• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4003 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۶ دي

محسن غرویان در گفت‌وگو با «اعتماد»:

بايد بيشتر بررسي شود

گروه علم| محسن غرویان از فقهای نواندیش و استاد حوزه علمیه قم است. او مانند بسیاری از فقها، با اما و اگرهایی، مایل است اتانازی را جایز بداند یا دست کم از حرام دانستن آن پرهیز کند. البته غرویان تصریح می‌کند این موضوع در دنیای امروز به‌ویژه در جوامع اسلامی تازگی دارد و فقها و صاحب‌نظران همچنان باید درباره آن بحث کنند تا سرانجام از کوره این مباحث، رای پخته‌ای بیرون آید که بتواند مبنای عمل و قانونگذاری واقع شود.

 

آیا با استناد به آیه یا آیاتی از قرآن می‌شود اتانازی را تحت شرایطی از منظر اسلامی مجاز دانست یا اینکه مطلقا
ممنوع است؟

تکلیف این مسائل با یک آیه روشن نمی‌شود. از مجموع آیات قرآن، آن هم در کنار روایات و همچنین عقل و رای عقلا، باید دیدگاه اسلام را استنباط کرد. اتانازی از مسائلی نیست که در موردش صریحا آیه یا روایتی داشته باشیم. اما از مجموع اینها می‌شود به دست آورد که اسلام مرگ را چیز مطلوبی نمی‌داند و حق انتخاب مرگ را هم به انسان نداده است لذا خودکشی حرام است و فقها می‌گویند حتی ادماء یعنی ضرر زدن به خود و بی‌دلیل خون جاری کردن از بدن، حرام است. یعنی انسان نباید به خودش ضرر برساند. قاعده لاضرر داریم: لاضرر و لاضرار فی‌الاسلام. لاضرر یعنی نباید به خودت ضرر وارد کنی، لاضرار یعنی به دیگران هم حق نداری ضرر برسانی. این قواعد را داریم که باید از روی آنها اجتهاد و استنباط کنیم. به نظرم بحث بر سر مصداق خواهد بود. مثلا فردی بیماری لاعلاجی دارد و می‌داند با توجه به شواهد علمی، که متخصصان به او گفته‌اند، یک سال دیگر زنده است.

در این یک سال هم خودش شکنجه (ضرر) می‌بیند و هم دیگران و اطرفیانش. در اینجا او طبق قاعده لاضرر می‌تواند خودش را خلاص کند. چون با زنده ماندن به خودش و هم دیگران ضرر می‌رساند. اما در این عالم اتفاقاتی می‌افتد که ما انتظارش را نداریم. مثلا بیماری که پزشکان مرگ او را حتمی می‌دانند، ناگهان یا تدریجا حالش خوب می‌شود. این حوادث باعث می‌شود که ما نتوانیم به طور قطع حکم کنیم که فلان بیمار مردنی است. فقها احتمال ضعیف خوب شدن بیمار را هم حجت می‌دانند. می‌گویند چون احتمال بهبودی هست نباید خود او یا اطرافیانش اسباب مرگش
را فراهم کنند.

فارغ از احتمال بسیار اندک بهبودی، معمولا درد و رنج زیادی که بیمار متحمل می‌شود دلیل درخواستش برای مرگ خوب یا مرگ بدون رنج است.

می‌شود گفت که این بیمار می‌خواهد خودش را از رنج کشیدن راحت کند. ولی وقتی خودش را بکشد رنجی که به اطرافیانش وارد می‌شود بیشتر است.

اگر اطرافیانش راضی باشند، چی؟

اگر اطرافیان هم رضایت بدهند این یک موضوع دیگر است. اما گاهی هم اطرافیان راضی نیستند و تا سال‌های سال حاضرند از بیمارشان مراقبت کنند. این نشان می‌دهد که آنها می‌خواهند بیمارشان با همان وضعیت همچنان زنده باشد. یعنی اصل زنده بودن بیمار را به هر گزینه دیگری ترجیح می‌دهند. این است که باید سراغ رضایت اطرافیان برویم. باید ببینیم کدام افراد رضایت‌شان وابسته به این امر است. بحث جدلی‌الطرفین است. شاید بشود گفت در صورت رضایت خود بیمار و اطرافیانش این کار مجاز باشد اما در غیر این صورت توصیه
نمی‌شود.

به نظر می‌آید با اینکه در اسلام خودکشی ظاهرا ممنوع است اما فقها تحت شرایطی حاضرند اتانازی را
تصویب کنند.

اصل اولیه در فقه این است که خودکشی و کلا اعدام، قتل، معدوم کردن و قتل حیات ممنوع و حرام است به جز موارد استثنایی ...

اگر فرق میان اتانازی و خودکشی را بپذیریم اینطور می‌شود که اعدام مطلقا در اسلام ممنوع نیست، خودکشی ظاهرا مطلقا ممنوع است و حالا حکم
اتانازی چیست؟

می‌توانیم بگوییم اتانازی با خودکشی فرق دارد. خودکشی مرجوح است یعنی رجحانی نیست در این امر اما فرد خودش را می‌کشد. اما در اتانازی وجه رجحانی در نظر خود شخص پیدا می‌شود که می‌گوید «نبود من به بودن من رجحان دارد». این فرق اتانازی با خودکشی است. خودکشی در مفهوم فقهی و عرفی‌اش هیچ وجه رجحانی ندارد و لذا حرام و ممنوع است اما فرد برای اتانازی محاسبه می‌کند؛ فکر می‌کند که به چه قیمتی تا یک سال دیگر می‌خواهد زنده بماند. در صورتی که وجه رجحانی برای زنده بودن خود پیدا نکند، می‌گوید مرگ من رجحان دارد به حیات من. اینجاست که می‌توانیم بگوییم در صورت فرض رضایت خود و اطرافیانش می‌تواند وجه جوازی داشته باشد.

منطقي كه در مرگ آگاهانه و داوطلبانه و قهرمانانه وجود دارد ممكن است به نوعی در اتانازی هم وجود داشته باشد.

بله، مثلا در شهادت مرگ نوعي اتصال به حیات ابدی است و رجحان دارد. البته این اقدام را نمی‌شود خودکشی نامید چون سرباز به قصد مبارزه و دفاع از دین، وطن و ارزش‌ها به میدان می‌رود اما دشمن او را به شهادت می‌رساند. در مورد اتانازی مساله فرق می‌کند؛ یعنی جنگ و جهاد این چیزها نیست و همین حساب و کتاب زندگی در طبیعت و دنیاست اما وقتی فرد می‌بیند بیش از حد رنج و گرفتاری و سختی برای خود و دیگرانش ایجاد کرده لذا انتخاب می‌کند که خود و دیگران را راحت کند. ولی درباره شباهت اتانازی و شهادت، از حیث ترجیح مرگ با عزت به زندگی با ذلت، می‌توانیم شباهت‌هایی پیدا کنیم اما به نظر من «موضوع» متفاوت است و احتیاج به بحث‌های طولانی‌تر و کارشناسی‌تر دارد. این موضوع باید مدتی در دست اهل تخصص بچرخد تا درباره آن به نظری
قاطع برسيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون