• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5472 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۱ ارديبهشت

به مناسبت روز جهاني كارگر

قهرمانان تراژيك دنياي مدرن

محسن آزموده

ايده «كارگران به عنوان قهرمانان تراژيك دنياي مدرن» از ساخته‌هاي ذهن و قلم روشنفكران طبقه متوسط جديد است. يك بررسي استقرايي اجمالي تاريخي و جغرافيايي نشان مي‌دهد كه طبقه متوسط يا مياني تقريبا در همه جاي دنيا و در بيشتر تاريخ، موثرترين و اصلي‌ترين نيروي پيش برنده تحولات اجتماعي و فرهنگي بوده و هست. با تامل عقلي و قياسي هم مي‌توان استدلال‌هايي براي اين حكم كلي اقامه كرد. البته پيش‌تر لازم است تعريفي بسيار كلي از طبقه متوسط ارايه دهيم كه قطعا متمايز از تعاريف و تعابير مشخص و معين آن در عصر جديد و به ويژه در دوران موسوم به سرمايه‌داري است. طبقه متوسط در حكم كلي بالا، اشاره به آن گروه‌ها و اقشار مياني جامعه دارد كه در ميان طبقات فرادست و طبقات فرودست قرار مي‌گيرند و در يك جامعه معمولي (با توزيع نرمال)، يعني جامعه‌اي كه ثبات نسبي بر روندهاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي آن حاكم است، طبقه متوسط اكثريت جمعيتي افراد آن جامعه را تشكيل مي‌دهد. افراد اين طبقه، نه آن‌قدر فقير و ضعيف و ناتوانند كه گرفتار نيازهاي اوليه خود باشند و نه آن‌قدر غني و توانمند كه نيازي به تغيير احساس نكنند. پويايي (ديناميسم) و تحرك اجتماعي در ميان افراد اين طبقه بيش از همه است، سطح آگاهي و سواد آنها بيش از بقيه است و درنتيجه هم توان و هم انگيزه تغيير دارند. توليدات فكري و فرهنگي و هنري در ميان اعضاي اين طبقه بيش از ساير اقشار و گروه‌هاي اجتماعي است و اكثر آثار ادبي، هنري، فكري و علمي توسط اديبان و هنرمندان و متفكران و دانشمنداني پديد مي‌آيد كه به لحاظ اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي در اين گروه قرار مي‌گيرند. 
روشن است كه در تمام مفروضات مذكور بسيار مي‌توان چون و چرا كرد، اما به فرض پذيرش نسبي آنها، مي‌توان يك گام پيش نهاد و گفت در دوران پيشامدرن كه كاركرد اصلي دولت‌ها تامين و حفظ امنيت بود، اصلي‌ترين گروه اجتماعي در پيشبرد اين كاركرد، نظاميان و جنگ‌سالاران بودند. بي‌دليل نيست كه در حماسه‌سازي‌ها و قصه‌پردازي‌هاي فرهيختگان طبقه متوسط، قهرمان اصلي داستان‌ها و اشعار، پهلوانان و شواليه‌ها و سامورايي‌هايي از اين قشر بود. جذاب‌ترين اين حماسه‌ها هنگامي به وقوع مي‌پيوست كه نوعي تقابل و رويارويي ميان اين قهرمانان با راس هرم اجتماعي يعني شاه‌ها و دربار به وقوع مي‌پيوست، نمونه‌هايي از اين ستيز و نافرماني در آثار حماسي عموم جوامع به چشم مي‌خورد، زماني كه خواست و ميل پهلوان يا پهلوانان با خواست و ميل شاهان در تضاد قرار مي‌گرفت و عموما به حذف و سركوب تراژيك سرداران نظامي مي‌انجاميد. قصه‌پرداز اين حماسه‌ها هم چنان كه آمد، فرهيختگان طبقات مياني هستند  . 
