در طلوع چهلمين سال پيروزي انقلاب
فجر ٩٦
قاسم ميرزايي نيكو
والفجر، و ليالٍ عشر
و فجر يعني سپيدهدم، بامداد و خدا قسم ياد كرده است؛ و انقلابي كه سرآغاز معنايش گره خوردن كلام خدا با دل مردم بود؛ انقلاب جمهوريت و اسلاميت با مردم؛ از شعر و شعار تا شعور و عقيده؛ پيروزي باهم بودن بر خودخواهي و خودمحوري؛ غلبه جمع ما بر فرديت شاه! حصر شاه در كيش شخصيت؛ و اراده و انتخاب و مردم!
اين مردم 40 سال است كه پاي اين انقلاب ايستادهاند؛ با خيانت با نفاق با خشونت با جنگ تحميلي و هزار فرقه كنار آمدهاند، مبارزه كردهاند، خون دادهاند، اما جان بر كف، خم به ابرو نياوردهاند و متفرق نشده اند؛ مردم ما كم نگداشتهاند و بودند؛
شما به من راي داديد و من با اراده شما تا امروز ايستادهام؛ قبول دعوت كردم تا با شما سخن بگويم از انقلابي كه عمرم را زندگيام را براي آن هزينه كردهام و به آن مفتخرم؛ انقلابي كه قرار نيست با مخالفخوانها و هزاردستان، مفت و مسلم از دست من و شما برود!
انقلاب، اصلاح، حق مسلم من و شما و نسل امروز است؛ و شايد ما همه هستيمان را فدا كرديم اما يادمان رفت قصههاي انقلاب را هر روز با نواي دل، در گوش جوانان زمزمه كنيم؛ يادمان رفت مردم ما را روي صندليها نشاندهاند؛ نشستيم روي صندلي، گرم شديم جاخوش كرديم، خوابمان رفت، ترمز بريديم و برديم و خورديم و آقازاده شديم! يادمان رفت...
اما سالهاي سال دو جريان چپ و راست سنتي و مدرن، روحانيون و روحانيت، به زبان جديد اصلاحطلب و اصولگرا پاي منافع ملي همين نظام ايستادند؛ پس از دولت جنگ، دولت سازندگي و دولت اصلاحات همه بر محوريت قانون اساسي با انديشههاي متنوع اما در چارچوب نظام و در جهت اقتدار ملي ايستادند و به اين مردم و براي اين مردم و با انتخاب همين مردم خدمت كردند و كار را به نفر بعد از خود سپردند تا بهتر بر سر كار بيايد و آنچه دلم خواست نه آن ميشود! هرچه خدا خواست همان ميشود! در سال 2001، طي بيانيهاي سازمان ملل متحد اين سال را گفتوگوي تمدنها ناميد! پيروزي نظريه سيدمحمد خاتمي ايراني بر نظريه جنگ تمدنهاي غرب!
اما به يك باره كساني كه از خاك به همت اين مردم به افلاك رسيدند، شخصيت مردم را مساوي خس و خاشاك كردند و شأن مردم را با سيبزميني و سانديس، يارانه و به قولي سفره نفتي به تمسخر كشيدند؛ راحت قهر كردند و مملكت را با بحران هستهاي پا در هوا گذاشتند.
اما همين مردم قهر نكردند همه آن شعارها را تكرار كردند و اينبار در لباس آرامش و تدبير با اميد، دوباره پاي صندوقها حاضر شدند و همچنان آگاه و بابصيرت ايستاده تا مسوولان دست از پا خطا نكنند؛ اراده همين مردم اجازه محدوديت صفحات مجازي را از متحجرين و دلواپسان گرفت و به خودبزرگ بينان، جايگاهشان را يادآوري كرد؛ اما امروز، قرار به سخنراني انقلابي است و شور و حضور و ظهور و بروز و انفجار نور؛ قبول، خيلي هم خوب اما من از خودم شروع ميكنم.
با كمك و همراهي دوستان هنوز شخصا و مستقيم با شما در ارتباط هستم حضوري و مجازي؛ تلفني تا پاسي از شب؛ بعضي از رفقا از مهر و كين، پشت اسامي مستعار پنهان ميشوند و ما را از عناياتشان بهرهمند ميكنند؛ درد را هر طرف بخواني همان است درددل قيمت دارد اما طعنه و كنايه و دليل تراشي و فرافكني، مشكلاتي است كه حداقل در سيستم قانون لاينحل است!
ميثاق ما قانون است؛ قانون اساسي! بنده تا امروز از عهدي كه با شما بستم ذرهاي كوتاه نيامده و كوتاهي نكردهام؛ هر روز را مستند و مكتوب گزارش دادهام. هر هفته با شما در كنار شما در تمام منطقه حضور داشتهام پيگيري پروژههاي ملي و منطقهاي برايم اولويت بوده و در شاخص نمايندگان و نماسنج از رتبه سرزمين آبا و اجداديام با اقتدار دفاع كردهام؛ به لطف خدا و دعاي شما و همت همراهان و خدمتگزاران اين منطقه.
نماينده مردم دماوند در مجلس