برجام؛ راهكار يا دام؟
مجيد تفرشي
در سومين سالگرد اجرايي شدن معاهده برجام ميان ايران و پنج قدرت بزرگ جهاني، بحث و جدل بر سر چيستي، چرايي و چند و چون كاركرد اين توافق تاريخي، بين موافقان و مخالفان داخلي و خارجي آن همچنان ادامه دارد. به نظر ميرسد كه در طول سه سال گذشته، دولت و موافقان توافق برجام از آن توقع نوعي معجزه آني و سريع العمل براي حل همه معضلات اقتصادي، ديپلماتيك و سياسي داشته و مخالفان داخلي آن نيز امضاي آن را نقطهاي تاريك و سياه براي كشور قلمداد كردهاند. در سالهاي اخير مخالفان بسياري در داخل معتقدند كه برجام نتيجه خوشخيالي، ندانم به كاري و حتي خيانت مقامات ايران و زياده خواهي و زورگويي طرف مقابل بود. اين در حالي است كه تندروان ضدايراني در واشنگتن، تلآويو و رياض معتقدند كه ايران با زيركي و هوشمندي برجام را به پنج قدرت بزرگ تحميل كرده و برنده اصلي اين توافق است. در دوراني كه از تاييد و اجرايي شدن برجام سپري شده، اتحاد نانوشته و عملي ميان مخالفان قسم خورده و تندرو داخلي و خارجي اين توافق برقرار بوده و هست. جريانها و چهرههاي گوناگوني كه ظاهرا هر روز عليه هم موضعگيري تند و خشن ميكنند و به هم دشنام ميدهند، ولي دستكم بر سر نخواستن برجام با يكديگر همقسم و همپيمان و همراه هستند. به گمان من، كمتر كسي از مشكلات و نقاط ضعف مختلف برجام بياطلاع است. اين توافق در دوراني آرام، خالي از تنش و بدون پيش زمينه به انجام نرسيد. برجام در شرايطي به دست آمد كه ايران به دليل ناكارآمدي سياسي و ديپلماتيك دولت پيشين، مكررا در شوراي امنيت و ديگر نهادهاي بينالمللي محكوم شده و عملا در عرصه هماوردي با قدرتهاي جهاني تنها مانده بود و نه تنها امريكا و اروپا، كه حتي چين و روسيه هم در موضع مقابل و مخالف ايران قرار داشتند. به نظرم در مروري كوتاه پس از سه سال اجراي برجام، ذكر پنج نكته مهم درباره آن ضروري و شايان توجه است:
يك- ايران در طول سه سال اخير نشان داده كه با وجود تبليغات فراوان و بيوقفه منفي و تلاش براي بهانهگيري مخالفان ايران، با دقت و با قدرت و با حفظ احترام و شؤون ملي به تعهدات خود در برجام پاي بند بوده و هر اشكالي كه در راه اجرايي بودن اين توافق رخ داده، عمدتا ناشي از بدعهدي امريكا و احيانا ديگر كشورهاي امضاكننده آن بوده است.
دو- دوران پس از امضاي برجام ثابت كرده كه نه تنها سياست انزوا، ناديده گرفتن و دور زدن ايران در منطقه و جهان ناكارآمد بوده، بلكه حل و فصل مسائل منطقهاي بدون حضور، مشاوره و مشاركت ايران ناممكن و ناپايدار است.
دو- به مدد امضاي برجام و به خصوص با روي كار آمدن دولت دونالد ترامپ، شرايط جهاني به نوعي تغيير يافته كه از شش سال قبل كه ايران به عنوان دولتي ياغي با راي قاطع و مطلق شوراي امنيت سازمان ملل متحد محكوم و منزوي ميشد، اكنون اين دولت امريكا است كه با راي قاطع شوراي امنيت به عنوان دولتي ياغي و خودسر، در موضوعاتي چون ايران، بيت المقدس و معاهده پاريس محكوم و منزوي ميشود.
سه- برجام توانسته براي نخستينبار در سالهاي اخير، راه و صف اتحاديه اروپا را از امريكا، به خصوص امريكاي ترامپ جدا كرده و با پافشاري اروپا در دفاع از برجام نويدبخش شرايطي متفاوت و بهتر در عرصه مناسبات بينالمللي باشد.
چهار- ترامپ و تيم همراهش در يك سال گذشته از هيچ كوششي براي نابودي برجام كوتاهي نكردهاند، ولي با مقاومت و مخالفت بينالمللي مواجه شده و فعلا در تلاش براي خنثيسازي تاثيرات آن و ادامه و تشديد سياست تضعيف و انزواي ايران هستند.
پنج- از سوي ديگر، سه سال اخير به دولت ايران ثابت كرده كه نميتوان به اميد يك پيروزي و توفيق جهاني، ساز و كار مرسوم اقتصادي و سياسي داخلي را به همان وضع نامطلوب و ناكارآمد سابق رها ساخت و به اميد معجزه از برجام نشست.
در شرايط گسترده بودن فساد و ناكارآمدي و فقدان حسابرسي، شفافيت، نظارت و فرصتهاي برابر و تيره و تار بودن افق اميد براي نسل جوان، نهتنها ارزشها و تبعات مثبت دستاوردهاي درخشاني چون برجام ناديده و ناكام خواهد ماند، كه خود به عنوان حربهاي براي نشان دادن ناكارآمدي و ناكامي دولت مورد سوء استفاده واقع خواهد شد. در شرايط كنوني، دولت و ديگر نهادهاي انتخابي و غيرانتخابي تاثيرگذار در ايران، بايد با تغيير واقعي و بنيادين ساز و كار و ذهنيت موجود اقتصادي، شرايط واقعي و عملي و نه شعاري را براي رشد شكوفايي توليد و اشتغال داخلي و سرمايهگذاري خارجي فراهم كنند. شرايطي كه اكنون واقعا يا وجود ندارد يا به طور نهادينه و ملموس انجام نميشود. شكي نيست كه برجام در اين راه بسيار مهم، موثر و سازنده بوده، ولي بايد دانست كه تا ابد نميتوان دشمنان و بدخواهان داخلي و خارجي برجام را ناديده گرفت و از اقدامات آنان غافل ماند. از سوي ديگر، به صرف وجود اين توافق، از ديگر اقدامات ضروري عميق و گسترده در جهت بهبود و تغيير وضعيت و نگرش اقتصادي و كشورداري ايران غافل ماند. برجام تنها مقدمه و نقطه آغاز يك حركت مثبت در جهت منافع ملي ايران بوده و هست، ولي نبايد آن را به عنوان يك سراب و توهم خوشخيالانه به عنوان نقطه پايان و تعطيلي اقدامات اصلاحي جدي راهبردي تلقي كرد.
تاريخنگار و تحليلگر امور بينالمللي