اما در دوران مدرن كه در سطح مادي مهم‌ترين مشخصه‌اش غلبه سرمايه‌داري است، كاركرد اصلي دولت (در چارچوب دولت‌هاي ملي جديد) در كنار حفظ امنيت، تامين فضاي رشد اقتصادي است و اين‌بار طبقه يا گروه يا قشري كه عيني‌ترين نقش را در تحقق اين هدف دارد، طبقه كارگر يعني نيروي كار است. البته ترديدي نيست كه فن سالاران و دانشمندان و صاحبان سرمايه اعم از تاجران و صاحبان ابزار كار، در تحقق فرآيندهاي سرمايه‌دارانه و پيشبرد چرخه آن نقش كليدي دارند، اما اين گروه‌ها بي‌صدا نيستند و خود توانايي آن را دارند كه از خود سخن بگويند، ضمن آنكه در جريان تحولات اقتصادي، اين گروه‌ها، از مزاياي سرمايه‌داري يعني نظام جديد اقتصادي بهره‌مند مي‌شوند و نيازي به مرثيه‌سرايي و تراژدي‌سازي ندارند. اما طبقه كارگر به عنوان نيروي كاري يعني ضروري‌ترين ابزار براي پيشبرد اهداف و ايده‌هاي ساير گروه‌هاي اجتماعي، معمولا در پايين‌ترين رده‌هاي طبقات اجتماعي قرار مي‌گيرد و به نسبت تلاش و زحمتي كه مي‌كشد، كمترين سود و بهره از چرخه‌هاي سرمايه‌داري عايدش مي‌شود. اين در‌حالي است كه به علل مختلف مثل آگاهي رسمي كمتر، اشتغال به نيازهاي اوليه زندگي و... خودش نمي‌تواند يا فرصت آن را ندارد كه از حقوق خود سخن بگويد و آن را پيگيري كند، حتي اگر با اين حقوق آشنا باشد و نابرابري مذكور را امري طبيعي و پذيرفته قلمداد نكند. اما فرهيختگان طبقه متوسط در دوران مدرن يا عصر سرمايه‌داري، شاهدان نسبتا آزادتر اين نابرابري هستند و به لحاظ رفاه نسبي كه دارند، توانايي پرداختن به علل و عوامل اين نابرابري و روشنگري درباره آن را دارند. در نتيجه روشنفكران و دانشمندان چپ‌گرا كه اكثرا از طبقه متوسط بر آمده‌اند، اصلي‌ترين وكيل مدافعان طبقه كارگر مي‌شوند و درباره آنها به عنوان «قهرمانان تراژيك دنياي مدرن» ايده‌پردازي مي‌كنند و بعضا براي‌شان نقشه راه تعيين مي‌كنند.  اما در واقعيت افراد طبقه كارگر مثل ساير طبقات اجتماعي بيش و پيش از آنكه ابژه يا موضوع نظريه‌پردازي‌هاي طبقات مياني يا حتي طبقات فرادست باشند، انسان‌هايي نسبتا آزاد و نسبتا صاحب اراده و اختيار هستند و برنامه و اهداف زندگي 
خود را براساس اولويت‌هاي خود و در چارچوب محدوديت‌هاي واقعا موجود تعيين مي‌كنند. در نتيجه تحركات و پويايي‌هاي اين طبقه، معمولا منطبق بر خواست‌ها و اميال فرهيختگان طبقه متوسط نيست، جز در مواقعي كه منافع كارگران با آرمان‌هاي ايده‌پردازان طبقه متوسط همسو مي‌شود. به عبارت ديگر، خواست طبقه كارگر، جز در موارد خاصي كه نيروهاي پيشروي ايشان پس از محاسبات عقلاني با ايده‌پردازي‌هاي چپ‌ها همسو مي‌شوند، نه سرنگوني كليت نظام سرمايه‌داري و انقلاب تمام عيار و مصاديقي از اين دست كه يك زندگي ساده و متوسط مشابه زندگي طبقات مياني است. البته كه روشنفكران طبقات متوسط مي‌كوشند با استدلال‌هاي پيچيده به ايشان ثابت كنند دستيابي به اين خواست، جز از طريق دگرگوني‌هاي بزرگ امكان‌پذير نيست، اما ميان نظريه و عمل، آنچنان كه به وقوع مي‌پيوندد، فرسنگ‌ها راه است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون