ستون تازه روزنامه اعتماد
« خاطرات»
دولت اصلاحات روايت اول
سيدمحمدعلي ابطحي
خاطرات سيدمحمدعلي ابطحي در دوران رياستجمهوري سيدمحمدخاتمي، چند هفتهاي است كه در اينستاگرام و كانال تلگرام شخصي ايشان منتشر ميشود. بنا بر اين شده كه اين خاطرات از هفته آينده در صفحه آخر اعتماد منتشر شود. به همين دليل اين هفته و در اين ستون، يادداشتهاي پيشين را ميخوانيم تا از هفته آينده، روزهاي شنبه، اين خاطرات در صفحه آخر اعتماد هم منتشر شود. تاكيد ميشود اين خاطرات مربوط به شخص آقاي ابطحي و مراسم و مواردي است كه ايشان به عنوان رييس دفتر رييسجمهور در آن حضور داشتند.
يكشنبه 19 مرداد 76
امروز صبح محمدرضا تابش خواهرزاده آقايخاتمي از دفتر ايشان تلفن زد كه حكم رياست دفتر رييسجمهور را برايم صادر كردهاند. دو ركعت نماز خواندم و از خدا خواستم عاقبت به خير شوم. متن حكم
جناب آقاي محمدعلي ابطحي
شايستگي، آگاهي، انصاف و تعهد شما مرا بر آن داشت تا جنابعالي را به سمت رياست دفتر رييسجمهور برگزينم.
از خداوند منان براي جنابعالي در انجام وظيفه مهمي كه در اين عرصه بر عهدهداريد، طلب توفيق ميكنم.
سيدمحمدخاتمي رييسجمهورياسلاميايران
آقاي خاتمي ابتدا ……را براي اين كار برگزيده و حكمش را هم صادركرده بود اما دوستان مختلف باور داشتند اين دولت دوراني سخت و بحراني پيشرو دارد و...... نميتواند همراه سياسي مناسبي براي رييسجمهور باشد.من نگراني ديگري هم داشتم آقاي خاتمي گهگاه اخلاق تندي پيدا ميكند و رييس دفتر اگر با اين اخلاق تند كنار نيايد، دوام نخواهد داشت.رييس دفتر آقاي خاتمي بايد مكمل او باشد نه هم سنخ او. آقايان كروبي، مهندسموسوي و صدوقي با توجه به روحيات من و سابقه دوستيام با آقاي خاتمي، مصرانه مرا به ايشان پيشنهاد ميكردند. از وقتي نام من براي اين سمت مطرح شد، كمتر سراغ آقاي خاتمي رفتم تا سوءتفاهمي پيش نيايد.ديروز آقاي خاتمي من و آقاي صدوقي را براي ناهار دعوتكرد. ايشان ابتدا از......شديدا گلهكرد.سپس رو به من گفت: دوستان تو را پيشنهاد دادهاند اما رياست دفتر رييسجمهور دوندگي زيادي دارد و نميدانم روحاني بودنت تا چه حد با اين سمت تناسب دارد. صبح كه تابش تلفن زد و به دفتر آمدم.در آنجا ذاكري، نماينده قوچان را ديدم، ميگفت اداره اطلاعات خراسان با حضور من در دفتر رييسجمهور مخالف است و از صبح تلاش گستردهاي كرده تا آقاي خاتمي را از تصميمش منصرف كند.نميدانم چرا و تا كجا اطلاعات قصد دارد پر و بال آقاي خاتمي را از همين ابتدا قيچي كند. ظهر به باغ آقاي صدوقي در كرج رفتم.شوخطبعيدوستان گُل كرده بود، مدام درباره رييس دفتر شدن من مضمون كوك ميكردند. اين روزها اصليترين دغدغه آقاي خاتمي انتخاب وزير اطلاعات است. قبل از انتخابات رياستجمهوري هنگامي كه آقاي خاتمي براي مشورت درباره كانديداتوري خود به ديدار رهبري رفته بود، تنها شرط رهبري هماهنگي رييسجمهور در انتخاب وزرا به خصوص وزير اطلاعات بوده.انتخاب اول آقاي خاتمي موسويخوئينيها بوده كه با آن موافقت نشده است.تا امروز يازده نفر معرفيشدهاند اما هيچكدام پذيرفته نشدهاند.دوازدهمين فرد درينجفآبادي است كه در اين زمينه كارنامهاش خالي است.به نظر ميرسيد رهبري با وزارت دري مخالفتي نداشته باشد ولي امروز خبر رسيد كه معلوم نيست موافق باشند و ترجيح ميدهند......يا دكتر حسنروحاني وزير شوند. آقايخاتمي به شدت مخالف بود و بعدازظهر به ديدار رهبري رفت.پس از مذاكره، بر سر وزارت دري دوازدهمين انتخاب آقاي خاتمي به توافق رسيدند.همچنين قرار شده علي ربيعي و شاهچراغي وزير اطلاعات را به عنوان معاونان همراهي كنند .
