در مجموعههايي كه با آنها روبهرو هستم عمده بحث و مشكلات آنها سرمايه در گردش، تامين منابع براي طرح توسعه و توليد بيشتر يا توسعه ظرفيت است كه همه در گرو نقدينگي است. به همين دليل ديدم اگر بشود افرادي كه در بازار سرمايه فعال هستند به اتاق بازرگاني بيايند ميتوانند پيوند بهتري بين اتاق بازرگاني و بازار سرمايه به عنوان يكي از بازارهاي تامين منابع براي همين شركتها ايجاد كنند؛ دليل اصلي من همين بود
«غلامرضا سليماني اميري، مديرعامل «سرمايهگذاري غدير»، يكي از بزرگترين هلدينگهاي سرمايهگذاري كشور است. او دكتراي حسابداري از دانشگاه تهران دارد و هماكنون عضو هيات علمي دانشگاه الزهراست. سليماني همچنين عضو هياتمديره بانك پارسيان و ايران خودرو است. اگر سوابق كاري وي را بررسي كنيد به رياست سازمان تامين اجتماعي، رييس سازمان اقتصادي كوثر و مديرعاملي شركت سرمايهگذاري تدبير ميرسيد. اخيرا نام او به عنوان يكي از كانديداهاي انتخابات اتاق بازرگاني بر سر زبانها افتاده است. او هدف خود از حضور در اتاق بازرگاني را نزديكتر كردن بخش خصوصي و دولت اعلام ميكند و معتقد است با حضور در پارلمان بخش خصوصي ميتواند بخشي از دغدغههاي مهم صنعت و توليد كشور بهويژه صنايع بورسي را پيگيري كند. در يك صبح باراني در دفتر كارش در خيابان ميرداماد تهران به گفتوگو نشستيم هر چند بهانه بررسي وضعيت بورس تهران و اتاق بازرگاني بود اما پيشبيني وضعيت اقتصادي كشور، بازارهاي جهاني و داخلي نيز از نظر دور نماند. مشروح مصاحبه با غلامرضا سليمانياميري در پي ميآيد:
شما مديرعامل يكي از بزرگترين هلدينگهاي سرمايهگذاري كشور هستيد. پيشبيني شما از وضعيت اقتصادي در سال آينده چيست؟
من فكر ميكنم وضعيت درآمدي ما چندان خوب نيست و راه سختي براي خروج از ركود داريم. در شرايط كنوني كه با روند كاهشي قيمت نفت روبهرو هستيم. طبيعي است كه از نظر درآمدها فشار بيشتر خواهد شد، پس دولت درآمدش كم شده و در نتيجه سرمايهداري دولت هم كم خواهد شد. دولت در اين شرايط ناگزير ميشود از طريق ماليات كسري بودجه را جبران كند كه همين مساله بر توليد اثر خواهد گذاشت. به همين خاطر است كه اتاق بازرگاني بايد در اين موضوع بسيار كار كند و دست شركتها را نيز باز بگذارد تا سرمايهگذاري كنند. در غير اين صورت با مشكلات زيادي روبهرو خواهيم شد.
وقتي قيمت نفت كاهش پيدا كرد، نماد «وغدير» بسته شد و بعد از مدتي با تعديل منفي باز شد. زيرا در آن زمان پيشبيني سود سرمايهگذاري غدير حدود 122 تومان بود ولي بعد از بازگشايي EPS غدير به حدود 70 تومان تغيير كرد. آيا اين كاهش سود به خاطر تعديل منفي درآمد هر سهم به خاطر كاهش قيمت جهاني نفت بود؟ در صورتي كه قيمت نفت باز هم پايين بيايد، احتمال دارد شركتهاي بورسي و به ويژه پالايشيها و پتروشيميها با تعديلهاي منفي و كاهش قيمت مواجه شوند؟
اين دو موضوع هيچ ارتباطي به هم نداشت و يكشبه ايجاد شد. خوشبختانه تاكنون ما توانستيم به بودجه سالهاي گذشته يعني 92 و 93 كه در نظر داشتيم، برسيم و اميدواريم مجمع آن را هم در اسفند ماه برگزار كنيم. در آن مجمع توضيح خواهيم داد چگونه به همان سود پولي كه پيشبيني شده بود، رسيديم و تعديل منفي نداشتيم. براي سال 94 هم شورا 140 تومان EPS در نظر گرفته است؛ پس رشد داشتهايم. اما چون سرمايه را دوبرابر كرديم خودبه خود سرشكن شدن قيمتها را داشتيم؛ يعني دو تا 70 تومان، پس در واقع تعديل منفي نداشتهايم و به خاطر افزايش سرمايه 100 درصدي سود شركت نصف شده است.
