• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5470 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۹ ارديبهشت

گفت‌وگو با قهرمان موتورسواري زنان ايران كه به يك رقابت بزرگ دعوت شده

در يكي از مهم‌ترين رقابت‌هاي خارجي می خواهم پرچم زنان ايران را بالا ببرم

علي ولي‌اللهي

مريم طلايي قرار است به زودي به عنوان اولين و تنها نماينده ايران در يكي از معتبرترين رقابت‌هاي موتورسواري بين‌المللي كه صد سال قدمت دارد شركت كند. اين خبر بهانه‌اي بود تا با اين قهرمان موتورسواري كشورمان به گفت‌وگو بنشينيم. اما موتورسواري تنها فيلد فعاليت اين چهره ماجراجو نيست. حضور در سينما و تلويزيون و تئاتر از سال 81 و نقش‌آفريني در چندين اثر به همراه فعاليت‌هاي خيرخواهانه و سفر به نقاط مختلف دنيا با موتور از جمله به آفريقا و همكاري با بنيادهاي خيريه بخش ديگري از اقدامات اين دختر پر شر و شور است. كسي كه با وجود ممنوعيت موتورسواري زنان در ايران در خيابان‌هاي تهران با موتور رفت‌وآمد مي‌كند اما براي اينكه گير نيفتد ترفندهاي خاص خودش را دارد. او از امروز در رقابت‌هاي رالي سافاري كشور كه به نام مسابقات از خزر تا خليج فارس نامگذاري شده شركت مي‌كند و بعد از اتمام اين مسابقات راهي اتريش مي‌شود تا با موتورسواران درجه يك بين‌المللي رقابت كند. او البته سال‌ها در كانادا زندگي مي‌كرد و چند سال است به ايران برگشته و اخيرا در كانون جهانگردي و اتومبيلراني هم سمتي دريافت كرده است. 

   ‌شما در حال حاضر در ايران ايران اقامت داريد يا كانادا؟
من فعلا ايران هستم. سه سالي است كه به خاطر ماجراي فدراسيون و كارهايي كه مي‌كنم بيشتر ايران هستم.
  ‌در مورد سمت آخري كه در كانون جهانگردي و اتومبيلراني گرفته‌ايد، بگوييد. 
از سالي كه رشته موتورسواري بانوان را راه انداختيم من كلا ايران بودم. بعدش هم مسابقات برگزار شد و خانم‌هاي زيادي وارد اين رشته شدند. تا الان هم سمت‌هاي زيادي داشتم و اين آخرين سمتي است كه گرفتم. در اين چند سال پشت سر هم بر اساس سمت‌هايي كه گرفتم برنامه‌هايي براي بچه‌ها گذاشتيم تا تعداد ورزشكاران بيشتر شود. الان هم يك ذره بعد از اين همه سال موتورسواري زنان در حال جا افتادن است. 
  ‌13 سال است موتور ريس كار مي‌كنيد. وضعيت موتورسواري حرفه‌اي زنان در اين سال‌ها چطور بوده؟ آيا پيشرفتي داشته؟
در سال‌هاي اول خيلي كند بود. به دليل مقابله كردن تمام كساني كه مسوول ماجرا هستند. اين افراد به نحوهاي مختلف با اين مساله مقابله كردند. مثل همين دوچرخه‌سواري زنان كه يك مدت اوكي مي‌شد و بعد يكهو مي‌ديديم عليه اين مساله حرف زده مي‌شود و قانون و تبصره مي‌گذارند. مجلس مي‌گفت بله و يك نهاد ديگر مي‌گفت نه! منتها هنوز هم يك جبهه خيلي زيادي هست. يعني مانعي مقابل موتورسواري زنان هست همچنان و من نمي‌فهمم چرا. به دليل اينكه وقتي يك خانم مي‌نشيند ترك موتور هيچ مشكلي ندارد ولي اگر 20 سانتي‌متر بنشيند جلوتر هم مشكل شرعي پيدا مي‌كند هم مشكل قانوني هم مشكل عرفي. ولي خب هيچ جاي قانون ما ذكر نشده كه ممنوعيتي وجود دارد براي موتورسواري زنان. ولي دارند با اين مساله مبارزه مي‌كنند و حتي رانندگي موتورهاي برقي در سطح شهر را ما به زنان آموزش داديم. همه جا هم استفاده مي‌شود و من در سطح شهر مي‌بينم اما شرايط به شكلي است كه اگر ببينند و جلوشان را بگيرند رسما از لحاظ قانوني به مشكل مي‌خورند. هم جريمه‌هاي سنگين دارد هم خواباندن موتور. در اين مدت تنها اتفاقي كه افتاد اين بود كه در انظار عمومي و ديد مردم جامعه، موتورسواري زنان جا افتاد. روزهاي اولي كه ما سوار موتور مي‌شديم، خيلي عجيب بود براي همه. ولي الان در سطح شهر زنان فعال هستند و حداقلش اين است كه اگر يك خانم سوار موتور وسپا در خيابان ديده مي‌شود ديگر كسي تعجب  نمي‌كند . 
