• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5595 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۱۵ مهر

متهم به خاطر اينكه خواهرزاده‌اش قصد داشته «تنها زندگي كند» او را به قتل مي‌رساند و بعد خود را به پليس معرفي مي‌كند

قاتل يگانه، منم

روز حادثه دایی این زن جوان او را به بهانه بردن به بهزیستی از خانه خارج و با اسلحه شکاری پنج شش تیر به سر او شلیک می کند

بهاره  شبانكارئيان

طبق اخبار منتشرشده؛ از ابتداي مهرماه تاكنون دست‌كم هشت زن با انگيزه‌هاي مختلف در شهرهاي مشهد، سردشت، خوي، اهواز، شيراز و محلات به قتل رسيده‌اند. اين آمار در عرض دو هفته رقم كمي نيست و نشان مي‌دهد به‌طور ميانگين يك روز در ميان، يك زن و دختر به قتل رسيده‌اند. بررسي‌هاي مقالات دانشگاهي و پايان نامه‌ها خبر از آن مي‌دهد؛ «سالانه بين ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد» قتل‌هايي با انگيزه‌هاي ناموسي يا اختلافات خانوادگي در ايران رخ مي‌دهد. اين نوع قتل‌ها در استان‌هايي با بافت سنتي آمار بالاتري دارد... . 

عصر روز يازدهم مهرماه جاري، «يگانه.ر» زني ۲۵ساله اهل باقرآباد شهرستان محلات واقع در استان مركزي به دست دايي خود با «اسلحه دولول» (شكاري) با شليك پنج، شش گلوله به قتل مي‌رسد. اين زن جوان در ۱۲ سالگي به اجبار خانواده با مردي از آشنايان مادر ناتني خود نامزد مي‌كند. چهار سال بعد وقتي يگانه متوجه ارتباط مادر ناتني خود و نامزدش مي‌شود با مداركي كه از ارتباط آنها به دست آورده بود از نامزدش جدا مي‌شود. 
اين زن چند ماه بعد با «مهدي» مردي كه سيزده، چهارده سال از او بزرگ‌تر بود، ازدواج مي‌كند. اين ازدواج هم به دليل مشكلاتي كه بين آنها بوده دوام نمي‌آورد و اين دو از هم جدا مي‌شوند. اين زن جوان پس از جدايي تصميم مي‌گيرد تنها زندگي كند، اما همين موضوع باعث مي‌شود او به دست دايي‌اش كشته شود. دايي يگانه پس از به قتل رساندن او خود را به پليس معرفي مي‌كند و مي‌گويد؛ قاتل يگانه، منم!
طي يكسال اخير يگانه دومين زني است كه در اين شهرستان قرباني قتل‌هايي با انگيزه ناموسي يا خانوادگي مي‌شود. سال گذشته نيز يك زن جوان با انگيزه ناموسي توسط همسرش با سلاح گرم كشته شد... . 

روز حادثه
يك منبع آگاه كه نمي‌خواهد نامش در اين گزارش قيد شود مي‌گويد؛ يگانه به دو علت قرباني شد. علت اول مربوط به جدايي پدر و مادرش مي‌شود. علت دوم هم به ازدواج اين زن جوان در سنين كودكي برمي‌گردد. 
او در ادامه در مورد روز حادثه به «اعتماد» توضيح مي‌دهد: «روز يازدهم مهر ماه، دايي يگانه او را به بهانه بردن به بهزيستي از خانه خارج مي‌كند. يگانه هم قبول مي‌كند و لباس‌هايش را برمي‌دارد تا همراه دايي خود به بهزيستي برود. يگانه به دليل مشكلاتي كه با همسر سابقش پيدا كرده از سوي پدر و مادر خود كه هركدام ازدواج كرده بودند و زندگي جداگانه‌اي داشتند، طرد شده بود. يگانه به اجبار دايي‌اش اين يك هفته آخر را در خانه مادربزرگش زندگي مي‌كرد. در اين مدت هم به‌شدت تحت آزار و اذيت از سوي آنها بود. تا اينكه دايي يگانه روز حادثه حدود ساعت ۵ عصر او را به بهانه بردن به بهزيستي از خانه خارج و به سمت بيابان‌هاي اطراف باقرآباد مي‌برد و با اسلحه دولول به سر يگانه شليك مي‌كند. او در اعترافاتش عنوان كرده؛ وقتي تير اول را شليك مي‌كند و مطمئن مي‌شود يگانه كشته شده، همان جا مي‌نشيند و سيگار مي‌كشد. دوباره يك تير ديگر به سمت سر يگانه شليك مي‌كند و سيگار مي‌كشد. اين روند را تكرار مي‌كند تا تعداد تيرهايي كه شليك كرده به پنج الي شش مي‌رسد. حوالي غروب هم خود را به پليس معرفي مي‌كند و مي‌گويد؛ به خاطر يك‌سري مسائل خواهرزاده‌ام را كشته‌ام. اينكه عنوان شده يگانه براي كاريابي به سمت قم در حال حركت بوده و دايي‌اش او را از اتوبوس پياده كرده و به روستايي برده، واقعيت ندارد.» 