افزايش سرمايهاي كه در مجمع قبلي وعده داده بوديد براي سال آينده انجام خواهد شد يا در سال جاري اجرايي ميشود؟
امسال اين امكان وجود ندارد زيرا اكنون آخرين روزهاي حق تقدمهاست كه در حال تنظيم است و به سمت ثبت ميرويم. مجمع هم بعد از افزايش سرمايه ثبت شده تشكيل خواهد شد. قرار بود با 3600 تومان به مجمع برويم. اما به درخواست رييس مجمع، سردار حقيقي كه نظرشان اين بود با 7200 به مجمع برويم، در حال برررسي هستيم كه شايد اين اتفاق بيفتد، زيرا آمادگي اين را داريم كه اگر سرمايهگذاران قبول كنند، باز هم افزايش سرمايه داشته باشيم؛ چون ما طرح توسعه داريم يعني 27 هزار ميليارد تومان سرمايهگذاري جديد انجام ميدهيم يعني حتي اگر وصول نقدي نداشته باشيم، دارايي سهامداران را افزايش خواهيم داد.
لطفا بيشتر درباره اين طرح توسعه 27 هزار ميليارد توماني توضيح دهيد؟
در حال حاضر ما در حوزه دارويي سرمايهگذاريهاي فعال داريم و شركتهاي هلدينگ دارويي جديد را فعال خواهيم كرد. در بخش فولاد و آلومينيوم هم فعال هستيم، مثلا يك ميليارد دلار LC آلومينيوم را در سه هفته قبل باز كرديم و اين يك سرمايهگذاري بزرگ است. همچنين براي پالايشگاه 120 هزار بشكهاي شيراز از وزارت نفت مجوز گرفتهايم، از سازمان محيطزيست هم به زودي مجوز خواهيم گرفت و ميتوانيم 850 ميليون دلار سرمايهگذاري در اين بخش داشته باشيم.
مهمترين شركتهاي زيرمجموعه سرمايهگذاري غدير، صنايع پتروشيمي و پالايشي هستند. با توجه به توقفهاي بلندمدت نمادهاي پالايشي و روند كاهشي قيمت جهاني نفت خام، وضعيت اين شركتها را در هفتهها و ماههاي آتي چگونه ميبينيد؟
قيمت جهاني نفت از اين بيشتر كاهش پيدا نخواهد كرد و من پيشبيني ميكنم بين 50 تا 55 دلار بماند يا در حالت خوشبينانه روي 60 دلار متوقف شود. ولي اين قيمت در مقابل نفت 105 دلارماههاي گذشته قطعا پايين است اما اين پيشبيني كه از اين پايينتر بيايد به نظر من درست نيست.
لطفا درباره نمادهاي پالايشگاهي توضيح بدهيد؟ زمان و قيمت بازگشايي آنها مشخص شده است؟ آيا با قيمتهاي جديد باز ميشوند يا با همان قيمتهاي سابق؟
خوشبختانه در مورد پالايشگاههايي كه در سطح كشور وجود دارد توافق بسيار خوبي با دولت داشتهايم. بر اين اساس قرار است از محل سود همين پالايشگاهها كيفيسازي صورت گيرد و هر سال سودي براي كيفيسازي كنار گذاشته شود و اين كمك بسيار موثري بود كه دولت براي پالايشگاهها انجام داد پس به همين دليل كاهش قيمت نخواهيم داشت.
