گروه گزارش
پیروزی مسعود پزشکیان در چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری و قرارگرفتن وی در مسند ریاست جمهوری بر اساس آراء مردمی بدون شک به دلیل چند پارامتر و مولفه مختلف بود. در کلیترین حالت اما این وعدهها و شعارهای او بود که توانست اعتماد عمومی اکثریت رای دهندگان را به سمت خود جلب کند.
انتخاب مسعود پزشکیان در شرایطی که موضوع مشارکت به دغدغهای بزرگ تبدیل شده است می تواند یک فرصت تاریخی باشد. فرصتی برای عبور از بحرانی که طی سالها در بافت و بدنه نظام سیاسی و اجتماعی شکل گرفته است و در سال های اخیر با روند و رشد تصاعدی در حال حرکت رو به جلو است. فرصتی بی بدیل و شاید آخرین فرصت برای اصلاح نظام حکمرانی سیاسی در ایران.
شاید اصلیترین مساله و ریشهایترین بحران در شرایط فعلی نظام سیاسی اجتماعی ایران، شکافهای پیچیده بین جریانهای سیاسی باشد. شکافهایی که تنشهای ناشی از آن به بدنه جامعه نیز منتقل می شود که در صورت تداوم و تعمیق، مخاطرات و چالشهای زیادی را برای کشور و مردم ایجاد میکند.
از این دریچه به نظر میرسد مهمترین رسالت و اولویت مسعود پزشکیان و دولت او ایجاد یک وفاق ملی و تفاهم داخلی بین نیروهای سیاسی داخل کشور باشد. سطح تنش های نیروهای سیاسی داخل کشور در سال های اخیر به اندازهای رسیده است که بعضا برخی چهره های با تجربه حاضر به قبول برخی مسئولیت ها نیستند چرا که از برچسب ها و تبعات دعواهای سیاسی از جانب جریان منتقد یا رقیب هراس دارند. این تنشها البته در سطح نیروهای سیاسی باقی نمانده و به روابط دیگر درون کشور نیز منتقل شده است.
اثرات جبرانناپذیر کمرنگ شدن وفاق ملی و تفاهم داخلی
از اثرپذیرترین بخش ها در شرایط امروزی کشور از این شکافها و تنش ها، رابطه نظام سیاسی و مردم یا دولت-ملت است که اثر آن در نرخ مشارکت در چند دوره انتخابات نیز مشهود است؛ در جریان 4 انتخابات اخیر – دورههای یازدهم و دوازدهم مجلس و دولت سیزدهم و چهاردهم- نمایان شد که درصد مشارکت در آنها به کمتر از 50 درصد و حتی 39 درصد - مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم- رسید.
عدم مشارکت 60 درصدی در مرحله اول انتخابات اخیر با وجود حضور تمام عیار یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور یعنی جریان اصلاحطلب در حمایت از یکی از نامزدهای انتخابات ، نشان از بیخاصیت شدن جریانها و گروههای سیاسی در پرکردن خلأ و شکاف سیاسی میان ساختار سیاسی و مردم است .
حتی نمیتوان رشد 10 درصدی آمار شرکت کنندگان در مرحله دوم انتخابات اخیر را به دلیلی به جز «نگرانی از به قدرت رسیدن جریان سیاسی مقابل و تبلیغات گسترده نسبت به تبعات حاکمیت جریان مقابل» دانست و این رشد آمار در قیاس با دور نخست نیست بیشتر متکی بر آرای سلبی است.
پزشکیان در بیانیه پیروزی خود نیز اعلام کرد که «من در پی آن هستم که با تفاهم و همکاری همه ارکان حاکمیت، مجلس و قوه قضايیه، تنش و واگرایی را از نهاد سیاست و حکمرانی دور کنم؛ امیدوارم مجلس محترم در همراهی با رای اکثریت مردم خود را برای یک همکاری موثر با دولت در مسیر عبور کشور از بحرانها آماده کند. من به همه آنان که در این انتخابات نیامدند هم میگویم موعد دیدن شما و حرفهای شماست. زمان دغدغهها و نگرانیهای یکدیگر و زمان گفتو گو برای ایران است. دولت منتخب و حکومت باید بدانند که چه میگویید و چرا نیامدید. وقتی نهاد انتخابات صورت سالم و رقابتی موثر بیابد، قطعا رای زبان اصلی گفتو گو میشود».