‌شروع يك رنج
اين منبع مطلع توضيح مي‌دهد كه يگانه در ۱۲سالگي به اجبار مادر ناتني‌اش با فردي از آشنايان آنها نامزد مي‌كند، اما پس از چهار سال از نامزدش جدا مي‌شود. چون با استناد به مداركي كه به دست يگانه مي‌رسد؛ نامزدش با نامادري‌اش در ارتباط بوده است. چند وقت بعد از اين ماجراها يگانه با مهدي ازدواج مي‌كند، اما آنها يك ماه پيش از هم جدا مي‌شوند و يگانه مدتي را به خانه يكي از دوستانش در دليجان پناه مي‌برد، ولي دايي يگانه او را پيدا مي‌كند و اين اتفاق مي‌افتد. 
او درباره زندگي اين دختر جوان مي‌گويد: «يگانه چند ماه بعد از جدايي از همسر اولش در سال ۹۴ با مهدي ازدواج مي‌كند. اين فرد سيزده، چهارده سال از يگانه بزرگ‌تر بود و ادعا مي‌كرد عاشق يگانه است. او به خاطر شغلش اكثر اوقات خانه نبود و بعد از يكي، دو هفته كه كارش تمام مي‌شد به خانه برمي‌گشت. مهدي راننده تريلي برون‌شهري (مسافت‌هاي طولاني) بود. او به‌شدت رفيق‌باز بود و برخي شب‌ها كه به خانه برمي‌گشت به جاي اينكه كنار يگانه باشد با دوستانش قرار مي‌گذاشت و مشروبات الكلي مصرف مي‌كرد. اين مسائل باعث شد يگانه تصميم اشتباه بگيرد و وارد ارتباط با مردي ديگر شود. مهدي اين موضوع را متوجه مي‌شود و به يگانه ثابت مي‌كند كه همه‌چيز را مي‌داند. براي همين به دروغ به يگانه مي‌گويد؛ سفري برايش پيش آمده و كار دارد. يگانه مثل هميشه فكر مي‌كرد مهدي تا چند روز به خانه برنمي‌گردد. بنابراين آن مرد را كه تازه با او آشنا شده بود به خانه دعوت مي‌كند. حين ورود آن مرد، مهدي به پليس اطلاع مي‌دهد و با ماموران وارد خانه مي‌شود. يگانه و آن مرد دستگير و به بازداشتگاه منتقل مي‌شوند. يك روز بعد هر دوي آنها با قيد وثيقه آزاد مي‌شوند. وثيقه از سوي همان مردي گذاشته شد كه با يگانه در ارتباط بود. بعد از اين ماجرا مهدي به يگانه مي‌گويد؛ ما ديگر نمي‌توانيم باهم زندگي كنيم و بايد جدا شويم. يگانه هم قبول مي‌كند.» 