نظر شما درباره تغيير مديريتي كه اخيرا در سازمان بورس اتفاق افتاده، چيست ؟ با توجه با اين تغيير سيستماتيك، شما آينده شركتهاي بورسي را چطور ميبينيد؟
مساله بورس چندان به رييس اين سازمان بستگي ندارد كه با تغيير رييس آن تحول مهمي ايجاد شود. بورس نمادي از اقتصاد كشور است و اين نوسانات از همين جا نشات گرفته است به همين دليل روزي كه رييس بورس تغيير كرد فقط براي مدت كوتاه يك يا دو روز افزايش شاخص را داشتيم. اين تغييرات هيجاني شاخص بورس، دنبالهدار و پايدار نيست و فقط ناشي از جو رواني است. اين نشان ميدهد مشكل بورس جاي ديگري است.
به نظر شما در حال حاضر مشكل بورس چيست؟
به نظر من مشكل اصلي بورس مربوط به بخش صنعت است و همچنين ركود كه عامل آن كمبود نقدينگي است و شركتهاي توليدي و بازرگاني را تحت تاثير قرار داده است. يك عامل ديگر كمبود مقررات است كه بسيار سختگيرانه است و بايد اصلاح شود. وقتي قيمت نفت كاهش پيدا ميكند، حتما مسوولان بايد فكري به حال روانسازي صادرات كالا كنند و اين اتفاق را تبديل به يك فرصت كنند. با كاهش قيمت نفت، بخش خصوصي ميتواند با صادراتش به ارزآوري كشور كمك كند. پس در اين صورت تحريمها هم تاثيري نخواهند داشت. نميشود كه در اقتصاد ركود داشته باشيم اما در بازار سرمايه رشد داشته باشيم و اين دو با هم همخواني ندارد. شايد يكي از دلايل رشد بورس درشرايط ركود تورمي در سالهاي اخير اين بوده كه پايه پولي تغيير كرده و به اجبار شاخص بورس بالا ميرفت در حالي كه ركود داشتيم. اما اكنون اين رابطه منطقي شده است.
نمادهاي سنگين وزني مثل « فارس» در بورس داريم. تجربه نشان داده كه اين نماد در برخي مواقع يك تنه شاخص را مثبت يا منفي ميكند. براي مثال در روزي كه نمادهاي خودرويي، ليزينگي، دارويي، بانكي و محصولات غذايي صف خريد داشتند، صف فروش «فارس» شاخص را منفي كرد. از طرفي در حال حاضر سودهاي پرداختي در مجامع در شاخص لحاظ نميشوند. به نظر شما شاخص فعلي بازار سهام شاخص مناسب و درستي است؟
اين بحث مربوط به خود شاخص هست. بايد بتوانيم شاخص را بررسي مجدد كنيم زيرا شاخص هميشه گوياي كل وضعيت بازار سرمايه نيست زيرا اكنون سودها كسر نميشود. وقتي 9 صنعت رشد دارند ولي يك صنعت رشد ندارد منتها به دليل وزن بالايي كه دارد بر كل شاخص تاثير خواهد گذاشت بايد ديد مشكل كجاست و اين مساله در حال بررسي است.
گفته ميشود كه شما قصد داريد در انتخابات اين دوره اتاق كانديدا شويد. هدف شما از ورود به اتاق بازرگاني چيست؟ فكر ميكنيد حضور شما در اتاق براي بورس و صنايع بورسي چه مزايايي داشته باشد؟
عوارض مالكانه معدنيها از 30درصد به 25 درصد رسيده است. البته با كمك دولت و مجلس كاهش يافته است. با توجه به اينكه ما درگير اينگونه مسائل هستيم و با اين دغدغهها به اتاق برويم طبيعي است كه براي آسانسازي مقررات و جذب سرمايهگذاري بيشتر فعاليت خواهيم كرد. به خصوص اينكه در بعضي جاها ما داراي مزيتهايي هم هستيم. مزيت نفت و گاز و معدن مطالعه شده و كار شده وكاملا مشخص است پس طبيعي است كه از اين فرصت بايد استفاده كنيم تا بتوانيم دو مزيت عمدهاي را كه در كشور داريم از طريق اتاق بتوانيم پيگيري كنيم و جذب سرمايهگذاري اتفاق بيفتد و اجازه بدهيم بخش خصوصي سرمايهگذاري كند. از زماني كه پتروشيمي و پالايشگاه خصوصي شد چقدر درآمد اين شركتها تغيير كرد و چقدر ظرفيتها افزايش يافت و چقدر طرحهاي جديد داشتيم و كارايي و بهرهوري بالا رفت. اين درحالي است كه بسياري از همين پالايشگاهها قبل از خصوصي شدن زيانده بودند.
