محمد درويش؛ عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور: تا شهريور ماه درياچه دوباره خشك میشود
دریاچه ارومیه را برای ایران نگهدارید
گروه اجتماعي| از ابتداي سال جاري، مسوولاني در سازمان حفاظت محيط زيست استان اذربايجان غربي و صنعت آب اعلام كردند كه به دنبال اقدامات اجرايي و عملياتي دولت براي نجات درياچه اروميه، حجم آب و تراز درياچه نسبت به پارسال افزايش يافته است.
اين مسوولان گفتند كه دليل افزايش تراز درياچه، كاهش برداشت آب توسط كشاورزان در فصل زمستان، حجم قابل توجه بارشهاي بهاري و رهاسازي بيش از 446 ميليون متر مكعب آب از سدهاي بوكان، مهاباد، حسنلو و سيلوه به سمت درياچه بوده است.
هفته اول فروردين، علي سلاجقه، رييس سازمان حفاظت محيط زيست اعلام كرد: «به دنبال رهاسازي آب از سدها در زمان مناسب و زماني كه كشاورزان به آب نياز نداشتند و همچنين با افزايش حدود ۸۰ تا ۸۵ درصدي ميانگين بارشها نسبت به سال قبل، ميانگين حجم آب درياچه حدود ۵۵ تا 60 درصد نسبت به پارسال افزايش يافت و حجم آب درياچه اروميه تقريبا به حدود ۱۶ ميليارد ليتر افزايش پيدا كرد كه نسبت به سال قبل دو برابر شد.»
جديدترين خبر را هم سخنگوي صنعت آب در نشست خبري هفته قبل خود گفت و اعلام كرد: «تراز آب درياچه اروميه نسبت به سال قبل ۱۲ سانت و نسبت به ابتداي سال آبي (مهر 1402) ۶۰ سانت افزايش داشته و حجم آب موجود در درياچه ۲.۲ ميليارد مترمكعب تخمين زده ميشود.»
اين اخبار در حالي منتشر شده كه آبان پارسال، مركز تحقيقات سنجش از دور دانشگاه صنعتي شريف در آخرين گزارش خود اعلام كرد كه طبق آخرين تصاوير ماهوارهاي، در فاصله آبان 1401 تا آبان 1402، از سطح 878 كيلومتر مربعي آب درياچه اروميه، حدود 80 درصد خشك شده و فقط 170 كيلومتر مربع و معادل 4 درصد از سطح آب درياچه باقي مانده كه مساوي با مرگ قطعي درياچه اروميه است.
اين گزارش كه نسخهاي از ان هم در اختيار «اعتماد» قرار گرفت، واكنشي به ادعاي سخنگوي صنعت آب بود كه شهريور پارسال خشك شدن درياچه اروميه را تكذيب و اعلام كرد: « هم اكنون حجم اين درياچه به يك ميليارد و ۳۶۰ ميليون مترمكعب رسيده در حالي كه سال ۱۳۹۴ اين عدد يك ميليارد مترمكعب بوده و ارتفاع آب حدود ۹ سانت بيشتر از سال ۱۳۹۴ است .در مهرماه سال ۱۳۹۴ تراز درياچه اروميه ۱۲۷۰.۰۴ بود، اما اكنون اين عدد به ۱۲۷۰.۱۸ رسيده كه نشاندهنده افزايش تراز درياچه اروميه است. مساحت درياچه اروميه هزار كيلومتر است در حالي كه اين عدد در سال ۱۳۹۴ حدود ۷۰۰ كيلومتر بوده است.»
