ادامه از صفحه اول
گفتوگو و بازآفريني فرصتها
رشد دو روند «فردگرايي» و «سيطره ارزشهاي مادي» عملا هم تنظيمكنندههاي سنتي جامعه را در معرض تغيير قرار داده و هم در مسير شكلگيري قدرتمند نهادها و سازوكارهاي جديد اجتماعي اختلال به وجود آورده است. نتيجه آنكه جامعه با دو تهديد در نظام «هنجاري اخلاقي» و «هنجاري قانوني» روبهرو شده است. همين روندها سه نهاد بنيادين جامعه يعني دين، سياست و خانواده را در برگرفته و گسيختگي در كنشهاي ديني، رفتارهاي سياسي و نظام خانواده را برجسته كرده است. به اين ترتيب از حس «زوال اجتماعي» كه گاه اندازه و ابعاد آن از واقعيت اين مساله نيز بيشتر است و چهار گونه احساس تضعيف ارزشهاي اخلاقي، احساس تبعيض، احساس بياعتمادي و هراس از آينده را به ميان آورده است. اين همان مسالهاي است كه به عبارتهاي ديگر در قالب تضعيف و تخريب «سرمايه اجتماعي» و «سرمايه نمادين»، «هراسزدگي»، و «نااميدي نسبت به آينده» نمايان شده است. اينها به طور فشرده جنبهها و وجوهي از تهديدهاي پيشروي جامعه ما است كه قدرت و قابليت تبديل به مسائل پيچيده و درهمتنيده اقتصادي، سياسي و فرهنگي نيز دارند. چنان كه صورتبنديهايي از آنها را در نارضايتيها، اعتراضها و ناآراميهاي زمستان 96 هم ميتوان ديد. اما جامعه ايران به سبب برخورداري از توان تاريخي و تجربه مواجهه با دشواريها و بحرانهاي مختلف قدرت نوزايي و آفرينندگي فرصتهاي نويي دارد. جامعه مدني و شبكههاي اجتماعي به ويژه در پرتو داشتههايي كه پس از انقلاب و در دوران اصلاحات به دست آورده است، اكنون چشماندازها و عرصههاي اميدبخشي براي ترميم و خلق سرمايههاي جديد انساني، اجتماعي و فرهنگي پديد آورده است. جامعه ايران در لايههاي زيرين خود زنده و در تكاپوست، اگرچه در برابر بسياري از نارساييها و ناتوانيها منتقد و معترض است، اما بيشتر ميل به آن دارد كه به دور از شيوههاي خشن و بيفرجام راهي بر پايه گفتوگو و تعامل اجتماعي و سياسي پيدا كند. در واقع تلاش براي «بازسازي همبستگي اجتماعي» رويه ديگر رويارويي فعال با خطر «زوال همبستگي اجتماعي» است كه صورتهاي مختلفي از خود را در زبان سياست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد نشان ميدهد. وجه راهبردي و كاربردي اين تكاپو را ميشود در طرح ضرورت «گفتوگوي ملي» و جلب مشاركت همه كنشگران مدني و سياسي در سطوح فردي و اجتماعي ديد. گفتوگوي ملي امكاني براي بازشناسي و بازآفريني فرصتها و تواناييهاي ملي در جهت غلبه بر چالشها و تنگناها و حتي بحرانهاي بزرگ است.
قرار آخر؟
بر اساس قوانين داخلي امريكا تعليق اجراي تحريمهاي هستهاي از ايران را تمديد كند، از برجام خارج خواهد شد. رويداد 12 مه، به اين سوال پاسخ خواهد داد كه آيا نمايندگان جمهوري اسلامي ايران و ايالات متحده امريكا، آيا بار ديگر در كميسيون مشترك برجام، دور يك ميز مينشينند يا نه. ماهيت برجام به عنوان يك توافق چندجانبه بينالمللي، به شكلي است كه انصراف يك كشور از اجراي آن، به تنهايي نميتواند باعث از بين رفتن توافق و نهادهاي بينالمللي محصول آن، مانند كميسيون مشترك برجام شود. اينكه طي دو ماه باقي مانده تا 12 مه، نمايندگان ايران و امريكا باز هم رودرروي هم قرار بگيرند وجود دارد. طبق رويه و روالي كه بر اساس برجام و در قالب مذاكرات 1+5 ايجاد شده است، فرصتهاي زيادي تا دو ماه ديگر وجود دارد كه دو كشور با يكديگر در مورد برجام گفتوگو كنند. سرنوشت ايران و امريكا در قالب گروه 1+5 مرتبا به هم متصل ميشود. فارغ از محتواي گفتوگوها، چه تهران و واشنگتن با هم توافق داشتهباشند يا نه، مادامي كه دو كشور عضوي از كشورهاي اجراكننده برجام هستند، اين مذاكرات ادامه خواهد يافت. آنچه مشخص است تا 12 مه كه رييسجمهور امريكا در موعد مقرر، تصميم خود را بگيرد، به صورت خودكار دستگاه بروكراتيك و اداري سياست خارجي امريكا، موظف است كه در جلسات مرتبط شركت كند. تماسها در مورد برجام تا زمان تصميم ترامپ قطعا باز هم با حضور و مشاركت ايالات متحده امريكا انجام خواهد شد. دستگاه سياست خارجي امريكا به هر حال با حضور در اين جلسات و گفتوگوها، توصيهها و نظرات خود را در اختيار كاخ سفيد و مشاوران رييسجمهور اين كشور خواهد گذاشت. در طول دو ماه پيش رو فرصت زيادي است و هنوز نميتوان پيشبيني كرد كه دونالد ترامپ، 12 مه تصميم بگيرد در برجام بماند، از اين توافق خارج شود يا اينكه يك راهحل تازه براي خروج واشنگتن از بنبست اين تصميمگيري از سوي كشورهاي اروپايي به آنها پيشنهاد شود. در اين فاصله تحولات زيادي در پي خواهد بود و احتمالهاي غيرقابل پيشبيني زيادي وجود دارد. اگر از امروز بخواهيم پيشبيني كنيم كه رييسجمهور امريكا، دو ماه ديگر تصميم به خروج از برجام بگيرد، آنگاه شرايط براي كميسيون مشترك برجام متفاوت خواهد شد. تصميم رييسجمهور امريكا براي خروج از برجام به اين معنا خواهد بود كه ايالات متحده امريكا، قطعا ديگر عضوي از كشورهاي عضو كميسيون مشترك نخواهد بود و اعضاي اين كميسيون از 8 عضو، شامل ايران، روسيه، چين، بريتانيا، فرانسه، آلمان، امريكا و اتحاديه اروپا، به 7 عضو كاهش پيدا خواهد كرد. از آنجا كه جلسات كميسيون مشترك هر سه ماه يكبار برگزار ميشود، جلسه عادي بعدي، پس از تصميم دونالد ترامپ در مورد برجام خواهد بود، در آن زمان اگر رييسجمهور امريكا، رسما تصميم گرفته باشد كه امضاي تعليق تحريمها عليه ايران را متوقف كند و عملا از برجام خارج شود، ايران با 6 عضو ديگر در جلسات شركت خواهند كرد، در اين شرايط اعضاي كميسيون مشترك بدون امريكا در مورد آينده اجراي اين توافق تصميمگيريخواهند كرد. در چنين شرايطي، واكنش ايران براي استمرار ماندن در اين كميسيون يا خروج از آن، بسيار وابسته به واكنش 6 عضو ديگر است، اگر ايران پس از خروج احتمالي امريكا از برجام احساس كند كه اروپاييها و ديگر اعضاي باقيمانده، به اندازه كافي متعهد به اجراي مفاد برجام و تلافي آثار خروج امريكا هستند، آنگاه احتمال دارد كه ايران به حضور در برجام ادامه دهد و برگزاري جلسات اين كميسيون هر سه ماه يك بار استمرار پيدا كند و اگر اقدامهاي طرفهاي ديگر براي ايران راضيكننده نباشد، ممكن است ايران نيز بعد از امريكا از اجراي برجام كنارهگيري كند كه در آن صورت، استمرار جلسات كميسيون مشترك برجام، بيمعنا خواهد بود.