• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3181 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۶ بهمن

دهه 50 كار ترجمه تخصصي نبود

محمد ضيمران٭

در دهه 50 تعداد كتاب‌هايي كه ترجمه نشده و نياز به ترجمه آنها احساس مي‌شد بسيار زياد بود اما در مقابل كتاب‌هايي هم كه ترجمه شده بود كم نبود.در اين دهه كتاب‌هايي نظير آثار ژان پل سارتر در ايران طرفداران زيادي داشت.
به‌طور مثال در دهه 70 خواندن كتاب‌هاي فوكو متداول شده بود اما در دهه 50 همان محبوبيتي را كه فوكو در دهه اواخر دهه 60 و در طول دهه‌هاي 70 و 80 در ايران پيدا كرده بود، ژان پل سارتر داشت، آثار برتراند راسل نيز طرفداران زيادي داشت. اكثر كتاب‌هاي آلبر كامو نيز به فارسي ترجمه شده بود. هم كتاب‌هايي كه منشا فلسفي داشت و هم كتاب‌هايي كه رمان مانند بود به فارسي ترجمه مي‌شد. به طور مثال «بيگانه» اثر كامو را
جلال آل احمد و خبره‌زاده به فارسي ترجمه كرده بودند.
داستان‌هاي سارتر هم طرفداران خود را داشت، آثاري مثل «گوشه‌نشينان آلتونا» و «تهوع»، حتي صادق هدايت يكي از كتاب‌هاي سارتر به نام «ديوار»را به فارسي ترجمه كرده بود. البته كتاب‌هاي زيادي ترجمه مي‌شد اما داستان «خشم و هياهو»ي ويليام فالكنر و آثار اريش فروم و كتاب «فلسفه هگل» استيس با ترجمه حميد عنايت و «تاريخ فلسفه غرب» راسل با ترجمه نجف دريابندري كتاب‌هايي بود كه در آن سال‌ها در صحنه روشنفكري مورد توجه زيادي قرار مي‌گرفت. البته بايد گفت در آن سال‌ها ترجمه به هيچ‌وجه به اندازه امروز انجام نمي‌شد و بسيار محدودتر بود. در آن دوران نيز رمان‌ بيش از كتاب‌هاي فلسفي
مورد استقبال قرار مي‌گرفت اما روشنفكران علاوه بر آنها در حوزه‌هاي فلسفي و اجتماعي نيز مطالعاتي داشتند.
 يكي از كتاب‌هايي كه اكثر روشنفكران دهه 50 معلومات خود را با آن تست مي‌كردند كتابي با عنوان «زمينه جامعه‌شناسي» نوشته آگبرن و نيمكوف بود كه اميرحسين آريانپور آن را به زبان فارسي ترجمه كرده بود. رمان‌هاي زيادي در آن سال‌ها به فارسي ترجمه شد به ويژه رمان‌هاي فرانسوي كه توجه زيادي به آنها مي‌شد. به طور مثال ابوالحسن نجفي جزو افرادي بود كه ادبيات فرانسه را در زبان فارسي بسيار متداول كرد. به عنوان مثال آثار زيادي از ارنست همينگوي مثل «وداع با اسلحه»، «زنگ‌ها براي كه به صدا درمي‌آيد» و از جك لندن «سپيد دندان» و داستان‌هاي زياد ديگري ترجمه شد.
كاستي كه وجود داشت فاصله زياد بين تاليف كتاب‌ها در غرب و ترجمه آنها در ايران بود. اما نوعي از ترجمه‌ مثل كتاب‌هاي الكساندر دوما كه از دوران قاجاريه چندين بار ترجمه شده بود همچنان طرفداران خود را حفظ كرده بود. ذبيح‌الله منصوري يكي از افرادي بود كه نقش بسيار مهمي در كتابخوان كردن افراد جامعه ايفا كرد. به عبارتي رمان‌هاي فرانسوي زيادي مثل «سه تفنگ‌دار»، «كنت مونت كريستو»، «ژوزف بالسامو» از الكساندر دوما و كتاب‌هايي از اين قبيل خوانندگان عام داشت و روشنفكران كمتر