علاوه بر این نباید از نظر دور داشت که بی اعتمادی جامعه و ناامیدی نسبت به امکان تغییر و تحول در نظام اجتماعی به دلیل مقاومت و مخالفت در برابر انتظارات نظام اجتماعی از یک سو و از سوی دیگر ناکارآمدی در ارتقای شاخصهای کمی و کیفی رفاه اجتماعی و اقتصادی شهروندان ، زمینهساز تشدید شکاف میان دولت و ملت شده است . این شرایط به طور طبیعی موجب آسیبپذیری شدید کشور در برابر مخاطرات و چالشهای سیاسی و امنیتی داخلی و خارجی گردیده است.
فرصتهای پزشکیان برای حرکت به سمت ایجاد تفاهم ملی
تردیدی نیست که بدنه مردمی جامعه در شرایط فعلی چه به لحاظ سیاسی و اجتماعی و چه به لحاظ مطالبات دچار تکثر و تفاوت های عمیقی است. یک طرف پیروان و مطالبهگران اصول و مبانی ایدئولوژیک سیاسی و اجتماعی قرار دارد که با سبد رای «سعید جلیلی» قابل ارزیابی هستند. در طرف مقابل مخالفان شرایط سیاسی اجتماعی و اقتصادی کشور در شرایط فعلی هستند که خواستار تغییر در روندها و وضعیت هستند. بخشی از این گروه در سبد رای مسعود پزشکیان خود را نشان دادند. نباید از نظر دور داشت که بخش قابل توجهی از کسانی که در انتخابات مشارکت نداشتند نیز خواهان تغییرات و اصلاحات در بدنه نظام فعلی هستند و به دلایل مختلفی در انتخابات شرکت نکردند اما بدون شک از ایجاد یک تفاهم داخلی برای خروج از بحران های فعلی و کاهش تنشها حمایت میکنند.
در این شرایط مسعود پزشکیان یک بدنه اجتماعی همراه را برای تغییرات و ایجاد وحدت داخلی به همراه خود دارد. این سرمایه اجتماعی می توان مهمترین فرصت برای او برای کاهش تنشهای داخلی باشد. فرصتی برای عبور از دو دستگی تمامعیار سیاسی که در داخل نظام اجتماعی کشور منجر به ایجاد چالشها و شکافهای شده و نتیجهای جز به دستانداز انداختن نظام حکمرانی سیاسی و عدم پویایی آن متناسب با روندها و تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه ندارد.
علاوه بر این که شکافها و تعمیق و تشدید آنها ، تضعیفو کاهش شعاع حوزه گفت و گو را ایجاد می کند. واقعیت امر این است که نبود گفتوگو و تعامل میان نهاد دولت و ملت از یک طرف و فقدان کانالهای ارتباطی و تعاملی میان جریان های سیاسی هم بر موضوع کاهش تفاهم داخلی اثر می گذارد و هم از آن اثر می پذیرد بنابراین در شرایط فعلی دولت پزشکیان میتواند یک فرجه و فرصت تاریخی برای تغییر و معکوس کردن این روند را در پیش بگیرد. حاکم شدن نگاه صفر و صد و سیاه و سفید در تعاملات و مناسبات سیاسی و اجتماعی ، کاهش سطح انعطاف پذیری نهاد حکمرانی در برابر تحولات جامعه، برچسبزنی گروهها و جریان های سیاسی به صورت مداوم به یکدیگر و جایگزین شدن این رویه به جای گفت و گو و بحث و تبادل نظر و برآورد نشدن انتظارات و خواستهای عمومی در کنار پایین آمدن سطح تابآوری اقتصادی مواردی است که با ایجاد تفاهم داخلی قابل پیگیری و بهبود است و البته نهاد حکمرانی سیاسی و بخش اجرایی می تواند در این زمینه با سرعت و شدت بیشتر و بهتری وارد عمل شود.
این در شرایطی است که دولت پزشکیان علاوه بر همراهی نسبی از نظر مشروعیت اجتماعی – با مقایسهای که درباره سبد رای او صورت گرفت- فرصتهای دیگری را نیز در دست دارد چرا که او اگرچه شمایل اصلاحات در این دور از رقابتها بود اما به دلایل مختلفی مورد وثوق و تایید جریان مقابل نیز هست و از این جهت می تواند باب باز شدن گفت و گو را باز کند.
در مقابل دولت پزشکیان این جریان های سیاسی هستند که باید دست از رویه یک دهه و اندی گذشته بردارند و از برچسب زنی و پرونده سازیهای رسانهای و سیاسی علیه یکدیگر دوری کنند. آنچه در روزهای بعد از انتخابات اخیر بین دو بخش از جریان اصولگرا رخ داد- تنش های بین جریان محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی- به خودی خود نشان داد که تنشها فراتر از فاصله بین دو اردوگاه اصلی جریان سیاسی رفته.
دو جریان سیاسی اصلی کشور و جریان های کوچکتر ذیل این دو جریان در فضای سیاسی کشور باید در گام نخست درک کند که نمیتوان با ایستادگی بر مدارهای و اصول گذشته مبنی بر تهدید گفتمان و روابط در اردوگاه خودشان عمر سیاسی خود را افزایش دهند.
بر اساس شعارهای رییسجمهور منتخب به نظر میرسد خواست واراده برای اصلاح امور و سازوکارهای حکمرانی متناسب با شرایط روز و نیازها و انتظارات و انگیزه برای اقدام عملی و تدریجی در راستای اصلاح حکمرانی سیاسی در کشور در شعارهای منتخب مردم مشهود است به این معنی که هم شعارها و هم رویه و رفتار مسعود پزشکیان و ادبیات او در مناظرات به این مهم واقف هستند که باید با انجام اصلاحات در نظام حکمرانی و به دنبال آن آشتی ملی ، اعتماد عمومی به نظام سیاسی را در بدنه جامعه رشد دهند و زمینه را برای اقدامات اصلاحی در ساختار اقتصادی وسیاسی و سیاست خارجی فراهم کنند تا زمینه تحرک در سیاست داخلی، اقتصاد و سیاست خارجی نیز مهیا شود.
نخستین گام در این زمینه ایجاد یک تفاهم ملی در عرصه سیاست داخلی است. تفاهمی که ضمن تداوم یک چارچوب مورد اجماع همه جریانها و گروه های سیاسی و بر مبنای منافع مشترک ملی و توسل به اشتراکات تاریخی و میهنی و دینی مسیر اصلاح نظام حکمرانی را ترسیم کند. برای این مهم البته برخی موارد میتواند کمک کننده و راهگشا باشد.
تعریف یک چهارچوب به عنوان میثاق ایجاد تفاهم داخلی
به نظر میرسد وضعیت فعلی نیازمند تعریف یک مانیفست برای دوری از ادبیات و رفتارهای تنشزا است به شکلی که هم گروه های درون جریانی و هم دو جریان اصلی از ادبیات فعلی فاصله گرفته و به سمت تعریف مشترکات و تمرکز بر آن ها بروند. این مهم میتواند در یک بازه زمانی تنشها را کاهش داده و در ایجاد یک تفاهم داخلی و آشتی ملی موثر واقع شود.
مسعود رضایی، تحلیلگر مسائل سیاسی بعد از اعلام نتایج انتخابات در نامهای به ريیسجمهور منتخب به درستی به پتانسیلهای پزشکیان برای ایجاد یک تفاهم داخلی و اهمتی و ضرورت این موضوع اشاره کرده و نوشته است:« آنچه از کلام و رفتار جنابعالی در طول مدت رقابتهای انتخاباتی دریافتم این است که مشتاق شنیدن صدای همگان هستید و من این را به مثابه یک دعوت کریمانه از سوی شما تلقی میکنم برای برقراری ارتباط مستقیم و صمیمانه مردم با ريیسجمهور خودشان. اینجانب به عنوان عضوی از این جامعه، این دعوت را با افتخار میپذیرم. ابتدا، انتخاب جنابعالی را به ریاستجمهوری صمیمانه تبریک عرض میکنم و از سویدای دل برای جنابعالی و همراهان و همکارانتان در مسیر خدمت به ملت بزرگ ایران آرزوی موفقیت دارم. همچنین در همین ابتدا و پیش از بیان هر نکته دیگری خاطرنشان میسازم که بنده اعتقاد راسخی دارم که شما یک اصولگرای اصیل و واقعی و یک اصلاحطلب صادق و دلسوز هستید. این سخن را نه از سر احساسات یا خودشیرینی بلکه بر اساس تجربه طولانیمدت خود در امور مطبوعاتی و سیاسی و تاریخی عرض میکنم.»
از این جهت تعریف و تدوین یک میثاق نامه که البته قابلیت اجرایی نیز داشته باشد میتواند گام نخست در این زمینه باشد. ذیل این ميثاقنامه میتواند دعوت از اندیشمندان دو جریان و چهرههای صاحب تجربه از هر دو طیف برای مشورت در راستای ایجاد این وحدت باشد.
