ايرانشناسي اوستايي
كاوه شهرياري
اگر به تاريخچه ايران باستان علاقه داريد و دنبال كتابي بودهايد كه بخشهاي كامل اوستا را مورد بررسي قرار داده باشد، كتاب «اوستا دانشنامه ايران باستان»، يكي از اين كتابهاست. اين كتاب كار پژوهشگر ايرانشناسي احمد نوري (آرياچهر) است. اوستاي به چاپ رسيده كاملترين برگردان چاپشده اوستا تاكنون در ايران است كه همگي بخشهاي اوستا شامل گاتها، يسنا، يشتها، ويسپرد، ونديداد و خرده اوستا را در بر دارد. اين كتاب با متن بسيار روان و گويا نگاشته شده بهگونهاي كه خوانندگان آن بتوانند به آساني با آن ارتباط برقرار كنند. همچنين در آغاز كتاب تاريخچهاي از اوستا و زبان و دبيره اوستايي و زرتشت آورده شده است. نويسنده كتاب پيش از هر بخش، نخست پيشدرآمدي درباره آن بخش نوشته است كه به خوبي خواننده و پژوهنده را راهنمايي و آگاه ميكند. پژوهشها و نگارشهاي انجام شده درباره اين كتاب بهروز بوده و از دانشهاي تاريخ و باستانشناسي و ادبيات و ديگر دانشها و آگاهيهاي مربوط به ايرانشناسي در آنها بهره برده شده است. در بخشي از متن پيشگفتار كتاب آمده است: «ادبيات و فرهنگ هر قوم و سرزميني يكروزه و يكجا به دست نيامده است. پستي و بلنديها و جنگها و آشتيهاي بسياري در درازاي تاريخ رويداده تا از راه تجربه، دانش و شناخت آفرينش، فرهنگ و تاريخ سرزميني ساختهشده است. حال هر چه اين ادبيات و فرهنگ و تاريخ ژرفتر و كهنتر باشد تلاش و پايداريهاي مردم آن سرزمين بيشتر و باارزشتر است. ادبيات كهن ايرانزمين نيز نه تنها از اين روش دور نبوده بلكه در توفان سخت گذر زمان بهترين و بيشترين روزگاران سخت را درنورديده و با پايداري مردمانش تا به امروز برجا مانده است. ادبيات زبان گوياي تاريخ و فرهنگ، زشتيها و زيباييها، تلخيها و شيرينيهاي مردمان يك سرزمين و انتقالدهنده دانش و تجربه پيشينيان به آيندگان است. امروزه بيش از پيش به دانش اوستاشناسي نياز است و هرچه بيشتر با ايرانشناسي و تاريخ و فرهنگ ايران آشنا ميشويم پي ميبريم كه ايرانشناسي بدون شناخت اوستا ناممكن و نارساست. همچنين در ميان دانشهاي نوين ايرانشناسي بهويژه در دانشگاهها جاي اوستاشناسي بسيار خالي است. نگارنده پيشنهاد ميدهد اساتيد و دستاندركاران وزارت علوم و دانشگاهها تدبيري بينديشند تا رشته اوستاشناسي به طور كامل در دانشگاههاي ايران پايهگذاري شود تا گروههاي دانشجويي و پژوهشگران از راه اوستاشناسي به دانش و فرهنگ پيشينيان خود بيشتر آگاه شده و ايرانشناسي را كاملتر و بهتر به انجام رسانند.» هنوز از نگارش نخستين اوستا به زبان پارسي امروزي به قلم ابراهيم پورداود يك سده نگذشته است. در اين دوره كوتاه (البته نسبت به تاريخ كهن ايران) پس از نگارش اوستا به ياري و دانش استاد ابراهيم پورداود (در سال 1305 خورشيدي)، بسياري از دانشمندان و ادبپژوهان به ترجمه و نگارش بخشهاي اوستا پرداخته و آن را در اختيار همگان قرار دادهاند اما كاملترين اين نگارشها و گردآوريها اوستاي استاد ابراهيم پورداود است. ضمن اينكه از بخش برگردان و نگارش «ونديداد» پورداود تاكنون اثري بيرون نيامده يا بهتر است بگوييم در دسترس نيست. مابقي اوستاهاي گردآوري شده و موجود به زبان فارسي كه از اوستايي به پارسي برگردانده شده خلاصه و اشاراتي از بخشهاي اوستا است. غير از خردهاوستا و گاتها كه گزارشها و برگردانهاي كامل آن به دست فرزانگان و اساتيد و موبدان به نگارش درآمده، ديگر بخشها به طور خلاصه و كوتاه در دسترس است. تنها بخش ونديداد به طور كامل به قلم توانمند هاشم رضي به نشر درآمده است. مابقي ديگر بخشهاي اوستا (يشتها، ويسپرد، يسناها) كوتاه و گذراست و متن كاملي از آنها به زبان امروزي در دسترس نيست. نگارنده در بخشهاي پسين پيشگفتار به چرايي و چگونگي نگارش اين كتاب پرداخته و يادآور شده است كه برخلاف اوستاهاي پيشين كه كوتاه يا بخشهايي از آن به چاپ رسيده اين كتاب گزارش كامل اوستا است.