هاشمي به روايت هاشمي (6)
روزنامه اعتماد مصاحبه مركز اسناد انقلاب اسلامي با آيتالله هاشمي را روز نوزدهم دي منتشر كرد كه ادامه آن به صورت روزانه منتشر خواهد شد. روز يكشنبه بخشي از پاسخ آيتالله هاشميرفسنجاني به اين سوال «آيا بحثي چيزي پيش ايشان مي شد؟» به چاپ رسيد كه امروز ادامه آن را در زير ميخوانيد.
مسائل مرجعيت و اينها، تقدم داشت در حوزه. تحقيقا اگر امام ميخواستند وارد مسائل سياسي بشوند در آن مقطع خيلي چيزها خراب ميشد. يعني محاسبات امام درست بود شايد؛ ما در آن مقطع فكر ميكرديم ايشان بايد وارد بشود. به هر حال الان در محاسبات سياسي با اطلاعاتي كه حالا داريم و تجزيه و تحليلي كه ميتوانيم از شرايط جامعه و اوضاع و احوال سياسي آن زمان بكنيم كاملا برايم روشن است كه اگر امام در آن مقطع وارد ماجراهاي سياسي ميشدند تحقيقا شكست ميخوردند؛ در زمان آقاي بروجردي با مخالفت آقاي بروجردي مواجه ميشدند و زمينههاي آينده هم خراب ميشد. گرچه من بعيد ميدانم كه امام محاسبه آينده را ميكردند، محاسبه همان زمان روشن بود. قاعدتا از نظر ايشان شكست ميخورد كار و ابتر ميماند و اين منطقي است. ايشان به علاوه اين كارها، احتياج به نيرو هم داشت. در قم طلبههايي كه قم بودند حسابي آقاي بروجردي را قبول داشتند. ما خودمان با اين روحيهاي كه ميگويم داشتيم هيچ حاضر نبوديم كه كسي كوچكترين اهانتي به آقاي بروجردي بكند و اعتراضي به آقاي بروجردي بكند. گاهي شنيده ميشد بعضي از طلبهها حرفي ميزدند در يك مواردي به آقاي بروجردي؛ ما حسابي ميرنجيديم. فكر ميكرديم اين خلاف اسلام است، خلاف ايمان است و استثنايي بود اگر كساني بودند و جرات ميكردند كلمهاي برخلاف آقاي بروجردي بگويند. آقاي بروجردي با نهايت تقدس با اينكه با شاه هم ملاقات ميكردند و پيام ردوبدل ميكردند و تسليت گفتند به شاه در فوت برادرش كه سقوط كرده بود. و اين چيزها را هم داشتند ولي به هر حال تقدسشان آن طوري بود و موج بيداري هم البته در حوزه چنان چيز نبود. ضمنا مسائل تودهايها و اينها هم يك مقدار خراب كردند. آن سال تودهايها و اينها، افكار مذهبيها را حسابي متزلزل كردند، يعني بعد از موفقيت جبهه ملي در مساله نفت و مصدق و بعد از آن كارهاي ضدديني كه اينها كردند؛ مخالفت با آقاي كاشاني كردند، با آخوندها، با روحانيت مخالفت كردند. تودهايها هم كه در يك مقطعي رو آمدند خيلي خطر شدند اصلا خطر اينكه به كل مقدسات ديني درگيري بيايد باعث شد كه مذهبيها و متدينين ميترسيدند از اينكه بيايند با نظام، با مخالفان نظام همصدا بشوند؛ افرادي بودند كه حرف ميزدند و الاّ غالبا تحت تاثير آن تلخيها توجيه نبودند كه كار بايد بشود و در مورد فعاليتهاي ايشان كه ميگوييم پيش از آغاز نهضت ايشان فعاليتهاي گذشته داشتند.