد رحيمي، كيوان ساكتاف، محمدهادي عطايي، مهدي فريضه، اميراحمد قزويني و نويد محمدزاده ايفاي نقش ميكنند.