جاي خالي
بلوچ
محمد بلوچ زهي
موضع سكوت، در مواجهه با اعتراضات بلوچستان سبب راديكاليزهتر شدن فضا شده
بهرغم آنكه اعتراضات پس از جمعه خونين زاهدان وارد سيزدهمين هفته خود شده دولت همچنان نتوانسته نسبت به فضاي ملتهب ايجادشده در بلوچستان رويكردي اثر بخش و استراتژياي روشن را در پيش گيرد. همين موضع سكوت و راهبرد «باري به هر جهت» در مواجهه با اعتراضات بلوچستان سبب راديكاليزهتر شدن فضاي سياسي و اجتماعي استان شده و شكاف بين دولت و مردم را عميقتر و بياعتمادي و نارضايتي را بيش از پيش مضاعف كرده. جاي بسي شگفتي است و تعجب كه با وجود آنكه فضاي سياسي و اجتماعي اين منطقه صحنه تنش و التهابات و حساسيتهاي فراوان شده، چرا دولت در چنين وضعيت پيچيدهاي دچار بيعملي گشته و براي گسست به وجود آمده كه ممكن است هر آن شرايط و فرصت كاهش تنشها را از دست بدهد و اوضاع متلاطمتر شود، دست به اقدامي عاجل نميزند؟! لازم است قبل از هر چيز براي بررسي وضعيت پيشرو و روشنتر شدن فضاي به وجود آمده فعلي بلوچستان و به تبع آن استان بهصورت گذرا اشارهاي شود به فعل و انفعالات قبل از اين ناآراميها و نيز انتخابات سيزدهم رياستجمهوري و آنچه پس از روي كار آمدن دولت رييسي اتفاق افتاد. پس از آنكه اجماعي كمسابقه توسط مردم بلوچ در پاسخ به درخواست ابراهيم رييسي براي حمايت از كانديداتورياش در انتخابات دوره سيزدهم رياستجمهوري ايجاد شد آن زمان اين اميدواري در ميان بسياري از تحليلگران و ناظران سياسي به وجود آمد كه ديگر جاي خالي بلوچها در مناصب مهم سياسي و مديريتي با اين حمايت تقريبا يكدست مردم بلوچستان از نامزد مورد تبع اصولگرايان پر خواهد شد و مطالبات و خواستههاي معطلمانده بلوچها زين پس روي ميز نخواهد ماند. اينك يكسال و اندي پس از روي كار آمدن دولت ابراهيم رييسي كه قبل از آن به بزرگان بلوچ اين پيغام را داده بود- براي يك بار هم شده حمايت كانديداي مورد اجماع اصولگرايان را در انتخابات امتحان كنند- نه تنها خبري از آن اميد ايجاد شده براي تغيير و تلطيف فضاي سياسي و اجتماعي نيست بلكه اكنون رويكرد سكوت و موضع انفعالي دولت سيزدهم در قبال خبر تجاوز به يك دختر بلوچ توسط مقامي نظامي منجر به حوادث تلخ و زيانبار جمعههاي خونين زاهدان و سپس خاش شد و فضاي آرام سياسي و اجتماعي اين استان را دستخوش التهاب و تنش و بحران كرد.
انتظار ميرفت دولت آن زمان با شفافسازي شائبه خبر تجاوز را رفع كند و گره ابهامات ايجادشده حادثه را با دست باز و نيز اجازه ندهد با تعلل و در پيش گرفتن رويكرد سكوت و موضع انفعال فضايي به وجود آيد نظير امروز كه باز كردن گره خشم و خشونت و نارضايتيهاي انباشتشده پس از دو حادثه خونبار جمعههاي خونين حتي با دندان كاري بس سخت باشد و دشوار. حال كه ديگر آن آرامش و اميدواري جاي خود را به خشم و اندوه و كينه و تنش داده و شكافي بسيار عميق بين دولت و مردم بلوچ ايجاد شده و نيز نافرماني مدني و تقابل بيسابقهاي در فضاي سياسي و اجتماعي پررنگتر از هر زمان شكل گرفته اين رويكرد استمرار سكوت و انفعال دولت در چنين برهه پر تنشي قابل درك نيست.
اكنون پرسش اينجاست چرا دولت حداقل با سازوكارهاي سياسي و اجتماعي كارسازي كه در اختيار دارد نه در اقدام و عمل حتي در تئوري و نظر قادر به تلطيف فضا براي كمرنگتر شدن شكاف و كاهش روحيه تقابلي به وجود آمده، نيست و همچنان رويكرد سكوت در پيش گرفته؟! بدون ترديد در خلأ استراتژي دولت براي بازگشت آرامش به فضاي سياسي و اجتماعي به وجود آمده آنچه اكنون شرايط پيش رو را روز به روز بغرنجتر و پيچيدهتر ميكند و بر تحريكات و تحركات و حساسيتها دامن ميزند استمرار همان رويكرد سكوت و انفعالي تصميمگيران استاني است كه نه قرائت درست و منطقياي از عالم سياست دارند و نه اينكه دانش كافياي در اين زمينه. بنابراين اميد بستن به تصميمات محلي و مديران استانياي كه با رويكرد سكوت خويش زمينه التهاب و شكاف را به وجود آوردهاند نه انتظاري موجه است و نه اينكه تداوم استراتژي «باري به هر جهت» دولت خواهد توانست دردي را درمان و راه تازهاي را پيش و رو باز كند.
گرچه ديري نپاييد حاكميت با مشاهده رويكرد سكوت و انفعال دولت براي بهبود و تلطيف فضاي پيش رو پا پيش گذاشت اما پس از آن اين دولت بود كه ميتوانست فرصت را مغتنم شمارد و ابتكار عمل را به دست بگيرد و اگر حتي دير هم شده باشد ولي باز به وظيفه قانوني خويش براي كاهش شكاف و بحران در وضعيت به وجود آمده فعلي عمل كند كه نكرد.
به هر روي اگرچه شرايط پيچيده و بسيار دشواري پيش روست اما دولت براي بازگشت به آرامش در اين استان بيش از اين دست روي دست نگذارد و باتوجه به پتانسيلها و ظرفيتهاي بالاي فرهنگي و اجتماعي لازم است بدون وقتكشي با تعديل رويكرد امنيتي و نظامي و در پيش گرفتن راهبرد كاريزماتيك فرهنگي و سياسي و تمركز بر اقتصاد منطقه و نيز پر نمودن خلأ شايستگان بلوچ حتي محدود و همسو و نزديك به گرايش خويش در مناصب كليدي از هر گونه پيشامد تنشزا جلوگيري كند.