 به سراغ آنها مي‌رفتند.
آنها بيشتر طرفدار آثار متفكراني مثل ژان پل سارتر، آلبر كامو و موريس مرلوپونتي بودند. بنابراين خواننده‌هاي متفاوتي در سطح جامعه وجود داشتند و خواننده عام با كسي كه بيشتر به دنبال كتاب‌هاي ترجمه شده تخصصي بود تفاوت داشت. به طور مثال شخصي مانند ذبيح‌الله منصوري بيشتر كتاب را براي خوانندگان عام مي‌نوشت و تعداد خوانندگان آثار او هم بسيار زياد بود حتي برخي كتاب‌هاي او به چاپ سي‌ام يا چهلم هم مي‌رسيد. دهه 50 مثل امروز كتاب‌ها از طريق اينترنت و به صورت پي‌دي‌اف در اختيار همگان وجود نداشت.
 سال‌ها طول مي‌كشيد تا يك كتاب به دست مترجمي برسد و او هم
بر اساس ذوق و علاقه‌اي كه داشت و بر اساس تفنن، كتابي را ترجمه مي‌كرد، در واقع كار ترجمه خيلي تخصصي نبود. بين چاپ كتاب در غرب و آنچه در ايران ترجمه مي‌شد فاصله زيادي وجود داشت و اين يكي از كاستي‌هاي ترجمه در اين دهه محسوب مي‌شد.
درباره موضوعات خبري و سياسي شرايط اندكي متفاوت بود اين موضوعات زودتر از ساير مسائل در كشور پخش مي‌شد و مقالات و كتاب‌هاي زيادي راجع به آنها توزيع مي‌شد. به طور مثال اخبار و آثار منتشر شده پيرامون جنبش 1968 فرانسه به سرعت در ايران در دسترس قرار گرفت و دانشگاهيان را تحت تاثير قرار داد، چه بسا مسائل سياسي حاشيه‌اي دانشگاه‌ها تحت تاثير همان جنبش قرار گرفت و سعي همگان
بر اين بود كه ابعاد و زواياي پنهاني آن رويداد را درك كنند. به هر حال وقتي موضوعي جنبه رسانه‌اي پيدا مي‌كرد با موضوعي كه فقط در بازار كتاب پخش مي‌شد فرق مي‌كرد. اما امروزه احساس مي‌شود با توجه به دسترسي به فضاهاي رايانه‌اي و صحنه مجازي دسترسي قشر كتابخوان به كتاب‌هاي غربي بسيار بيشتر شده است.
مي‌توان گفت امروزه زبان دانشجويان به صورت قهري قوي شده
به طوري كه مي‌توانند از آثار متفاوت بهره بگيرند.
در گذشته شرايط اين گونه نبود و تعداد كساني كه مي‌توانستند ترجمه انجام داده يا كتابي را به ساير زبان‌ها بخوانند زياد نبود. تعداد محدود ترجمه‌ها در دهه 50 و پيش از آن و فاصله موجود بين انتشار يك اثر در غرب تا ترجمه آن به زبان فارسي، روند كتابخواني را در كشور با كندي مواجه كرده بود.
اكنون اين روند به روز شده هرچند هنوز هم با كاستي‌هايي روبه‌روست اما شرايط بسيار بهتر شده و با بهبود كمي و كيفي دانشگاه‌هاي كشور گرايش به كتاب و ترجمه نيز رو به افزايش است. تغيير بسيار اندك در تيراژ كتاب‌ها طي دهه‌هاي اخير نشان مي‌دهد كه ظاهرا روند كتابخواني لااقل از لحاظ كمي و آماري تفاوت زيادي نكرده است وليكن وسايل ارتباطي جايگزيني وجود دارد كه افراد از طريق آن به اطلاعات خود مي‌افزايند و احتمالا فضاهاي رايانه‌اي باعث شده است كه كتاب‌ از لحاظ تيراژ تغيير عددي چنداني نداشته باشد.
٭استاد دانشگاه هنر

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون