غم نان و سفرههايي كه هر روز
كوچكتر ميشود
آذر منصوري
وقتي تورم تاثير خود را بر قوت لايموت مردم ميگذارد، بايد پذيرفت حكمراني در ايران با ضعفهاي جدي همراه است و چنانچه ارادهاي براي اصلاح اين شيوه حكمراني وجود نداشته باشد، شوربختانه بايد منتظر ونزوئلايي شدن اقتصاد ايران بود.
1) در خبرها خواندم كه بعد از طرح موضوع بانيان وضع موجود از جانب آقاي رييسي، ستادهايي در دولت تشكيل شده -كه بعد از زاكاني شهردار وقت كه تا آبدارچيهاي غير خودي را از شهرداري اخراج كرده است- دولت سيزدهم هم هرچه باني وضع موجود (بخوانيد غير خوديها) در دولتش باقي مانده را از زيرمجموعه دولت سيزدهم حذف كند! اين رويكرد بخشي از صورت مساله عارضهاي است كه حكمراني در ايران با آن مواجه است. «حذف غيرخوديها تا سرحد ممكن». در حالي كه در كنار تورم لجامگسيخته كه روز به روز سفرههاي مردم را كوچكتر ميكند و در گام اخير به ماكاروني و نان كه قوت لايموت مردم است، رسيده، شاخصهاي ديگر اقتصاد ايران نظير توليد خالص ملي و توليد ناخالص ملي، رشد اقتصادي، نقدينگي، كسري بودجه و ركود و... جامعه ايران را تحتتاثير جذب قرار ميدهد و گويي كه حكمراني در مسيري معكوس در حال حركت است. عدم توجه به نظرات صاحبنظران و دلسوزان كشور و اخراج هر چه غير خودي است نيز مزيد بر علت شده است.
۲) دولت مستقر و حاميان او همچنان اصرار دارند معيشت مردم و اقتصاد ايران را به موضوع تحريمها و رويكرد ايران در سياست خارجي ارتباط ندهند. من هنوز با توجه به آنچه تحريمكنندگان ايران به دنبال ايران بودند و از قضا ادعا ميكردند كه تحريمها بر زندگي مردم ايران تاثيري ندارد! در تعجبم چرا رويكرد غالب در حكمراني ايران، اصرار دارد كه بگويد تحريمها بر اقتصاد و معيشت مردم ايران اثري ندارد. همان رويكرد غير واقعبينانه و جناحي كه باعث شد در دولت گذشته هم برجام و هم fatf رقيب سياسي جناح بازمانده از انتخابات ۹۲ و ۹۶ محسوب شود، برجام را كاغذ پارهاش بنامند، آن را آتش بزنند و اجازه ندهند مساله تبادلات تجاري و مالي ايران با دنيا حل شود. كدام كشور را ميتوان سراغ گرفت كه بدون تبادل و تعامل با دنيا رونق اقتصادي داشته باشد...
نرخ بيكاري را كاهش دهد، تورم را كنترل كند و در يك كلام اقتصاد بهساماني داشته باشد؟ از سرمايهگذاري در بخشهاي آب و برق و گاز و نفت گرفته تا تامين مواد اوليه دارو و تجهيزات صنعتي و... تا اشتغال مردم، تحتتاثير صادرات و واردات است. اينكه تصور شود با تهاتر ميشود كشور را اداره كرد، معني ديگري جز مديريت كشور به روش عصر حجر به ذهن تداعي نميكند. ايران نيز بايد بتواند با همه كشورهاي جهان تعامل و تبادل داشته باشد تا اقتصاد ايران فضايي براي تنفس داشته باشد. بنابراين سياست خارجي بايد در ريل عقلانيت و واقعبيني قرار گيرد و حكمراني در ايران نيز بايد بتواند از همه ظرفيتهاي كشورهاي منطقه و جامعه جهاني در خدمت به منافع ملي و اقتصاد كشور استفاده كند. معلوم نيست تا انتخابات بعدي امريكا آيا امكاني براي احياي برجام وجود دارد يا نه؟ هر لحظه تاخير و تعلل در احياي برجام و رفع تحريمها، معني جز زيان غير قابل جبران به اقتصاد ايران به دنبال نخواهد داشت. ضمن آنكه موضوع fatf نيز بايد هرچه سريعتر حلوفصل شود.
۳) اينكه تصور شود اقتصاد ايران با رفع تحريمها در مسير توسعه قرار خواهد گرفت، تصوري باطل و گزاف است. اقتصاد نيز مانند ديگر مسائل در چارچوب حكمروايي خوب در مسير توسعه و پيشرفت قرار خواهد گرفت. هيچ راه نجاتي جز پذيرش الزامات حكمروايي خوب براي برونرفت از شرايط موجود در عالم واقع وجود ندارد. حال بايد ديد اين شيوه حكمراني در ايران چه كسري از يك حكمراني خوب است. آن كسري را جبران كنيد.