خاطرات دوران اصلاحات
۲۰ مرداد ۷۶
امروز دفتر رييسجمهور را از محسن هاشمي، رييس دفتر آقاي هاشميرفسنجاني تحويل گرفتم. محسن هاشمي قصد داشت بخشي از تجربياتش را به من منتقل كند. ماهواره تازه به ايران آمده بود و اتاق استراحت رييسجمهور و اتاق رييس دفتر ماهواره نصب كرده بودند. آقاي رفسنجاني ظهرها براي ناهار و نماز و چرت عصرانه يكي،دو ساعتي به اين اتاق استراحت ميرفتند.محسن راجع به تنظيم كانالهاي ماهواره توصيههاي ويژهاي كرد. درباره خلقوخو و شيوه كار پدرش ميگفت: اين اواخر نامهها و پيامهاي امضا شده خارجي آقاي هاشمي براي ...... فرستاده ميشد و در صورت عدم توافق با مضمون اين نامهها و پيامها، متن براي اصلاح از طريق وزارت امورخارجه عودت داده ميشد و ديگر اينكه آقاي هاشمي خواستههاي آقاي خامنهاي را به نام خودش عملي ميكرد تا مشخص نشود كه از جانب رهبر تحت فشار بوده است. راهكار به ما نشان ميداد. (اگر چه ما آن زمان سر پر بادي داشتيم.) نكته ديگر اينكه هاشمي در جلسات در قسمت اول كه صاحبان مجلس گزارش ميدهند و كسي توجه نميكند با دقت تمام به اظهارنظرها و گزارشها گوش ميداد و از آمار و ارقام گزارش شده در سخنرانيهايش بهره ميگرفت و اينطور نشان ميداد كه به آمار مسلط است. در محيط كار احساس غربت ميكنم.هيچكس را نميشناسم. دوستان نزديك كه مدتها در ستاد آقاي خاتمي با يكديگر همكاري كرده بوديم، به دلايل مختلف از جمله ......، هيچ مسووليتي ندارند و بدون آنكه صريحا ابراز و گلايه كنند تلخ و قهرآميز رفتار ميكنند. آقاي خاتمي، دوست مهربان و صميميام، هم رييسجمهور شده و هنوز لحن مناسب براي گفتوگو و ارتباط برقرار كردن با او را پيدا نكردهام. به علاوه، هنوز نتوانستهام از شوك مخالفت وزارت اطلاعات با انتصاب من به رياست دفتر رييسجمهور خارج شوم. اداره كل اطلاعات مشهد عليه من شايعهپراكني ميكند. هنوز نيامده در محيط كار پچپچهايي ميشنوم. سعي ميكنم لبخند بزنم اما در درون عميقا آزرده و از هم پاشيدهام. چه شروع سختي!
سهشنبه ۲۱ مرداد ۷۶
وزراي پيشنهادي آقاي خاتمي طي نامهاي به مجلس معرفي شدند.جلسهاي برگزار كرديم و براي آرام كردن جو تندي كه عليه وزرا در مجلس وجود دارد؛ برنامهريزي كرديم؛ قرار شد آقاي خاتمي در مصاحبهاي تلويزيوني دلايل انتخاب وزرا را بگويد. در روزنامه اطلاعات امروز آقاي جلالي خميني امام جماعت سرشناس شرق تهران پيام تبريكي به مناسبت انتصاب من داده است. دلگرم شدم.