در انتخابات اين دوره اتاق بازرگاني به جز شما چند نفر ديگر از مديران شركتهاي بورسي نيز كانديدا شدهاند. آيا اين موضوع به وضعيت بحراني بورس در چند ماه اخير ارتباطي دارد؟
من رابطهاي بين اين دو موضوع لااقل درباره خودم نميدانم. من زماني كه تصميم به كانديدا شدن گرفتم فكر كردم در مجموعه كشور اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و كشاورزي سابقه طولاني دارد اما تا حدي به شكل سنتي اداره ميشود و دليل ورود من همين بود. در دنياي جديد بحث بازار پولي و مالي بحث بسيار مهمي است. شركتها وقتي موفق هستند كه از طريق بازار پولي و بازار سرمايه و بازارهاي مالي منابع دريافت كنند. بررسيهاي من نشان داد در مجموعههايي كه با آنها روبهرو هستم عمده بحث و مشكلات آنها سرمايه در گردش، تامين منابع براي طرح توسعه و توليد بيشتر يا توسعه ظرفيت است كه همه در گرو نقدينگي است. به همين دليل ديدم اگر بشود افرادي كه در بازار سرمايه فعال هستند به اتاق بازرگاني بيايند ميتوانند پيوند بهتري بين اتاق بازرگاني و بازار سرمايه به عنوان يكي از بازارهاي تامين منابع براي همين شركتها ايجاد كنند؛ دليل اصلي من همين بود.
نكته ديگر اين بود كه بازار سرمايه به عنوان يك مالي بزرگ در سطح جهان است ولي در ايران بازار سرمايه بسيار كوچك باقي مانده است. در سال 1392 حدود 226هزار ميليارد تومان منابع از بازار پولي و بانكها گرفته شده و 27 هزار ميليارد تومان از بازار سرمايه تامين شده است. اين آمار مبين اين است كه بين بازار سرمايه و صنعت در ايران پيوند محكمي وجود ندارد و بازار سرمايه نتوانسته خيلي به شركتها كمك كند. علت اين موضوع چند دليل است. يكي از دلايل اين است كه خود شركتها رابطه قوياي با بازار پولي و مالي ندارند. الان با شركتها كه صحبت ميكنيم ميگويند بانكها وام نميدهند و اگر بدهند نرخ آن بسيار بالا است و بازار سرمايه هم خبري در آن نيست و همه با شاخصهاي پايين وارد ميشوند و كسي در آن پول نميگذارد. اين موضوع يك مشكل است و اگر شركتها نتوانند تامين منابع كنند مشكلات زيادي خواهيم داشت. در اينجا است كه اگر شركتهايي كه با بازار سرمايه آشنا هستند و بازار پولي را ميشناسند به اتاق بيايند بسياري از مشكلات حل خواهد شد.
ايران در حال حاضر مثل آلمان بانك محور است ولي نرخ بهره 28درصد است كه جوابگوي نياز صنعت نيست. من شخصا به دكتر طيب نيا گفتم اگر ميخواهيد صنعت از ركود بيرون بيايد بايد با كاهش نرخ تورم نرخ بهره هم پايين بيايد. نميشود نرخ تورم زير 20 درصد باشد اما از آن طرف بگوييم نرخ بهره بانكي 28 درصد باشد. روزي استدلال ميكرديم كه نرخ بهره و نرخ تورم اگر با هم سازگار نباشند رانت ايجاد ميشود اما امروز كه عكس آن موضوع در حال رخ دادن است. نرخ تورم پايين آمده پس چرا نرخ بهره پايين نيايد. اگر افراد آشنا به بازار سرمايه و پولي وارد اتاق شوند و از طريق پارلمان بخش خصوصي پيام را به مسوولان برسانند فكر ميكنم موثر خواهند بود. من چون هم در بازار سرمايه و هم در بازار پول تجربه دارم و به جز سمت فعلي در بانك پارسيان هم هشت سال عضو هياتمديره بودهام فكر ميكنم كه ميتوانم در اتاق مفيد واقع شوم.