پايان يك هفته تلخ ‌
اين منبع آگاه مي‌گويد: «مساله‌اي كه وجود دارد اين است كه مهدي هم با زن ديگري در ارتباط بود. يگانه هم اين موضوع را مي‌دانست، اما به او چيزي نگفته بود تا زماني كه تصميم به جدايي گرفتند. يگانه با اسكرين‌شات‌هايي (تصاويري كه توسط گوشي از اطلاعات داخل آن ثبت مي‌شود) كه يك نفر برايش فرستاده بود توانست ثابت كند مهدي با زني ديگر در ارتباط بوده. مهدي براي اينكه مشكلي در طلاق‌شان پيش نيايد به يگانه مي‌گويد؛ مبلغ ۲۰۰ ميليون تومان به او مي‌دهد. پس از جدايي مهدي به حرف خود عمل و اين پول را به يگانه پرداخت مي‌كند. مادر ناتني يگانه تا متوجه مي‌شود او ۲۰۰ ميليون تومان از مهدي گرفته به يگانه مي‌گويد؛ بايد ۵۰ ميليون تومان از اين پول را به من بدهي! يگانه كه نگران از دست دادن پول‌هايش بوده تصميم مي‌گيرد مدتي را به خانه يكي از دوستانش برود تا سر فرصت براي خود خانه‌اي اجاره و تنها زندگي كند. موضوع تنها زندگي كردن يگانه به گوش دايي او مي‌رسد. دايي يگانه او را پيدا مي‌كند و به اجبار به خانه مادرش مي‌برد و يك هفته اين زن جوان را مورد آزار و اذيت قرار مي‌دهد. حتي به زور به او قرص‌هاي مختلف مي‌خوراند تا بتواند بعدا مدعي شود يگانه خودكشي كرده است. دايي او در اعترافات خود عنوان كرده كه هر چقدر به يگانه قرص مي‌خورانده، تاثيري نداشته است. در آن چند روزي كه يگانه مورد آزار و اذيت دايي‌اش قرار داشته، يكي از اقوام يگانه موضوع آزار و اذيت او را به مركز بهزيستي اطلاع مي‌دهد. با شنيدن اين موضوع چند نفر از بهزيستي به خانه مادربزرگ يگانه مراجعه مي‌كنند، اما دايي او وانمود مي‌كند كه مورد خاصي نيست و فقط نگران حال يگانه است. آنها هم قبول مي‌كنند و ديگر وضعيت يگانه را پيگيري نمي‌كنند. بعد از اين اتفاق و مراجعه بهزيستي، دايي اين زن جوان با مجوز پدر او و دو برادر ديگر خودش يگانه را سوار ماشين و به بيابان‌هاي اطراف باقرآباد مي‌برد و او را به قتل مي‌رساند. يگانه در حالي به پزشكي قانوني اراك منتقل مي‌شود كه سر و صورتش از شدت تيرهايي كه به او برخورد كرده، منهدم شده بود.» 

از ميان قربانيان؛ سه دختر و زن 
از شهرستان سردشت بودند
در ميان اين هشت زن و دختر؛ سه قرباني از شهرستان سردشت واقع در آذربايجان غربي بوده‌اند. 
   ۱ مهر ماه دختري ۱۶ ساله اهل شهرستان ربط در سردشت توسط پدرش به‌طور فجيعي به قتل مي‌رسد. جسد اين دختر نوجوان در حالي در سد سردشت كشف مي‌شود كه چشم‌ها و دهانش چسب زده شده و به پاهايش بلوك سيماني بسته شده بود. شهروندان حين خالي كردن آب سد با جسد اين دختر نوجوان مواجه مي‌شوند و به پليس خبر مي‌دهند. پدر او در مورد انگيزه قتل دخترش اعتراف كرده كه به خاطر دير آمدن به خانه او را كشته است. 
  اوايل مهر ماه در شيراز يك پسر جوان، دختري را كه گمان مي‌كرد نامزدش است به‌طور اشتباهي در خيابان با ضربات چاقو به قتل مي‌رساند. 
  ۶ مهر ماه يك مرد ساكن مشهد زن خود را خفه مي‌كند. او پس از به قتل رساندن همسرش جسد او را مثله و داخل چمدان مي‌گذارد و چمدان را با خود به تهران مي‌آورد. اين مرد در تهران خود را به پليس معرفي و در مورد انگيزه‌اش از قتل اعتراف مي‌كند؛ همسرش با مردي ديگر در ارتباط بوده است. 
  ۷ مهر ماه دختري ۱۷ ساله در روستاي مارغان شهرستان سردشت، توسط همسر و دو برادر ناتني‌اش با اسلحه به قتل مي‌رسد. اين دختر نوجوان در سن ۱۲ سالگي به خواست خانواده با پسرعمويش ازدواج مي‌كند، اما به خاطر مشكلات خانوادگي مجبور مي‌شود به خانه پدري برگردد. در نهايت هم توسط همسر و دو برادر ناتني خود كشته مي‌شود. 
  ۸ مهرماه در يكي از روستاهاي شهرستان خوي مردي با سلاح گرم؛ همسر، دختر و خواهر زن خود را به قتل مي‌رساند و فرار مي‌كند، اما چند روز بعد توسط پليس بازداشت مي‌شود. او انگيزه‌اش را از قتل مسائل ناموسي عنوان كرده است.
  ۹ مهر ماه دو مرد در اهواز زني از بستگان‌شان را به خاطر اختلافات خانوادگي به قتل مي‌رسانند. 
  ۱۱ مهر ماه زني ۲۵ ساله در باقرآباد از توابع استان مركزي توسط دايي خود با اسلحه شكاري به قتل مي‌رسد. 
  ۱۳ مهرماه زني ۲۱ ساله اهل روستاي گولان سردشت كه از همسر خود جدا و به خانه پدري برگشته بود به خاطر ظن پدر بابت ارتباط با خواستگارش توسط عمو و پدرش به قتل مي‌رسد. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون