دو پيشنهاد براي جناب رييسي
علي شكوهي
ما به رييسي راي نداديم چون با آن سياست غيرانقلابي و خلاف مصلحت براي يكدست كردن حكومت و برگزاري يك انتخابات مهندسي شده و بدون حضور مردم مخالف بوديم و هستيم. در عين حال دلمان ميخواهد مشكلات مردم حل شده و از درد و رنج آنان كاسته شود و كشور توسع ه و پيشرفت يابد و اعتماد از دست رفته مردم احيا شود. اين هم براي ما مهم نيست كه كارهاي خوب را خودمان براي مردم انجام بدهيم يا ديگران و هر كسي گرهاي از مشكلات مردم باز كند، مورد حمايت ماست. با اين حساب اگر رييسي هر كاري براي مردم انجام دهد كه مبناي درستي داشته باشد و سودش به جيب مردم برود يا سنتي را پيريزي كند كه در تداوم آن خير و بركت باشد، ما از آن حمايت ميكنيم و اين رويهاي است كه هر منتقد دلسوزي بايد در پيش بگيرد. اين مقدمه كلي را گفتم تا دو پيشنهاد براي رييسجمهوري را از ميان صدها حرفي كه ميشود مطرح كرد، برجسته كنم و اميدوار باشم كه مورد توجه قرار بگيرد.
اول- سنجيدگي در سفرهاي استاني
شخصا مدافع حضور راحت و خودماني روساي جمهوري در ميان مردم بوده و انصافا از تبختر و خودبزرگبيني برخي از گذشتگان در اين زمينه شاكي هستم. البته با اقدامات نمايشي با پول ملت براي كسب محبوبيت و پايگاه اجتماعي و راهانداختن كارناوال ماشين و مردم و تعطيل كردن فعاليتهاي عادي استانها و امتياز دادن به استاندارها براساس ميزان جمعيتي كه در مراسم استقبال جمع كردهاند و... بيشتر مخالفم و خدا را شكر كه جناب رييسي تاكنون سفرهاي استاني خودش را از اين دو بعد خوب مديريت كرده است. همين كه مردم براي شنيدن سخنراني رييسجمهوري بسيج دلخواه يا اجباري نميشوند و ساعتها وقت آنان گرفته نميشود و ادارات و مدارس تعطيل نشده و ميليونها تومان از ثروت ملي براي برگزاري اينگونه نمايشهاي سياسي به هدر نميرود، اقدام خوبي است كه بايد مورد تقدير قرار بگيرد. در عين حال نكاتي ديگر هم در سفرهاي استاني مطرح بوده كه بايد در آن زمينه سنجيده عمل كرد. در استانها كوهي از مشكلات روي هم تلنبار شده و هزاران مطالبه درست و نادرست از سوي مردم مطرح ميشود. صدها پروژه ناتمام و صدها واحد اقتصادي ورشكسته در هر استاني وجود دارد كه نيازمند تزريق پول است. هزاران جوان بيكار در هر استاني منتظرند تا دستشان به يك مسوول حكومتي برسد كه تقاضاي كار كرده و نامه معرفي براي اشتغال دريافت كنند. هزاران نفر هم خواستار دريافت وامي ارزان و با سود كم هستند تا شايد خودشان بتوانند مشكل اشتغال خود را حل كنند. مسوولان بخشهاي مختلف هم هر كدام از روساي جمهوري انتظار دريافت اعتبار براي تكميل يا اجراي پروژههاي مورد نظر را دارند. اعتصاب و دست از كار كشيدن و اعتراض كارگري هم در بسياري از جاها هست كه با آمدن رييسجمهوري انتظار مداخله فوري و مستقيم او را براي حل شدن مسائل دارند. قطعا جناب رييسي با اين فهرست بلند و بالاي مطالبات مردمي در همين چند سفر استاني خود بسيار آسان و سهل آشنا شده است ولي نكته مهم اين