آيا هماهنگي خاصي بين شما و ديگر كانديداهاي اتاق بازرگاني به ويژه مديران بورسي وجود داشته است؟
هيچ هماهنگي از قبل در كار نيست. لااقل من در جلسهاي شركت نكردهام. اما علاقهمند هستم كه اين هماهنگي ايجاد شود و انشاالله تا قبل از انتخابات هماهنگي براي برگزاري يك جلسه ايجاد خواهد شد. نتيجه اين موضوع ميتواند روي برنامه ششم توسعه بسيار اثر داشته باشد و پيشنهادات خوبي درباره بازار سرمايه و بازار پولي و در كنار آن جلوگيري از ركود در بخش صنعت مطرح كنند. به نظر من اتاق ميتواند بسيار در اين رابطه مفيد باشد. اتاق شامل مديران شركتهايي است كه دايما در صادرات، واردات، توليد، معدن و كشاورزي كار ميكنند و مجموعه اقتصاد ملي نمايندگاني در اتاق دارد، ولي سوال اين است كه اتاق چقدر با اين پتانسيل توانسته موفق باشد؟ به نظر من خيلي كم موثر بوده است.
هدف شما از ورود به اتاق بازرگاني چيست؟ به نظر شما نقش اتاق بازرگاني در مناسبات كنوني كشور چيست؟
من اتاق را پارلمان قانونگذاري و پيگيري و جايگاهي براي رساندن نظرات، صدا و پيام بخش توليد به شكل عام براي مسوولان ميدانم. اتاق جايي است كه ميتواند پيام، تحليل و راهحل بدهد. به نظر من اكنون اينگونه نيست و همه درگير كارهاي جاري خود هستند و اتاق هم بعضا تشريف ميبرند و وقت ميگذارند. اگر اتاق بتواند موثر باشد و با دولت پيوند بهتري برقرار كند دولت هم علاقه به استفاده از نظرات اتاق دارد.
چندين سال است گروه بنديها در اتاق مشهودتر از قبل شده است. آيا شما اختلافات داخل اتاق را بر اساس مسائل اساسي و پايهاي ميبينيد يا اين اختلافات فرعي است؟
ما نبايد اقتصاد را سياسي كنيم. طبيعي است كه هر فرد گرايش و رويكرد سياسي داشته باشد. هر مديري و هر ايراني در اين كشور ديدگاه سياسي دارد اما وقتي در مصدر كار هستيم و مسووليت ما اقتصادي است نبايد ديدگاه سياسي را بر آن حاكم كنيم. ضربهاي كه كشور ميخورد از همين موضوع است. در اتاق هم جريانات مختلف وجود دارد. ما نبايد اتاق را سياسي كنيم و به سمت جناحبندي برويم بلكه افراد دلسوز نظام، شايسته با تجربه و تحصيلات اگر روي كار باشند طبيعتا اينقدر مشكل در كشور براي حل دارند كه به سياسيكاري نميپردازند. آنها كار را به سياستمداران ميسپارند. اسم اين نهاد اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و كشاورزي است و نه اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و سياست. بعضي وقتها برخي اتاق را اشتباه ميگيرند و اين به خصوص براي ما كه فعال اقتصادي هستيم خطرناك است. طبيعي است كه سياستهاي كلان كشور روي اقتصاد تاثير ميگذارد ولي اتاق نبايد سياسي شود.
طبيعتا افرادي كه ديدگاه نزديك به هم دارند دور يكديگر جمع ميشوند و برنامه ميدهند. شما به كدام يك از گروههاي موجود نزديكتر هستيد؟
من بيشتر دوست دارم در قالب برنامه حركت كنم. من به دنبال تغييرات زيربنايي در اتاق هستم كه در اتاق تحول و تغيير ايجاد كند. من به دنبال اين موضوع هستم و فكر ميكنم اتاق بايد بيشتر از اين كار كارشناسي كند و طبيعتا موثر خواهد بود. مثلا در بحث خوراك گازي يا پالايشگاه بسيار تلاش كرديم و اين تلاشها از طريق اتاق خيلي قانونمندتر و رسميتر ميشود.
در اين دوره انتقادهاي تندي نسبت به حضور چهرههاي بانكي بخش خصوصي و مديران هلدينگهاي بزرگ بورسي وجود دارد؛ به نظر شما علت چيست؟
يك احتمال اين است كه حدس ميزنند اين گروه در دوره آتي وارد اتاق خواهند شد و از الان با انتقادهاي تندشان ميخواهند مانع شوند. به اعتقاد من هلدينگها ميتوانند در اتاق بسيار موثر باشند زيرا برنامه دارند، مثل اين شركت كه چند رشتهاي است و در بخشهاي مختلف داراي تحليل است و از اكنون اقتصاد ايران در سال 94 را پيشبيني ميكند. پس اين شركتها كوچك نيستند و دستشان پر است و منتقدين مطمئن هستند اين افراد راي خواهند آورد.
آيا حضور رييس پيشين اتاق بازرگاني در كسوت رييس دفتر رييسجمهوري تاثيري بر ارتباط دولت يازدهم با اتاق بازرگاني گذاشته است؟
پيش از اين پيوند اتاق و دولت بسيار ضعيف بوده است. به نظر من ساختار اتاق به گونهاي است كه هماهنگي چنداني با دولت ندارد و نتوانسته ارتباط خوبي با آن برقرار كند. همين دوري باعث شد هركدام راه خود را بروند در حالي كه در همه كشورها تمام سياستمداران و دولتمردان وقتي ميخواهند كاري انجام دهند سريع و بلافاصله از اتاق استفاده ميكنند و اتاق براي آنها مفهوم زير ساختار دارد، زيرا به كمك اتاق ميتوانند روابط اقتصادي خود را با ساير كشورها بهبود بخشند و قوي كنند. در كشور ما اين رابطه تگاتنگ وجود نداشته و اتاق بايد با دولت پيوند قوي داشته باشد؛ اين پيوند از نظر من يك تفكر است و مربوط به شخص يا فرد خاصي نيست. خود دولت بايد اين تفكر را در اتاق ايجاد كند تا بتوانند اين دو به هم نزديك شوند. مطمئن باشيد اگر اين رابطه ايجاد شود خود دولت به علت مشكلاتي كه با آن روبهروست از جمله كسري بودجه و كاهش قيمت نفت فضاي كسب و كار را آماده ميكند تا اين شركتها بتوانند براي سرمايهگذاري بيايند.
برخلاف شما برخي معتقدند اتاق تبديل به نيمكت ذخيره دولت شده و كساني كه قبلا در دولت بودهاند، اكنون در اتاق نشسته و دوباره از اتاق به دولت بازگشت خواهند داشت و از اين موضوع انتقاد ميكنند. به نظر شما اين موضوع ايرادي دارد؟
من اين را بد نميدانم ولي در جريان باشيد كه بحث بيشتر محتوايي است تا شكلي، يعني اين تفكر بايد با تفكري ديگرجايگزين شود. اينكه دولت از بخش خصوصي در راستاي حل مشكل ركود و ارتباط اقتصادي با كشورهاي ديگر استفاده كند، حال اينكه فرد دولتي است يا غير دولتي تفاوتي در نتيجه ندارد. يك زماني رييسجمهور فقيد ترك 300 نفر همراه خود به ايران آورده، در حالي كه همه تصور ميكردند آنها آمدهاند تا بگردند اما مشخص شد اين افراد مديران شركتهاي بزرگي در تركيه هستند كه آمدهاند تا در ايران كار بگيرند. رشد اقتصادي ايران و تركيه از همان زمان افزايش آنچناني پيدا كرد و اكنون شاهد حجم بالاي واردات از كشور تركيه به ايران هستيم. اگر اين نگاه را داشته باشيم كمك بزرگي به اقتصاد خواهيم كرد. مشكل كشور تفكر است نه افراد، زيرا فرد دولتي داريم كه تفكر بخش خصوصي دارد و فرد بخش خصوصي با تفكر دولتي هم داريم. مهم اين است كه آن رويكرد حاكم چيست.