چين و امنيت جاده ابريشم
مسير خليجفارس به اقيانوس هند، يكي از اصليترين مسيرهاي تامين انرژي براي چين محسوب ميشود و امنيت اين مسير يكي از اصليترين نگرانيهاي چين در بلندمدت است. در عين حال قرار است بين بندر گوادر در پاكستان و شهر كاشگر در خاك چين، خط لولهاي براي انتقال گاز طبيعي صادراتي عمان و خليج فارس تاسيس شود. تضمين اهداف و برنامههاي بلندمدت چين در منطقه، وابسته به حضور نظامي و امنيتي چين در منطقه خواهد بود. در كنار اين موضوع بايد در نظر داشت كه فقط بخشي از مسير «يك كمربند-يك جاده» جاده زميني است. مسير زميني ابتكار چين يكي از آسياي مركزي ميگذرد و با عبور از قرقيزستان و تركمنستان، از طريق ايران به عمان متصل ميشود، كه به احياي جاده ابريشم مشهور است، ديگر جاده قرهقرون است كه از كاشگر چين به گوادر است. اما بخش دريايي اين مسير را نبايد فراموش كرد، مسير مرواريد، بخش دريايي ابتكار «يك كمربند- يك جاده» است كه بر اساس آن كشورهايي مانند سريلانكا، ميانمار و ويتنام در ايجاد يك خط دريايي تجاري تا بندر گوادر در پاكستان در اين مسير قرار گرفتهاند. دولت چين چه اين موضوع را رسما تاييد كند يا نه، نميتوان ترديد كرد كه منافع چين در ايجاد يك بندر نظامي در سواحل پاكستان براي تامين امنيت مسير دريايي ابتكار يك جاده – يك كمربند است. من اطلاعي از اين موضوع ندارم كه آيا چين و پاكستان، براي ساخت چنين بندر نظامي، نظر ايران را جويا شده باشند و بعيد ميدانم كه اصولا توافق يا مخالفت جمهوري اسلامي ايران بتواند نقش موثري در ايجاد چنين پايگاه نظامي بازي كند. نبايد فراموش كرد كه درست روبهروي بندر جيواني در پاكستاني، نيروي دريايي ايران هم برنامهاي براي ايجاد يك بندر نظامي در بندر پسابندر دارد. پسابندر در خليج گواتر و روبهروي شبهجزيره جيواني، درست در مدخل ورودي درياي عمان واقع شده است. واقعيت اين است كه با افزايش اهميت استراتژيك مسير اقيانوس هند به درياي عمان، چه از طريق كريدور چين به پاكستان و چه از طريق كريدور هند به ايران، كشورهاي منطقه براي تامين امنيت نظامي اين مسير اهميت بيشتري قائل خواهند شد. با اين وجود هيچ بعيد نيست كه هماهنگيهايي ميان سه كشور وجود داشتهباشد. مشخصا من قبلا هم گفتهام كه در اين منطقه امريكا انتخاب خود را كرده است. سياست واشنگتن در جنوب آسيا كاملا تغيير كرده است. اگر استراتژي جديد امريكا را در مورد افغانستان و جنوب آسيا در مورد جنوب آسيا بار ديگر مرور كنيم، ميبينيم كه واشنگتن پاكستان را در موقعيت بسيار سختي قرار داده است. انتخاب نهايي دولت كنوني امريكا در جنوب آسيا هندوستان بود. در استراتژي جديد امريكا از هنديها خواسته شد علاوه بر كمكهاي اقتصادي و سياسي به كابل، پشتيباني و حمايت نظامي و تسليحاتي از افغانستان را نيز در دستور كار قرار دهند. بر اساس تازهترين تحولات، قرار است كه هنديها ماموريت ساماندهي نيروي هوايي ارتش افغانستان را از جمله در حوزههاي آموزش خلبانها و تكنسينها، برعهده گرفتهاند. در اين شرايط با افزايش نفوذ اصليترين رقيب منطقهاي پاكستان در منطقه با حمايت واشنگتن، باعث شده است كه اسلامآباد در موقعيت بسيار سختي قرار بگيرد. اسلامآباد بايد