مشكلات و چالشهاي علوم رسانه و ارتباطات در دانشگاههاي ايران
اميرحسين عالمي٭
علوم ارتباطات و رسانه امروزه به عنوان يكي از اساسيترين ابزارهاي هر كشور به حساب ميآيد و رشتههاي مرتبط با اين علوم بخشي از اولويتهاي اصلي علمي به حساب ميآيند. اما با نگاهي گذرا به وضعيت كنوني اين رشتهها در كشورمان متوجه كمتوجهيها و كمبودهاي موجود نسبت به اين رشتهها خواهيم شد.
نقطه شروع اين كمبودها نقشه جامع علمي كشور است. با بررسي نقشه جامع علمي كشور متوجه خواهيم شد كه علوم ارتباطات و رسانه هيچ كدام از اولويتهاي علمي كشور نيست. در اين سند بالادستي در بخش سوم (اولويتها) ميبينيم كه در دو بخش علوم انساني و هنر علوم رسانه و ارتباطات هيچ جايگاهي ندارند و طبق اين سند بخشي از اولويتهاي علمي كشور نخواهند بود.
اين در حالي است كه طبق ديگر اسناد بالادستي نظام همچون سند چشمانداز ايران 1404 تاثيرگذاري در منطقه و اشاعه فرهنگ انقلاب اسلامي يكي از محورهاي اصلي است. اين امر بدون استفاده از رسانه و ارتباطات موثر امري محال است.
همين نگاه سطحي به دانش رسانه در كشور باعث شده است تا در رشتههاي موجود در اين بخش نيز در دانشگاههاي كشور محدود به چند رشته اصلي شوند. از اين رو عملا جاي رشتههاي جديد و كاربردي اين علم براي كشور در دانشكدههاي ارتباطات ما خالي است.
به طور مثال تنها در دانشكده ارتباطات دانشگاه UCLA امريكا در حوزه رسانههاي جمعي رشتههاي: ارتباطات توسعهاي، تبليغات و بازاريابي، فيلمسازي مستند در حوزههاي توسعه، توزيع، توليد، و ترويج، صنعت موسيقي، روابط عمومي، استعداديابي، فناوري رسانهاي و توسعه آن، توليدات تلويزيوني در حوزههاي توسعه، توليد، برنامهسازي و ترويج، روزنامهنگاري. البته اينها تنها رشتههاي مختص به رسانههاي جمعي در اين دانشكده است. در حوزه ارتباطات انساني و اجتماعي نيز اين دانشكده 29 رشته تحصيلي دارد. اما در ايران دانشگاههاي بزرگ و مادر كشور در اين حوزه رشتههاي چنداني ندارند
به طور مثال دانشگاه تهران در دانشكده ارتباطات خود تنها رشتههاي مطالعات فرهنگي و رسانه، علوم ارتباطات و علوم ارتباطات اجتماعي را پوشش مي دهد در دانشكده مديريت رشته مديريت رسانه نيز وجود دارد. در خصوص فيلمسازي و توليدات تلويزيوني رشتههاي فيلمسازي، سينما و نمايش در دانشكده هنرهاي زيباي اين دانشكده وجود دارد كه به هيج وجه تخصصي در خصوص رسانه (خصوصا تلويزيون و مستندسازي، خبري و اجتماعي) نيست. از سوي ديگر همين عدم اولويت باعث شده است تا رشتههاي موجود نيز فاقد جنبههاي عملي باشند و صرفا در بخشهاي تئوري محدود شوند.
در اين خصوص مقايسهاي ميكنيم ميان كشورمان و كشور در حال توسعه ديگري مثل هندوستان؛ مركز مطالعات علوم ارتباطات دهلي نو داراي چندين رشته حوزه ارتباطات است. با توجه به اينكه محل تحصيل بنده نيز همين دانشكده است رشتهاي در اين دانشكده وجود ندارد كه صرفا تئوري باشد. رشتههايي مثل ارتباطات جمعي و روزنامهنگاري به ندرت واحدهاي تئوري دارند. در روزنامهنگاري دورههاي پيشرفته عكاسي، فيلمسازي (مستند و خبري)، برنامهسازي راديويي (خبري و توليدي)، رسانههاي مكتوب و... بخشي از فعاليتهاي عملي رشته است. تجهيزات دانشكده اهم از دوربينهاي پيشرفته عكاسي و فيلمبرداري، ادوات و امكانات كامل فيلمبرداري و عكاسي، استوديوهاي راديو وتلويزيون، اتاقهاي تدوين و آرشيوهاي صوتي و تصويري و... است.
متاسفانه عدم وجود يك دانشكده تخصصي رسانه در سطح تراز اول آموزش عالي كشور مثل دانشگاه تهران و ديگر مشكلات مذكور باعث شده است كه دستيابي به چنين امكاني براي دانشجويان ارتباطات كشور دستنيافتني باشد.
اميد است در اين عصر رسانه با نگاهي عميقتر به اين مساله روزي كشور عزيزمان همگام با جهان در عرصههاي اصلي رسانه جهاني فعال باشد.
٭ دانشجوي فوق ليسانس ارتباطات توسعهاي؛
مركز مطالعات ارتباطات جمعي دهلي نو