شبهاي بدون تلگرام
مجتبا پورمحسن
مسوول صفحه پيغام ميدهد به تلگرامچي صفحه كه من باشم: فردا نشد؟ پريروز گفته بودم فردا مينويسم، يعني يك روز قبل از پيغام آخرش. ميگويم تلگرام كه از دسترس خارج شد، ميبينم دارم در تلگرام با هم حرف ميزنيم! جملهاي معترضهاي مينويسم: البته تلگرام دسكتاپ گويا هنوز كار ميكند. نيم ساعت قبل يك خبرگزاري خبر داد كه تلگرام و اينستاگرام براي مدتي محدود از دسترس خارج شده است. قرار نيست به شما دروغ بگويم، حتي اگر حرفي را كه ميزنم دوست نداشته باشيد. راستش وقتي ديدم اينستاگرام و تلگرام حذف شده، حس خوبي سراغم آمد. با خودم گفتم جداي از جريانات مشكوك اخير، اگر تلگرام و اينستاگرام و اينها نبود – و فعلا قرار شده مدتي نباشند- امشب را بدون استرس خواندن اخبار و نوشتههاي پر از كينه و نفرتپراكني عليه يكديگر؛ كينههايي كه جهان را فراگرفتهاند، بگذرانيم. نه، البته كه نه، من نه مدافع محدوديت آزادي اطلاعرساني هستم نه با جريان آزاد اطلاعات دشمني دارم. اگر هم بودم –كه نيستم- فرقي نميكرد، چون در جهان امروز، تحديد جريان اطلاعرساني غيرممكن است. اما كاش آن روي سكه غرق شدن زندگيمان در جنگل وسيع ابزارهاي اطلاعرساني را هم ببينيم. اين هفته ميخواستم يك كانال خوب تلگرامي را معرفي كنم، كانال «سايهسار» كه نوشتههاي همكار منتقدم سايه اقتصادنيا درباره زبان و ادبيات و فرهنگ است و انصافا مطلب جذاب و دلنشيني دارد. حالا كه نميتوانم تا اطلاع ثانوي شما را به تلگرام ارجاع دهم، ميتوانم توصيه كنم مجله خوب و وزين جهان كتاب را تهيه كنيد و نوشتههاي خانم اقتصادنيا را در آنجا دنبال كنيد. امشب و فردا شب و شبهاي ديگر بدون تلگرام و اينستاگرام را هم با همان دلمشغوليهايي بگذرانيد كه قبل از آمدن اين شبكهها با آنها سر ميكرديد. نه، البته كه نفسم از جاي گرم بلند نميشود. من هم با درآمد نخور و بمير (همان بخور و نمير سابق!) روزگار ميگذرانم، اما تجربه جهان بدون خبرها و نوشتههاي استرسزاي تلگرامي هم براي چند روز و چند شب تجربه بدي نيست، نه؟