است كه براي جواب دادن به اين مطالبات نميتوان به همين آساني اقدام كرد. اگر بودجه و پول نباشد هيچ فرقي ميان دولتها نيست. اگر پول بود اكثر آن پروژههاي ناتمام به اتمام ميرسيدند و تعطيلي 80درصدي شهركهاي صنعتي را شاهد نبوديم و بيكاري عجيب و غريب استانها شكل نميگرفت. فاصله ميان وضع موجود با وضع مطلوب را با مديريت درست ميتوان طي كرد اما اين كار بدون امكانات ميسر نيست. دولت رييسي در مقام برخورد سنجيده با مسائل استانها بايد به محدوديت منابع مادي دولت توجه تام كند و بيش از توان موجود، انتظارات را دامن نزند. در پايان كار دولت احمدينژاد ما هزاران نامه معرفي براي وام در بانكها را داشتيم كه بودجهاي براي آن وجود نداشت. اين وضعيت نبايد دوباره تكرار شود. بگذريم كه مجبور كردن بانكها به دادن وامهاي بدون حساب و كتاب، در واقع ايجاد تورم پنهان است زيرا بانكها هم دست در جيب بانك مركزي ميكنند و همان روند چاپ پول بدون پشتوانه به شكلي ديگر تكرار ميشود. جناب رييسي نبايد اجازه دهد تصميمات صوري و نمايشي بدون پشتوانه براي معضلات مردم گرفته شود در حالي كه ميدانيم منابع مالي دولت محدود است.
يكي از بدترين سازوكارهاي مرتبط با شبكههاي تلويزيوني در ايران خودمان موجود است و آن وجود انحصار در صدا و سيماست. در عصري كه رسانههاي تصويري در تمامي كشورها به صورت خصوصي و البته تحت نظارت قانوني اداره ميشوند در كشور ما هنوز صدا و سيما انحصاري است و با تفسير خاص شوراي نگهبان از قانون اساسي، اجازه راهاندازي شبكه تلويزيوني به بخش خصوصي داده نميشود. نكته دردآور اين است كه حتي دولت جمهوري اسلامي هم يك شبكه تلويزيوني مختص به خود را دراختيار ندارد و نميتواند خدمات و كارها و برنامههايش را به صورت مستقل به اطلاع مردم برساند. از زمان دولتهاي قبل روزنامه ايران به عنوان ارگان دولت راهاندازي شد و هر دولتي كه روي كار بيايد لااقل يك روزنامه اختصاصي دراختيار دارد اما اين رويه در صدا و سيما تداوم نيافته است. شايد گفته شود صدا و سيما با دولت رييسي همسو است و نظرات اين دولت را منعكس خواهد كرد و اخبار عملكرد دولت را پوشش خواهد داد و امكان گفتوگوي مستقيم رييسجمهور و وزرا با مردم را فراهم خواهد كرد ولي جناب رييسي بايد بداند كه معلوم نيست اين رابطه هميشه حسنه باقي بماند و حمايت صدا و سيما از دولت هميشگي باشد. از طرفي، ديگر دولتها چه گناهي كردهاند كه نبايد از اين امكان خوب برخوردار باشند و اساسا چرا دولتها بايد خودشان را با مواضع صدا و سيما و مديران آن تطبيق بدهند؟ جناب رييسي در دوران رياستجمهوري خود بايد اين گام درست را بردارد و ايجاد يك شبكه اختصاصي صدا و سيما براي دولت را عملي كند و بگذارد اين رويه و سنت درست در كشور جاري و ساري بماند. همه دولتهاي بعدي دعاگوي جناب رييسي خواهند بود اگر اين گام سنجيده در دولت ايشان برداشته شود. واقعا توجيه دارد كه سپاه يك كانال اختصاصي به نام افق داشته باشد اما دولت داراي يك كانال مختص خود نباشد؟