در مقابل اين ادعا در گزارش مركز تحقيقات سنجش از دور دانشگاه صنعتي شريف و با استفاده از تصاوير ماهوارهاي اعلام شد: «... در آبان 1400 حدود 900 كيلومتر مربع از سطح آب درياچه كاسته شده كه اين كاهش در سالهاي بعد هم ادامه داشته تا كه در آبان 1401، سطح آب درياچه به كمتر از 880 كيلومتر مربع رسيده است. سطح آب موجود در درياچه اروميه در ۷ آبان ۱۴۰۲ به عدد ۱۷۰ كيلومتر مربع رسيده كه نسبت به سطح متناظر با تراز اكولوژيك اين درياچه ۴۳۳۳ كيلومتر مربعي، تنها ۴ درصد وسعت آن باقي مانده است. اين سطح كمتر از يك چهارم آن مقداري است كه پيش از اين در سال ۱۳۹۴ به عنوان كمترين سطح درياچه ثبت شده بوده است. برآورد ميشود كه حجم آب موجود در درياچه اروميه به حدود عدد ۴۵ ميليون متر مكعب رسيده است.»
محمد درويش، عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور در گفتوگو با «اعتماد» در واكنش به اظهارات مسوولان حوزه محيط زيست و صنعت آب و استان آذربايجان غربي درباره بهبود وضع درياچه اروميه در فروردين امسال و سرنوشت درياچه در ماههاي آتي سال ميگويد: «وضعيت فعلي درياچه اروميه، حاصل يك اتفاق طبيعي است. ميزان بارندگي در حوضه آبريز درياچه اروميه تا 31 فروردين ماه امسال در طول 55 سال اخير بيسابقه بوده و حتي در دوران طلايي و سال 1375 كه درياچه اروميه 33 ميليارد متر مكعب آب داشت هم، چنين بارشي را حوضه آبريز درياچه شاهد نبوديم و با يك سال كاملا استثنايي روبهرو هستيم كه ميزان بارندگيها، حداقل 20 درصد بيش از ميانگين 55 ساله بوده و بنابراين، دوستان در اين زمينه هيچ هنري به خرج ندادهاند چون دليل ورود حدود يك و نيم تا دو ميليارد متر مكعب آب به درياچه، بارشهاي مستقيم در سطح درياچه و سرريز آب سدها به سمت درياچه است. مسوولان زماني ميتوانند بگويند كه در احياي درياچه اروميه موفق بودهاند كه در يك سال آبي نرمال و در خشكسالي، اعلام كنند كه با پلمب چه تعداد چاه و با تغيير كاربري چند هكتار اراضي و با چه ميزان كاهش مصرف آب در بخش كشاورزي و صنعت و با تصفيه چه ميزان پساب، چه ميزان آب به درياچه وارد شده است. اگر اين اقدامات انجام شود، در واقع همان 27 بند مصوب ستاد احياي درياچه اروميه اجرا شده است؛ مصوباتي كه به دريافت اعتبار 1.1 ميليارد دلاري براي احياي درياچه منجر شد. بنابراين، آنچه امروز از بالا آمدن سطح آب درياچه اروميه شاهديم، كار مسوولان نبوده بلكه كار خدا و كار آسمان بوده و مسوولان مطلقا در اين زمينه هيچ هنري به خرج ندادهاند. مسوولان اگر ميتوانستند، باز هم جلوي رهاسازي سدها را ميگرفتند چنان كه همين حالا، نمايندگان استان آذربايجان غربي اصرار دارند كه دو سد جديد در حوضه آبريز درياچه اروميه افتتاح شود در حالي كه هم اكنون 101 سد در اين حوضه در حال بهرهبرداري است و فقط بهرهبرداري از 4 سد را متوقف كردند. در كدام كشور سراغ داريد كه در يك حوضه آبريز، تعداد سدها را از 11 سد به 105 سد افزايش بدهند و تمام شريانهاي ورودي درياچه را قطع كنند؟ حجم ذخيرهسازي اين سدها، 4.5 ميليارد متر مكعب اما حقابه درياچه اروميه 3.4 ميليارد متر مكعب است و وزارت نيرو و وزارت جهاد كشاورزي و استانداري آذربايجان غربي و سازمان حفاظت محيط زيست، زماني ميتوانند بگويند كه درياچه را احيا كردهاند كه اعلام كنند اين حقابه، هر سال تحت هر شرايطي و به هر قيمتي در اختيار درياچه قرار ميگيرد.»
درويش ميافزايد: «آب قابل استحصال حوضه آبريز درياچه اروميه حدود 7 ميليارد متر مكعب است كه 3.4 ميليارد متر مكعب از اين حجم بايد در اختيار درياچه باشد و 3.6 ميليارد متر مكعب براي شرب و كشاورزي و صنعت استفاده شود. البته اسفند 1401 هم خط انتقال 600 ميليون متر مكعب آب از رودخانه زاب به درياچه را در مراسمي پرآب و تاب و با حضور رييسجمهور افتتاح كردند كه ورودي اين حجم هم، توان آب قابل استحصال درياچه را افزايش ميدهد اما تا امروز، هيچ گزارشي درباره نحوه انتقال آب از رودخانه زاب ندادهاند در حالي كه طبق گزارشهاي متعددي كه به ما رسيده، آب رودخانه زاب در مسير انتقال و قبل از ورود به درياچه براي مصارف كشاورزي و باغداري ربوده ميشود.»
اين كارشناس محيط زيست در ادامه صحبتش با «اعتماد» با تاكيد بر اينكه كشاورزي در حوضه آبريز درياچه اروميه هيچ كاهشي نسبت به سالهاي قبل نداشته بلكه دو برابر افزايش يافته و بنابراين، حجم آب مصرفي كشاورزان هم بيشتر از قبل شده كه گواه اين ادعا، افزايش تعداد چاههاي مجاز و غيرمجاز در حال بهرهبرداري است، ميگويد: «در حال حاضر، وسعت اراضي كشاورزي و باغي در اين حوضه به 680 هزار هكتار رسيده در حالي كه در دهه 70 اين وسعت 320 هزار هكتار بود و حداقل 24 هزار هكتار به وسعت اراضي كشت چغندر اضافه شده. دليل اين افزايش هم صدور مجوز براي حفر چاه با توجيه مقابله با بحران خشكسالي و كمبود بارندگي بود كه باعث شد تعداد چاهها از 7 هزار حلقه (در دهه 70) به 90 هزار حلقه مجاز و غيرمجاز برسد. البته به موازات اين اقدامات، هر ساله صدها هزار تن محصول كشاورزي كشت شده در حوضه آبريز درياچه اروميه، انبار ميشود و از بين ميرود و متاسفانه ضايعات بخش كشاورزي در اين حوضه فوقالعاده زياد است.»
محمد درويش بابت تبعات خشك شدن درياچه اروميه و آسيبهاي اقتصادي، اجتماعي و امنيتي اين فاجعه براي استانهاي همجوار و كشورهاي همسايه هشدار ميدهد و ميگويد: «سه استان كردستان، آذربايجان غربي و آذربايجان شرقي در حوضه آبريز درياچه اروميه قرار گرفتهاند. وسعت حوضه آبريز درياچه اروميه 5 برابر كشور لبنان است و اثرات راهبردي فروپاشي حوضه آبريز درياچه بر 10 استان ايران و همچنين، كشورهاي همجوار شامل جمهوري آذربايجان، ارمنستان، تركيه و عراق غير قابل انكار است. به دنبال خشك شدن درياچه، برخاستن ذرات غبار و نمك با قطر كمتر از 10 ميكرون، نه تنها باعث شيوع سرطان خون و افزايش فشار آسمُزي در انسان ميشود، بلكه كيفيت فتوسنتز را مختل ميكند و توان ريسك پذيري را در منطقه كاهش ميدهد و افزايش مهاجرت را دامن ميزند كه همين پديده به تنهايي يك پديده امنيتي بسيار خطرناك است. با توجه به اينكه يكي از بالاترين تراكمهاي جمعيتي كشور در حوضه آبريز درياچه اروميه است، اگر قابليت سكونتگاهي اين حوضه به هر دليل از بين برود، فشار اين تخريب به استانهايي همچون قزوين و زنجان و اردبيل منتقل ميشود كه همين امروز هم با بحران مواجهند و اين بحرانها علاوه بر رشد حاشيه نشيني، تبعات امنيتي جبرانناپذيري به دنبال خواهد داشت.»
پيشبيني اين كارشناس محيط زيست، نقطه مقابل خوشبينيهاي دولت است. درويش 6 ماه آينده را ميبيند؛ روزهاي گرم شهريور ماه كه تصاويري از بستر خشكيده درياچه اروميه منتشر خواهد شد و در تكميل پيشبيني خود ميگويد: «با افزايش گرما و افزايش مصرف آب در بخش كشاورزي، حتما درياچه تا 6 ماه آينده خشك خواهد شد چون مسوولان هيچ تمهيدي براي پلمب چاهها يا رهاسازي آب از سدها يا كاهش مصرف آب در بخش كشاورزي در نظر نگرفتهاند. با وجود اخباري كه اخيرا درباره افزايش 12 سانتيمتري سطح آب درياچه اروميه منتشر شده، مسوولان در برنامه احياي درياچه با شكست روبهرو شدهاند و متاسفم كه در اثناي انتشار اين اخبار، به اين فكر نيستند كه وقتي 6 ماه بعد و با گرم شدن هوا، همين ميزان آب از كف درياچه ناپديد بشود، چه جوابي به مردم و رسانهها خواهند داد؟»
آيا مقصر خشك شدن درياچه كشاورزي است كه جز زمين هيچ منبع درآمدي ندارد؟
در اين سالها به كرات گفته شد كه يكي از دلايل خشك شدن درياچه اروميه، كشاورزي غيراصولي و پرآببر و برداشت بيرويه آب در بخش كشاورزي بوده و حتي محمد درويش هم در گفتوگوي خود با «اعتماد» مصداقهايي از افزايش وسعت زمينهاي كشاورزي و رشد تعداد چاههاي مجاز و غيرمجاز ارائه داد اما اهالي استان آذربايجان غربي و همسايگان درياچه، جور ديگري به مساله خشك شدن درياچه اروميه نگاه ميكنند و معتقدند كه بايد سيستم «مقصرياب» متوقف شود چون اگر قرار به پيدا كردن مقصران واقعي باشد، آن وقت معلوم خواهد شد كه برخلاف تصور عمومي، كشاورزان استان آذربايجان غربي هيچ نقشي در خشك شدن درياچه نداشتهاند.
آزاد يوسفيراد، روزنامهنگار اهل و ساكن اروميه است و عصر روز جمعه هفتم ارديبهشت ماه، از حوالي دره «برده سور» در بخش «سيلوانا» و در مجاورت رودخانه «شهرچاي» و يكي از سرچشمههاي آب درياچه اروميه به «اعتماد» پاسخ ميدهد و ميگويد كه حجم آب رودخانه در اين زمان از سال بيسابقه است آن هم به دليل اينكه از زمستان تا آغاز بهار، حجم بارش باران و برف در اين منطقه هيچ مشابهي در سالهاي قبل نداشته است.
يوسفيراد كه فرزند «سيلوانا» و دشت و ارتفاعات اروميه است، حتما خيلي بهتر از مسوولاني كه پشت ميزهاي دولتي و از پايتخت براي حيات درياچه اروميه و معاش كشاورزان استان آذربايجان غربي تصميم ميگيرند، واقعيتها را ميبيند و ميشناسد و در توضيح احوال اين روزهاي درياچه ميگويد: «بهار امسال بارشهاي بسيار خوبي در سردشت و پيرانشهر و اروميه داشتيم و براي شما مثال بزنم كه فقط در شهر پيرانشهر در طول 24 ساعت حدود 80 ميليمتر بارش باران ثبت شده كه بي سابقه است و تصاوير ماهوارهاي از پوشش برفي ارتفاعات اطراف اروميه كه سرچشمه تامين آب درياچه هم هست، در سالهاي قبل نظير نداشته. رها سازي آب سدها هم معمولا بر اساس حجم برف بالادست رودخانه انجام ميشود چنانكه به سبب حجم بارشها و ذخيره مناسب در منبع سرچشمه سد، در حال حاضر بیشتر سدهاي مخزني ما تقريبا خالي و به سمت درياچه رها سازي شده و با عبور از پل ميانگذر روي درياچه، آب را ميبينيم و انگار كه درياچه زنده است اگرچه كه با پاي پياده ميتوان داخل درياچه راه رفت و حتي فيلمهايي از ماشين سواري داخل درياچه منتشر شده چون در بسياري نقاط درياچه، عمق آب حدود 5 يا 6 سانت است و در بعضي جاها، عمق اب حتي به يك متر هم نميرسد!»
يوسفيراد هم مثل كارشناسان واقع بين محيط زيست، خوشبيني پايداري نسبت به استمرار اوضاع اين روزهاي درياچه ندارد و ميگويد: « افزايش تراز درياچه به دليل بارشهاي خوب و رها سازي سدها بوده اما مطمئن باشيد كه شهريور ماه، اين تراز حتي بحرانيتر از سالهاي گذشته هم ميشود. به نظر من رهاسازي اين حجم آب شيرين به شورهزار درياچه اروميه، يك كار پوپوليستي است. حقابه درياچه اروميه بايد تامين شود ولي با رهاسازي آب پشت سدها، گاهي حتي فراتر از حقابه هم عمل كردهايم چون ميخواستيم شعارهايمان را اجرا كنيم و مثلا مردم بدانند كه اين دولت بيشتر از دولت قبل براي احياي درياچه كار كرده يا آن دولت تراز اب را افزايش داد و... شرايط امروز درياچه، هنر دست خداست به جاي آنكه اقدام قاطعانه و مستمري محسوب شود. فرض كنيم كه حال خوب درياچه مرهون اقدامات اين دولت است. آيا اين دولت در ارديبهشت ماه دولت نيست؟ آن زمان وقتي درياچه به طور كامل خشك شد، مربوط به اقدامات چه كسي خواهد بود؟ به نظر من صادقانهترين تراز آب درياچه را در شهريورماه خواهيم ديد؛ زماني كه بارندگيها قطع شده و حجم آب پشت سدها به نقطه بحراني رسيده چون بیشتر سدهاي استان و از جمله سد شهر چاي در اروميه يا سد مهاباد يا سد بوكان، براي تامين آب شرب شهرها ايجاد شده و به همين سبب، سدهاي استراتژيك محسوب ميشوند اما مسوولان به بهانه آبياري تراز درياچه اروميه، حتي مصرف آب شهروندان را به خطر مياندازند در حالي كه در ايران و جهان، تعداد زيادي درياچه خشك شده و درياچه اروميه، اولين درياچهاي نيست كه با بحران خشك شدن روبهرو شده بلكه نمونههاي زيادي از درياچههاي نمكي خشك شده در سراسر جهان و حتي در كشورهاي همسايه مثل تركمستان و ازبكستان و حتي در شمال شرق ايران داريم. ستاد احياي درياچه اروميه در همه اين سالها ميتوانست به اين فكر بيفتد كه بخشي از درياچه قابل احيا نيست و مثلا شمال درياچه و از سلماس تا اروميه به دليل محدوديت منابع آبي، ممكن بود با اقداماتي قابل كشت شود و در عوض، باقي مناطق درياچه احيا شود. جالب است كه اين بار، آب سدها در نقاط قابل عكسبرداري رهاسازي شده در حالي كه وضعيت شمال درياچه اروميه، فرقي نكرده و حتما با گرمتر شدن هوا، شاهد تبخير و عقبنشيني و عقبرفت همين ميزان آب موجود در درياچه خواهيم بود و حتما آب در نقاطي مثل بخشهاي شمالي كه كمتر از دو يا سه متر عمق دارد، حتي خيلي زودتر از مرداد و شهريور تبخير ميشود و اين نقطه به شورهزار تبديل خواهد شد.»
اين روزنامهنگار ساكن اروميه، تحليل تلخي در ريشهيابي احوال اين روزهاي درياچه اروميه دارد و ميگويد: «در اين سالها، اقداماتي در راستاي حفظ منابع آبي اطراف اروميه انجام شد و تعداد زيادي از چاههاي غيرمجاز را پلمب كردهاند اما درياچه اروميه محكوم به خشك شدن است. اگر به عكسهاي هوايي 40 يا 50 سال قبل حوضه آبريز درياچه اروميه نگاه كنيد، زمينهاي كشاورزي ميبينيد اما امروز 80 درصد همان زمينها به باغ كشاورزي تبديل شده. 30 سال قبل در بخش سيلوانا كه سرچشمه سه رودخانه اصلي نازلوچاي و شهرچاي و باراندوزچاي است، 30 هكتار باغ هم پيدا نميشد ولي امروز در هر روستا 30 هكتار باغ هست در حالي كه اين منطقه 100 روستا دارد و آبي كه پيش از اين از سرچشمه رود به درياچه سرريز و رهاسازي ميشد امروز براي آبياري باغات كشاورزي مصرف ميشود. من در بخش سيلوانا به دنيا آمدهام و طبق آنچه امروز ميبينم، ميتوانم بگويم كه فقط در همين بخش، از دهه 70 تا امروز، سطح زير كشت باغات در بسياري نقاط حتي از صددرصد بيشتر شده يعني كه در اين سه دهه، سطح زير كشت باغات در منطقه ما شايد به بيش از 300 هكتار رسيده در حالي كه در دهه 70 حدود 30 هكتار باغ در اين بخش داشتيم. بنابراين، مساله درياچه اروميه، ربطي به اين دولت يا آن دولت ندارد. مساله درياچه اروميه، خيلي ساده است؛ تا چند سال قبل، تمام منطقه سردشت و مهاباد و پيرانشهر، مزرعه گندم بود و مزرعه گندم هم دو يا سه نوبت در سال نياز به آبياري دارد. از چند سال قبل، مزرعه گندم سردشت و مهاباد و پيرانشهر به باغ سيب و انگور و زردآلو تبديل شد و باغ سيب و انگور و زردآلو، بايد هفتهاي يكبار آبياري شود. با اين وضع ديگر آبي باقي نميماند كه به درياچه اروميه برسد. درياچه اروميه، شورهزاري است كه از رودخانههاي اطرافش سيراب ميشود و به درياي آزاد متصل نيست. رودخانههاي اطراف درياچه هم پر آب است ولي اين آب براي آبياري باغات مصرف ميشود. در چنين شرايطي حفر تونل انتقال آب هم بيفايده است اما با اين حال اخيرا روي رودخانه زاب كوچك در سردشت و پيرانشهر سد بستند و جلوي انتقال آب به عراق را گرفتند تا آب رودخانه را به درياچه اروميه منتقل كنند. با اين كار، دشت بين ايران و عراق به بيابان تبديل شد و شهريور هر سال، اروميه و سردشت و پيرانشهر كه سابقه توفان شن نداشتند، با وزش هر باد ملايم شرايطي مشابه شهر اراك پيدا ميكنند چون سياستها اين گونه است كه براي حل كردن يك معضل، صد جاي ديگر را خراب ميكنند!»
يوسفيراد در همدردي با مردم و كشاورزان بخشهاي مختلف استان كه امروز به عنوان مقصران خشك شدن درياچه اروميه به دليل تداوم كشتهاي پرآب بر شناخته ميشوند ميگويد: «ما از مردم بخش سيلوانا يا سردشت يا سلماس ميخواهيم چغندر نكارند يا باغداري نكنند يا آبياري باغشان را مكانيزه كنند و به جاي سيستم غرقابي، آبياري قطرهاي داشته باشند اما در ازاي اين خواستهها چه تسهيلاتي در اختيارشان قرار ميدهيم؟ مردم اين مناطق، مردمي هستند كه از ناچاري در كوهها كولبري ميكنند و امروز در بیشتر مناطق مرزي استان آذربايجان غربي، خانوادههايي داريم كه سرپرستشان در مسير كولبري يا كشته شده يا به دليل سقوط از كوه فلج شده. در اين منطقه بستر اشتغالزايي براي مردم ايجاد نشده و همين الان، سيب در سردخانههاي استان ما انبار شده و در حال فساد است و مردم از ناچاري محصولشان را به ثمن بخس ميفروشند چون در استان، صنايع تبديلي لازم را نداريم كه محصولات باغي و زراعيمان را تبديل به احسن كنيم. آيا به اين مردم بايد گفت كه باغتان را آبياري نكنيد تا آب رودخانه به سمت درياچه اروميه بيايد؟ آن هم در حالي كه هيچ برنامهاي براي اشتغالزايي ايجاد نكردهايم؟ من اگر مسوول ارشد اين استان هم باشم به خودم اجازه نميدهم وقتي هيچ امكان اشتغالزايي ايجاد نكردهام به مردم بگويم باغتان را توسعه ندهيد و چغندر و سيب نكاريد چون اين محصولات آب زياد مصرف ميكند. پس اين مردم چه كنند؟ براي اين مردم بايد چه نسخهاي پيچيد؟ ما در اروميه از همه جا دور افتاديم. اروميه شهر بسيار گراني است؛ ما از بنادر اصلي دوريم ما از مركز كشور دوريم. ما انتهاي مسيري هستيم كه به شاهراه ترانزيت اروپا ميرسد. در اروميه هزينه زندگي از تهران و اصفهان و شيراز بسيار بالاتر است. كالايي كه از جنوب وارد شده و در شيراز و اصفهان توزيع ميشود، تا به اروميه برسد با چند صد هزار بار هزينه حمل و نقل، گرانتر ميشود و به همين دليل، هزينه زندگي در اروميه و شمال آذربايجان غربي بسيار گران است در حالي كه منابع درآمدي مردم خيلي خيلي محدود است و فقط از بركت خدا كمي آب دارند كه آن هم اكثرا پشت سدها جمع شده تا به درياچه اروميه سرازير شود. آن نماينده مجلس كه در نطق آتشين ميگويد وااسفا كه درياچه خشك شد بايد اين را بداند كه ميليونها متر مكعب آب شيرين و حقابه كشاورزان را به درياچه منتقل ميكند و اين اقدام به معناي برداشت از سفره مردم و كوچكتر كردن سفره مردم است در حالي كه واقعيت اين است بخشي از درياچه اروميه قابل احيا نيست و طرحهاي ملي انتقال آب هم آن طور كه بايد جواب نميدهد چنانكه در همين طرح انتقال آب از رودخانه زاب كوچك، مردم در فاصلههاي 400 متري پمپ و دينام گذاشتهاند و شبانه براي مزارع كشاورزيشان آب ميبرند. آيا ميتوانيم اين مردم را مقصر بدانيم ان هم وقتي تنها منبع درآمدشان، همين باغشان است و در جواب شما خواهند گفت چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است؟ احياي درياچه اروميه، شايد براي كسي كه در تهران و چابهار و خراسان نشسته، يك دغدغه باشد و البته اهل آذربايجان غربي هم دلش ميخواهد درياچه اروميه پر آب و مثل سابق باشد. ولي براي مردم گرسنه و براي كشاورزي كه باغش خشك ميشود، باغ اولويت بيشتري نسبت به درياچه اروميه دارد. خيلي دشوار است كه به يك كشاورز بگويي تو باغت را آبياري نكن و حقابهات را بفرست به سمت درياچه اروميه تا درياچه اروميه چند روز آب داشته باشد!»
آزاد يوسفي راد: ما از مردم بخش سيلوانا يا سردشت يا سلماس ميخواهيم چغندر نكارند يا باغداري نكنند يا آبياري باغشان را مكانيزه كنند و به جاي سيستم غرقابي، آبياري قطرهاي داشته باشند اما در ازاي اين خواستهها چه تسهيلاتي در اختيارشان قرار ميدهيم؟
محمد درويش: ميزان بارندگيها، حداقل 20 درصد بيش از ميانگين 55 ساله بوده و بنابراين، دوستان در اين زمينه هيچ هنري به خرج ندادهاند چون دليل ورود حدود يك و نيم تا دو ميليارد متر مكعب آب به درياچه، بارشهاي مستقيم در سطح درياچه و سرريز آب سدها به سمت درياچه است.