در اين شرايط تصميم بگيرد و انتخاب كند كه آيا بايد تسليم شرايط امريكا شود يا راه ديگري را انتخاب كند. موضع كنوني رييسجمهور امريكا در برابر پاكستان اين است كه ما تاكنون 33 ميليارد دلار در اختيار پاكستان قرار دادهايم و اين كشور سر ما كلاه گذاشته و هيچ چيزي در مقابلش در اختيار ما نگذاشته، در عوض مخالفان ما از جمله شبكه حقاني و طالبان را تقويت كرده است. اين مساله پيچيدهاي براي پاكستان است، امنيت ملي و منافع پاكستان در اين شرايط بسيار شكننده شده است. هر چه نفوذ هند در افغانستان بيشتر شود، پاكستان بيشتر احساس ميكند كه در محاصره هندوستان قرار گرفته است. به شكل طبيعي پاكستانيها بايد به دنبال اين باشند كه با كشورهاي رقيب امريكا وارد مذاكره و همكاري شوند. ايران اصليترين همسايه پاكستان محسوب ميشود كه بيش از 1000 كيلومتر مرز مشترك ميان دو كشور وجود دارد و منطقه بلوچستان در مرز دو كشور به لحاظ امنيتي و نظامي براي پاكستان از حساسيت بالايي برخوردار است. از سوي ديگر چين و روسيه ديگر رقباي بزرگ امريكا در عرصه جهاني هستند كه پاكستان تلاش ميكند تا روابط خود را با آنها گسترش دهد. هر چند كه پاكستان با نزديك شدن به مسكو و پكن به دنبال حل مشكلاتي است كه به دليل رياستجمهوري ترامپ بر آنها تحميل شده، اما واقعيت اين است كه ذهنيت حاكم بر پاكستان، نوعي ذهنيت غربي است. ارتش پاكستان به عنوان اصليترين پايگاه قدرت در اين كشور بر اساس نظام غربي ايجاد شده است و تمام ژنرالهاي پاكستاني يا در بريتانيا آموزش ديدهاند يا در امريكا. اين ذهنيت به سادگي عوض نميشود و به اين زودي نميتوان انتظار داشت كه كل مسير پاكستان تغيير كند و به سمت ايران، روسيه و چين برود. به هر حال تلاشهايي خواهد شد و چانهزنيهايي ميان اسلامآباد و واشنگتن براي حل مسائل فيمابين انجام ميشود. در واقع نزديكتر شدن پاكستان به سه كشور ايران، چين و روسيه به نوعي اهرم فشار بر واشنگتن براي گرفتن يا بازپسگرفتن امتيازهاي پيشين است. نهايتا قطع كامل روابط نظامي و امنيتي ميان امريكا و پاكستان، به لحاظ عملي امكانپذير نيست. در حال حاضر بيشترين تداركات و تجهيزات نظامي مورد نياز در افغانستان، از طريق بندر كراچي در پاكستان به خاك اين كشور منتقل ميشود. هر چند اسلامآباد تهديد كرده است كه با ادامه فشارهاي امريكا ممكن است در تصميم براي استفاده از بندر كراچي توسط امريكا تجديدنظر كند، اما عملا چنين كاري از سوي پاكستان بعيد به نظر ميرسد. حقيقت اين است كه دو كشور به يكديگر نياز دارند، نه امريكا بدون حضور پاكستان توانايي استمرار حضور نظامي در افغانستان را خواهد داشت و نه پاكستان بدون كمكهاي امريكا توانايي تامين امنيت خود را دارد. نياز متقابل باعث ميشود كه دو كشور تا حدي پيش نروند كه مناسبات دو جانبه امنيتي و نظامي كاملا قطع شود. نياز امريكاييها به دسترسي دريايي به خاك افغانستان باعث ميشود كه تنها گزينه آنها براي حمل و نقل تداركات ارتش امريكا، استفاده مسير پاكستان باشد، چرا كه نه امكانپذير است كه از طريق آسمان تمامي تجهيزات مورد نياز ارتش امريكا در افغانستان منتقل شود و نه راه ديگري براي امريكا وجود دارد.
تحليلگر مسائل جنوب آسيا