تفاوتي در حد فتحه و كسره!
ابراهيم عمران
ميزان «سواد» و آگاهي افراد و آناني كه در رسانهاي كار ميكنند، تاثير بسزايي در باورپذيري «گفتهها» و «انديشهسازي» بر مخاطب سختپسند اين روزها دارد. تا جايي كه اگر به قول معروف سوتي يا تپقي خواسته و ناخواسته صورت پذيرد و مخاطب از دست رود به دست آوردن آن مخاطبان براي بار دوم بسيار سخت است و تا حدي غيرممكن...
همه اينها گفته شد تا نمونه دمدستي از ميزان دانش و سواد رسانهاي گويندگان و نويسندگان راديو و تلويزيون در آيتمي به نقد آيد، آنجا كه گوينده يكي از برنامههاي تفسيري در جايي كه ميخواهد از عكس «سلفي» گويد؛ افسوسانه به گونهاي اين واژه را ميخواند كه با «فتح سين و لام» معنا مييابد و در دقايق بعدي مجري اصلي برنامه بي آنكه اين خطاي فاحش را تصحيح كند! واژه را به درستي ادا ميكند و به آساني از اين سوتي ميگذرد... صحبت بر سر آن نيست كه چرا در چنين برنامههايي اينگونه ميشود، هر چند چون برنامه «زنده» نيست، خطايي چنين نابخشودني است، حرف بر سر توجه به جزييات و اهميت آن در نگرش مخاطبي است كه همه از «كمي»اش، در فكر هستند. اگر گوينده آشنا به مفهومي بسيار شنيده شده در اين روزها نباشد و بدتر اينكه سرپرستاني هم باشند كه توجيه لازم را نداشته باشند، چگونه ميشود ادعا كرد كه شبكههاي راديويي و تلويزيوني در اين وانفساي «ماهوارهطلبي»، رتبه خوبي داشته باشند؟!
متاسفانه اهميت ندادن به چنين ايرادهايي، تنها دستاوردش براي رقيباني است كه همه گونه رعايتي در اين موارد به عمل ميآورند؛ ازجمله «تيپ و قيافه و سخنداني و تن مناسب صدا». افسوس بيشتر اين است كه گويندگان فقط «خواندن» صرف را سرلوحه كار خويش قرار ميدهند، بيآنكه كمي مطالعه و روزآمدي را هم در برنامهشان لحاظ كنند....