  ‌در حوزه حرفه‌اي چطور؟
در حوزه مسابقه هنوز ما محدوديت‌هايي داريم چون زنان نمي‌توانند موتور بالاي 250 سي‌سي سوار شوند و اجازه‌اش را ندارند. يعني نمي‌توانند در سطح آقايان كار كنند. و اينكه متاسفانه فدراسيون هم خوب عمل نكرده. مديران فدراسيون‌هاي ما همه براساس پوزيشن و پشت ميز نشستن و لابي‌ها كار مي‌كنند. يعني هيچ‌كدام از فدراسيون‌ها بر اساس دلسوزي براي ورزشكار و رشته مورد نظر فعاليت نمي‌كنند. اينكه تعداد زياد خانم‌هاي ورودي در سال‌هاي اول اينقدر كم شده به خاطر همين است. اكثر كساني كه روزهاي اول وارد شدند ديگر نيستند. به دليل همين كارشكني‌ها و لابي‌گري‌ها. از 20، 30 نفري كه توي كلاس‌هاي مختلف فعاليت مي‌كردند الان تبديل شدند به 5، 6 نفر. اين همه تلاش‌هايي كه ما كرديم حيف شد. هر كس هم به يك دليل كنار كشيده. هم به خاطر مشكلات اقتصادي چون اين رشته خيلي رشته گراني است و هم به دليل ندانم‌كاري‌هاي مسوولان كه به جاي ارتقاي رشته دارند آن را پسرفت مي‌دهند. تلاش من اين بود تمام كساني كه رفتند كنار را دوباره به يك طريق برگردانم تا تعداد زنان بيشتر شود. 
  ‌اتومبيلراني هم مي‌كنيد؟ به صورت حرفه‌اي؟
حرفه‌اي نه ولي چون سال‌هاي سال است در هر دو رشته فعاليت دارم و در كنار قهرمانان بودم و هم اينكه خانواده من اهل اتومبيلراني حرفه‌اي بودند و برادرم قهرماني رالي در دهه 60 را در كارنامه دارد، گهگداري اين كارها را مي‌كردم. در حوزه زنان من سعي مي‌كنم در هر قسمتي يك فعاليتي داشته باشم تا اتفاقات خوبي رقم بخورد و زنان تشويق شوند. 
  ‌از رالي خزر تا خليج فارس بگوييد كه از امروز آغاز مي‌شود.
ما مسابقه‌اي را برگزار كرديم به عنوان اولين رالي سافاري ايران كه بعد از 40 سال برگزار مي‌شود. اين بزرگ‌ترين رالي ايران است و بين‌المللي است. از نهم شروع مي‌شود تا پانزدهم. از خزر تا خليج فارس. اين يك رالي بين‌المللي است كه زير نظر فيا و كانون جهانگردي و اتومبيلراني برگزار مي‌شود و اولين‌بار است كه دارد بعد از اين همه سال برگزار مي‌شود. البته تا به حال هرگز در اين سطح و با اين تعداد شركت‌كننده و تداركات برگزار نشده بود. اين خيلي استارت خوبي است و ما تنها تيم خانم شركت‌كننده در اين مسابقات هستیم. هم به عنوان مسوول و عضو كادر برگزار‌كننده حضور دارم هم به عنوان شركت‌كننده. تنها تيم خانم ما هستيم به همراه دو دختر مكانيك و نقشه خوان يعني نيلوفر و كيانا. دوست داريم خلاصه امسال بتركانيم. در چند سال گذشته كارهاي زيادي كرديم ولي به هر نحوي وارد يك‌سري حواشي شديم. مثلا اكثر آدم‌هايي كه سمت مي‌گيرند آنچنان تجربه كار ندارند. لقب قهرمان گرفتند ولي اكثرا تجربه قهرماني ندارند. متاسفانه اين خيلي باب شده. وقتي هم يك نفر بدون اطلاعات و دانش آن مساله پشت ميز مي‌نشيند متاسفانه باعث ظلم به ورزشكاران مي‌شود. ولي حالا ما داريم تلاش مي‌كنيم در كنار فعاليت خودمان بتوانيم ديگران را هم تشويق كنيم. چون زنان زيادي در ايران هستند كه دوست دارند وارد اين ماجرا شوند ولي هم ترس دارند و هم اينكه هنوز براي‌شان عادي نشده. ولي وقتي جامعه ببيند كه زنان چقدر علاقه دارند و چقدر مي‌توانند فعال‌تر از مردان باشند ديوار از جلوي خانم‌ها برداشته مي‌شود. 
  ‌مسابقه خزر تا خليج فارس تفكيك جنسيتي ندارد؟
نه ندارد. همه تيم‌ها يك راننده دارند و يك نقشه خوان. مي‌توانند زن باشند يا مرد هر كدام. رالي به صورت خانوادگي برگزار مي‌شود و محدوديتي ندارد. همه مي‌توانند شركت كنند. از بچه‌هاي اتومبيلراني و آفرود هستند تا بچه‌هايي كه براي نخستين‌بار مي‌خواهند چنين چيزي را تجربه كنند. يك چيز خانوادگي و كلي است كه از طرف كانون جهانگردي و اتومبيلراني حمايت مي‌شود. اميدوارم به بهترين شكل انجام شود. خوشبختانه استقبال خوب بود و بيشتر از حد گنجايش ورودي داشتيم. 
  ‌ماشين خاصي نياز بود براي شركت در مسابقه؟
بله. ماشين‌هاي معمولا شاسي‌بلند به درد اين ماجرا مي‌خورد. چون جاهاي خاصي قرار است برويم و كمپ‌هايي را در نظر گرفتيم بايد ماشين‌هايي باشند كه راحت بتوانند اين قضيه را هندل كنند. ما مسابقات زيادي در كانون برگزار كرديم كه حتي ماشين‌هاي سواري معمولي شركت كردند. يك‌سري براي جانبازان و معلولان برگزار كرديم. يك‌سري براي هنرمندان و يك سري براي خانواده‌ها و به شكل تفريحي. يعني هر سري ما داريم با مدل‌هاي مختلف مسابقات را برگزار مي‌كنيم. امسال هم رويدادهايي كه كانون كاور كرده خيلي زياد بوده. در زمينه كمپرها تا همين سافاري و رالي و...
  ‌آن‌طور كه شنيدم ايران براي برگزاري مسابقات بزرگ رالي پتانسيل بالايي دارد. از جهت اقليم و چهار فصل بودن.
دقيقا. اتفاقات 3، 4 سال پيش مسوول اصلي فدراسيون جهاني از طرف داكار آمدند ايران و سميناري برگزار كردند و به بچه‌هاي فدراسيون اتومبيلراني آموزش دادند. آن موقع اميدوار بوديم در طي دو سال آينده بعد از آن سمينار مسابقه داكار جهاني در ايران برگزار شود. آن‌هم به دليل خاصيتي كه اقليم ايران دارد. آمدند و مارشال‌ها را آموزش دادند و بچه‌ها را تعليم دادند كه كل كادر اجرايي هم از خود ايران باشد. ولي خب خورد به ماجراي كرونا و اينكه مسوولان در كارهاي بين‌المللي كم‌كاري مي‌كنند. ادامه پيدا نكرد اين ماجرا وگرنه ايران مي‌توانست بستر برگزاري يك مسابقه داكار بزرگ شود. مسابقه داكار خيلي مسابقه بزرگي است و اكثرا هم كشورهاي عربي ميزباني‌اش را برعهده مي‌گيرند ولي خب نشد كه در ايران چنين چيزي اتفاق بيفتد. حالا اميدوارم در آينده چنين چيزي رقم بخورد.
  ‌شما در شهر با موتور تردد مي‌كنيد؟
بله. متاسفانه چون شهر ما ترافيك است و هر كاري هم كنيم نمي‌شود با ماشين همه جا رفت. من چون گواهينامه بين‌المللي دارم از كانادا و به عنوان كسي هستم كه مي‌توانم در همه جاي دنيا با موتور برانم، اين كار را در ايران هم مي‌كنم. البته مي‌دانستم برخلاف همه جاي دنيا در ايران به مشكل برخواهم خورد و اگر بخواهم راحت در خيابان‌هاي ايران برانم بايد با يك موتور كانادايي با پلاك كانادا تردد كنم كه مرا به عنوان يك توريست بشناسند. متاسفانه قانون ما قانون اشتباهي است. نه گواهينامه به خانم‌ها مي‌دهند و نه مساله را مشخص مي‌كنند. طبعا من هميشه با ايمني كامل و لباس كامل در خيابان تردد مي‌كنم و براي همين كسي متوجه نمي‌شود من خانم هستم. مي‌روم كارهايم را انجام مي‌دهم و برمي‌گردم ولي كسي نمي‌داند كه من اصلا وجود خارجي دارم.
  ‌پيش آمده با پليس به مشكل بخوريد؟
بوده. مواقعي اين اتفاق افتاده ولي خب به هر حال گذشته و مشكل بزرگي پيش نيامده است. 
  ‌موتورسواري و اتومبيلراني ورزش پولدارهاست؟
بله دقيقا. فكر مي‌كنم اتومبيلراني و موتورسواري جزو گران‌ترين رشته‌هاي ورزشي هست. 
  ‌هيچ راهي ندارد كسي كه تمكن مالي ندارد وارد اين رشته شود؟
چرا. ببينيد الان به قول بچه‌هاي خودمان همه جا پيچيده كه‌ اي شما بچه پولدار هستيد و ... ولي اين شكلي نيست. من خودم اولين موتوري كه گرفتم كه البته ايران نبودم حاصل چند سال كار كردنم بود. پول‌هايم را جمع كردم تا موتور خريدم. اين شكلي نيست كه هر كس موتورسواري مي‌كند بچه پولدار است. ولي ما خودمان داريم تلاش مي‌كنيم كه بسترش را بيشتر فراهم كنيم. يعني دوره‌هاي آموزشي كه مي‌گذاريم جوري است كه بتوانيم موتور بيسيك در اختيار بچه‌ها قرار دهيم كه ياد بگيرند. ولي در نهايت بايد خودشان موتور بگيرند اگر مي‌خواهند كار حرفه‌اي كنند. هرچند الان خيلي از بچه‌ها به خاطر مشكلات مالي موتورهاشان را فروختند. شما حساب كنيد براي يك مسابقه طرف بخواهد دو حلقه لاستيك بخرد، مي‌شود 8 ميليون تومان. اين خيلي زياد است. لاستيك براي موتورسوار مثل استوك است براي فوتباليست. به همين دليل چون برخي‌ها توان مالي ندارند كنار كشيدند. اسپانسر هم متاسفانه در ايران تعريف نشده. كساني كه به عنوان اسپانسر مي‌آيند جلو نمي‌فهمند كه معني اسپانسر چيست و چطور مي‌شود براي يك ورزشكار اسپانسر گرفت. همه فكر مي‌كنند اسپانسري اين است كه چهار تا لوگو بچسبانند روي لباس يا موتور ورزشكار. تا زماني كه اينجا نيفتاده باشد ورزشكار طبيعتا كنار مي‌كشد و تعداد ورزشكاران روز به روز كمتر مي‌شود. در چند سال گذشته هم در قسمت زنان و هم مردان خيلي‌ها كنار كشيدند. 
  ‌از رقابت‌هاي موتورسواري اتريش بگوييد كه قرار است در آن شركت كنيد.
در اروپا و امريكا خيلي فعاليت وجود دارد در حوزه اتومبيلراني و موتورسواري. حالا نه صرفا موتوجي پي. موتورها و مسابقات مختلف است. مسابقه‌اي كه قرار است من در آن شركت كنم يك رالي است كه امسال صدمين سالگردش را جشن مي‌گيرد. جزو معروف‌ترين رالي‌هاي دنيا هست كه معمولا در جادهاي تي‌تي برگزار مي‌شود. تي‌تي همان مسابقات سرعتي است كه در جاده‌هاي اروپايي برگزار مي‌شود. امسال صدمين سالگردش است و از صد سال پيش تا الان هيچ ايراني در اين رقابت‌ها از ايران شركت نكرده بود. امسال براي اولين‌بار فيا شركت‌كننده گرفته است از ايران. خيلي جالب و خوب است كه من به عنوان نماينده ايران از بين تمام مردان و زنان توانستم به اين مسابقه برسم. 
  ‌مسابقه چه زماني برگزار مي‌شود؟
از ده مه ‌تا 14 مه. من مسابقات سافاري را تمام كنم و برگردم تهران بايد دو روز استراحت كنم و عازم آن مسابقه شوم. 
  ‌اينكه شما اولين ايراني و طبيعتا اولين زني هستيد كه در اين مسابقات حضور پيدا مي‌كنيد چه حسي داريد؟
براي من مقام آوردن ديگر مساله نيست. ما در ايران به هيچ عنوان هيچ‌وقت در موتورسواري و اتومبيلراني حمايت نشديم. هيچ‌وقت از ايران فرستاده نشديم به مسابقات. چون فدراسيون هيچ‌وقت اين كار را نكرده. امسال به دليل اينكه كانون اتومبيلراني و جهانگردي خيلي فعاليت‌هاي زيادي دارد و اقداماتش بيشتر از فدراسيون است، ما هم از طريق نمايندگي فيا و Historic Vehicle Association of Iran موسم به HAVI به اين مسابقات اعزام مي‌شويم. فدراسيون هيچ كاري در اين زمينه نكرد. اين براي من خيلي خبر خوبي است. خيلي بزرگ است كه من مي‌توانم به نمايندگي زنان و مردان به اين مسابقات بروم. ديگر اينكه برايم مهم است ايران در آن مسابقات حضور داشته باشد. مخصوصا در چنين شرايطي كه به قول خودمان بايد پرچم خانم‌ها را بالا ببريم. اينكه نفرات برتر مسابقه چه كساني باشند مهم نيست. از خيلي كشورهاي دنيا شركت‌كننده مي‌آيد و خيلي مهم است كه حتما حضور داشته باشيم و بگوييم با تمام اين تحريم‌ها و بالا پايين شدن‌ها و محدوديت‌ها و حمايت نشدن‌ها بالاخره در يكي از مسابقاتي كه به موتورسواري و اتومبيلراني ربط دارد حضور پيدا كرديم. آن‌هم به عنوان فرستاده ايران. 
  ‌اسپانسر گرفتيد؟
بله من اسپانسر توانستم گير بيارم. براي مسابقات دارند لطف مي‌كنند و حمايت مي‌كنند. اصولا تا الان اين شكلي بوده كه اگر تا امروز هم فرصتي براي كسي پيش آمده كه برود در مسابقه‌اي شركت كند متاسفانه به دليل نبود اسپانسر و بالا بودن هزينه امكان‌پذير نشده. ولي اين‌بار اين اتفاق رخ خواهد داد. 
  ‌شما خيلي آدم ماجراجويي هستيد اين‌طور نيست؟ با موتور رفتيد به آفريقا!
بله درست است (با خنده) خيلي سال است كه اين كار را مي‌كنم. از سال 2009 كشورهاي مختلف رفتم با موتور. يكي از سفرهاي ماجراجويانه‌ام هم در آفريقا بود. خيلي سفر جالبي بود. قرار بود اين سفر ادامه داشته باشد به كشورهاي ديگر و خورد به ماجراي كرونا و همه‌چيز كن‌فيكون شد. من در موتوسواري بيشتر از اينكه بخواهم سرعت را تجربه كنم دوست داشتم كه سفر كنم و در سفرم در مورد زنان فرهنگ‌سازي كنم. هميشه دوست داشتم مخصوصا به كشورهايي بروم كه جهان سوم هستند و ديدشان به موتورسواري زنان خيلي محدودتر است. در آفريقا خيلي تجربه جالبي به دست آوردم چون براي‌شان خيلي جالب بود كه يك موتورسوار زن را آن‌هم در جاهايي عجيب ببينند. من جاهاي مختلفي رفتم و قبيله‌هاي زيادي را ديدم. جاهايي مي‌رفتم كه جاده‌اي وجود نداشت. مسيري در دست نبود ولي من دوست داشتم آخرين قبايل دست‌نخورده آفريقايي را ببينم و با آنها باشم يك مدت.
  ‌نگراني يا ترسي از اينكه چنين جاهايي مي‌رفتيد نداشتيد؟
نه. ببينيد كسي كه وارد اين ماجرا مي‌شود شايد اوايل كمي بترسد ولي وقتي گرم مي‌شود اين چيزها برايش روتين مي‌شود. خيلي وقت‌ها من گفتم اينجا ديگر آخر خط است و ديگر ادامه نمي‌دهم اما بعدا متوجه شدم همان اتفاق يك تجربه جديد است براي مسير جديدتر. 
  ‌شما سابقه بازيگري هم داريد. آيا به خاطر توانايي‌تان در موتورسواري از شما دعوت نشده در فيلم‌هاي اكشن حاضر شويد؟
چرا. من از هشت‌سالگي در سينما بودم. شروع فعاليت‌هاي من در عرصه سينما و تئاتر بوده. خيلي سال است كه در سينما چه پشت صحنه چه مقابل صحنه كار كردم. قبل از رفتن به كانادا هم خيلي فعاليت‌هاي بزرگي كردم. ولي كلا اين شكلي بود كه از وقتي رفتم كانادا دور شدم و فعاليتم را انداختم در سفر. در سال‌هاي گذشته زياد بازي كردم. يك‌سري سريال تلويزيوني كار كردم كه متاسفانه چون موتورسواري زنان جزو موارد ممنوعه است از توي سريال‌ها درآوردند. آخرين سريالي كه پخش شد از شبكه افق و شبكه سه بود كه اجازه پخشش را دادند. آن‌هم احتمالا از دستشان در رفته بود. ولي در اين 6، 7 سال گذشته اكثر سريال‌هايي كه بازي كردم به خاطر حضور موتورسوار زن دچار مميزي شد. كارهاي قديمم هم كه البته هست. من كار زياد كردم ولي گويا قابل پخش نبود. 
  ‌در فيلم‌ها بدلكار داشتيد يا خودتان صحنه‌هاي اكشن را انجام مي‌داديد؟ آيا از شما دعوت نشده به عنوان بدلكار در سينما باشيد؟
من خودم كارهايم را انجام دادم. اتفاقي اخيرا رخ داده كه موتورسواري زنان در سريال‌ها و فيلم‌ها خيلي باب شد و اين باعث شد كه هر سري يك فيلم سينمايي كار مي‌شد، مي‌گفتند من بروم بدلكار آن خانم باشم كه خب من قبول نمي‌كردم. چون وقتي من خودم هنرمند هستم و بازيگر هستم سخت است كه بروم بدلكار يك نفر ديگر بشوم. 5، 6 سال پيش من 20 نفر از زنان موفق سينما را بردم براي يك دوره آموزشي كامل در يك روز در پيست. از ميترا حجار و كتايون رياحي و ليلا اوتادي و سايرين. آن روز من آنها را بردم و آموزش دادم و فكر مي‌كنم اكثرشان هم دارند از اين آموزش‌ها امروز استفاده مي‌كنند. در فيلم‌هاي مختلف ديدم سكانس‌هايي را كه آنها سوار موتور بودند. آن موقع به جز خانم رياحي هيچ‌كس موتورسواري بلد نبود. من اين كار را براي هنرمندان انجام دادم.
  ‌آچار به دست هم هستيد؟
بله. من مكانيك حرفه‌اي نيستم ولي مسائل ابتدايي و مهم ماشين و موتور را بلدم. اين چيزهايي است كه بايد بلد باشيم و انجام دهيم. مخصوصا در سفر. شغل اصلي من نيست ولي چون كارم ديتيلينگ ماشين هست و مديريت دو، سه تا مجموعه هم در اين چند سال داشتم و آموزش هم مي‌دهم، در هر صورت به يك نحوي در ماجرا هستم. 
  ‌رابطه خاصي هم با خانم كتايون رياحي داريد؟ اين به خاطر همكاري در سينما و موتورسواري است؟
20 سال است كه با ايشان همكار هستم. از سال 77 يا 78. ايشان جزو صميمي‌ترين دوستان من هستند. جاي خواهرم است. در هر زمينه‌اي هم باهم همكاريم. سينما، موتور سواري و ... در خيريه‌ها سعي مي‌كنم خانم رياحي را پرزنت كنم. در سفر به آفريقا دوست داشتم خيريه‌هاي ايران و خيريه خانم رياحي را كه بنياد كمك هست بلد كنم و به همين دليل به عنوان سفير بنياد ايشان معرفي شدم. 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها