نگاهي به كتاب پديدارشناسي تربيت
يادگيري اطوار هستن
مجيد فنايي
كتاب پديدارشناسي تربيت شامل هفت مقاله در زمينه تعليم و تربيت با نگاهي پديدارشناسانه -عمدتا متاثر از فلسفه هايدگر- است كه توسط فلورا عسكريزاده و سعيد دليل ترجمه شده است. اين به نظر خلاف آمدي در جريان بازار ترجمههاي كتب علوم انساني در ايران است.
در منطق صوري تعريف تصور «علم به صورت اشياء بدون حكم در مورد آنها» است؛ بنابراين عالم كسي است كه «علم حصولي نسبت به آنچه در جهان بيرون است» در ذهنش ايجاد ميشود. با اينكه امروز منطق صوري و تصور رئاليستي از جهان در فلسفه قارهاي و تحليلي دچار دگرگونيهاي زيادي شده است؛ اما همين تعريف براي توصيف انتقادي از عالم علوم انساني در ايران بسنده ميكند.
ترجمه و سخنراني در مورد انواع تئوريها و دستاوردهاي نظري در جهان غرب تنها به تصورات ذهني و انتزاعي مخاطبان -كه در هم طنيني معنايي با اين كتاب ميتوان از آنها به عنوان تعليم ديدگان- نام برد ميافزايد؛ حال آنكه در فلسفه و در معناي اعم علوم انساني امروز، انديشه با پرسشگري از شرايط «زمانمند» و «مكانمند» آغاز ميشود.
هايدگر شروع انديشه را نوعي پرسشگري ميداند كه راهي را باز ميكند؛ شايد تفاوت اين كتاب با انواع ترجمههاي روز نسبت آن با پرسشگري و استفاده از روششناسي پديدارشناسانه به جاي افزودن دانش انتزاعي است. ويژگي ديگر اين كتاب كاربردي بودن هر فصل آن وابسته به موضوع مورد بررسي در ارتباط با پديدارشناسي است.
در ادامه يادداشت سعي ميكنيم به جاي خلاصه كردن كتاب با تعدادي از ايدهها و به واسطه بعضي پژوهشهاي كتاب در شرايط انضمامي ايران انديشه كنيم.
1- ميدانيم كه امروز نوشتن و حتي ارايه جلسات دانشگاهي در قالب اينترنت تبديل به يكي از عناصر اصلي انديشهورزي در ايران شده است.
در مقاله دوم اين كتاب با عنوان «پديدارشناسي فضا در نوشتن آنلاين» به اين پرسش پرداخته ميشود كه از نظر «مكانمندي» و «زمانمندي» تغيير ابزار نوشتن از كاغذ و قلم به فضاي آنلاين چه تغيير معناداري را در نوشتن ممكن ميكند؟ نويسنده مقاله يك گام پيش ميگذارد و ميپرسد هنگام نوشتن كجا هستيم: «نويسنده در فضاي داخلي و در درون خود سكني ميگزيند كه همانا راه عام و محبوبي براي تصور فضامندي خود است: خود دروني و خود بيروني. اما از نظر پديدارشناختي، ميتوان گفت كه نويسنده در فضاي گشوده شده از سوي كلمات سكني ميگزيند.» (دال آلبا، 50: 1399) نوشتن در دوراني كه هنوز فضاي مجازي استيلا پيدا نكرده بود مستلزم تامل بيشتر، سبك سنگين كردن كلمات و به تجربه در آوردن «مكانمند» انديشه بود: در فضايي كه شايد «شتابگرايي دنياي سرمايهداري» نوشتن را در بند به رقص در آوردن كلمات در فضاي صفحهبندي «نرمافزار ورد» كه خود مستلزم «سرعت بيشتر» و «مكانمندي از نوع ديگر» است در نياورده بود. در اين مقاله آنچه ما را به تامل واميدارد مقايسه همين تفاوت «مكانمندي» در نوشتن در دوران آنلاين و پيش از آن است كه خود ميتواند مولود نوشتنهايي از نوع ديگر شود.
2- «به گفته جين، مكان جايي است كه همسرش در آن دفن شده و در آنجا، سنگ، چمن و گلهاي پژمرده، سراسر از او سخن ميگويند. اين مكان به اين نحو او را طلب ميكند و فرا ميخواند - و بخشي از كه يا كسي بودن او را تقويم ميكند.» (همان: 109)
در فصل چهارم كتاب با عنوان «آسيبشناسي تربيتي: مدارس به مثابه مكانهاي بيخويشتني» به آسيبشناسي مدارس به عنوان مكانهايي پرداخته ميشود كه با ايجاد فضاي جديد در مقابل دانشآموزان همچون پوشش جديد، فرمهاي غيرمعمولي صندليها، نوع همكلاسيها و... نوع ديگري از «مكانهاي بيخويشتني» را در دانشآموز به وجود ميآورد. اين «بيخويشتني» قرار گرفتن در مكاني است كه دانشآموز را از آن جايي كه در جهان بودنش را تجربه و به آن احساس تعلق ميكرده است جدا ميكند.
3. «به طور كلي از منظر هايدگر (1932/1972)، در -جهان- بودن مستلزم با ديگران-هستن است، اين ديگران حتي آنهايي را شامل ميشود كه فقط به نحوي ضمني [در مفهوم ديگران-هستن] به اشارت آمدهاند، (آنها) نظير اعضاي حرفه موردنظر ما، ابزار مورد استفاده ما را تناورده ميكنند؛ اما هيچگاه نخواهيمشان ديد.» (همان: 143) ارجاع بالاي قسمتي از متن مقاله پنجم «يادگيري اطوار هستن: ناروشني شدن» است. از بسياري جهات ميتوان اين شكاف در خلال متن پنجم را بررسي كرد اما به صورت مشخص اين جملات در رابطه با فهم پديدارشناسانه از رابطه افراد با ديگران قابل بررسي است. هيچ كس تنها در جهان نيست و در جهان بودن مستلزم بودن با ديگران است. همچنين هر كسي در ارتباط با ديگران و راههايي كه آنها در درجات متفاوت براي مثال درجات شغلي؛ سياسي و... از نوع زيستنشان با حرفهشان ساختهاند، فهمي از خود نيز ميسازد. يك معلم تازهكار وقتي وارد شغل جديد خود ميشود ايستاري از راهي كه پيشينيان يا ديگر معلمان در نسبت در جهت شغل معلمي پيش از او ساختهاند را ميپذيرد.
در اين كتاب علاوه بر موارد ياد شده ارتباط پديدارشناسي با فمينيسم، آموزش در عصر نئوليبرال و مابحث پديدارشناسي مرلوپونتي كه تمركز او بر فهم «بدنمند» از هستي است. همانگونه كه در ابتداي يادداشت بيان كرديم ارزش اين كار به پرسشهايي است كه پيش روي ما مينهد.