فرصت پیروزی مسعود پزشکیان باید مغتنم شمرده شود. در عوض روز پیروزی یک کاندیدای اصلاحطلب، روز احترام به قانون و روز پذیرش تفاوت سلیقهها و اختلاف نظرها باشد، روز احترام به آرای اکثریت که در کنار تبریک رقبا به کاندیدای پیروز فرصت ملاقاتها و دیدارهای دوستانه باشدکما اینکه در روزهای اخیر این باب از جانب منتخب مردم نیز باب شده است. انتخابات دوره چهاردهم باید موسم وحدت و همدلی اجتماعی باشد؛ موسمی برای کمک به رقیب دیروز، آرامش و آسودگی خیال جامعه، اعتلای فرهنگ سیاسی در کشور و خلاصه آنکه روز وحدت ملی باشد.
پزشکیان نیز باب این تعامل را در بیانیه خود گشوده است:« من و همراهان من، امروز آنچه را از دروغ و تهمت و جفا در ایام انتخابات دیدیم، نه تنها میبخشیم که فراموش هم میکنیم. زمان آن است که برای ایران سینهها را از کینهها بشوییم، دست به دست هم دهیم و به آینده بهتر بیندیشیم». مصداق دیگر آن نیز پیشنهادی است که شیخ حسین انصاریان برای چشم بستن بر نامهربانیها به پزشکیان در ایام انتخابات داد و او نیز تایید کرد که تصمیم به همین رفتار دارد.
شناسایی چالشها و مخاطرات نظام حکمرانی
در سالهای اخیر در مطالعات تحقیقی مبتنی بر پرسشگری از فعالان حوزههای مختلف موارد متعددی به عنوان چالشهای نظام حکمرانی تبیین و تعیین شده است. در این مطالعات پیشنهاد شده است که موانع «تحریم و شرطی شدن اقتصاد»، «فساد اداری»، «کم رنگ بودن شفافیت»، «ضعف دولت الکترونیک»، «اقتصاد متکی به نفت»، «مساله خصوصیسازی و رقابتپذیری»، «کاهش جمعیت و بسته شدن پنجره جمعیتی» و «نظام بودجهریزی معیوب» به ترتیب بیش از سایر موارد مورد توجه تصمیمگیران بودهاند. همچنین بر اساس تحلیل و ارزیابی شکاف میان اهمیت و عملکرد موانع، لازم است موانع «عوامگرایی سیاسی»، «تورم قوانین»، «کاهش سرمایه اجتماعی» و «ضعف در نظام برنامهریزی» به ترتیب در اولویت مسوولان اجرایی کشور قرار گیرد. از این نظر مشخصا چالشهای رسیدن به یک تفاهم ملی میتواند با بحث و گفت و گو درباره چالشهای فعالی نظام حکمرانی و رسیدن به یک زبان مشترک در این حوزه پشت سر گذاشته شود. مشخصا در حوزه سیاست خارجی رقبا و منتقدان منتخب فعلی با او اختلاف نظرهایی دارند. در این بحث رسانهها میتوانند به عنوان ابزار در اختیار دو طرف به انعکاس دیدگاه ها و ایجاد بستر گفت و گو نگاههای مختلف در این زمینه باشند. نباید از یاد برد که پزشکیان که کارزارش را با شعار «برای ایران» آغاز کرد و همواره در این روزهای تبلیغات انتخاباتی تاکید کرده که آمده تا «صدای بیصدایان» باشد، بر لزوم بهبود اوضاع جامعه و فرهنگ نیز تاکید کرده است. با این همه او اگرچه بر لزوم تلاش برای تحقق «حق» و «عدالت» و همچنین «وحدت و انسجام» در جامعه تاکید کرده اما واقعیت آن است که مهمترین وعده انتخاباتی او و مشخصا یکی از مهمترین دلایلی که منجربه حمایت گسترده شهروندان از او شد، این است که تا حد امکان، از وعده دادن خودداری کرده و به جای طرح وعدههای بیپشتوانه، سعی کرده صادقانه در چارچوب اختیارات و امکاناتی که در صورت پیروزی و تکیه زدن بر کرسی ریاستجمهوری در اختیار دارد، وعده بدهد.
با همه این موارد میتوان این امید و البته انتظار را داشت که دولت مسعود پزشکیان فصل آغاز ایجاد یک دولت وحدت ملی باشد. دولتی برای احیاء ایده قدیمی آشتی ملی و حرکت به سمت عبور از دوران تنشزایی . این موضوع میتواند و باید از جانب دولت مستقر پیگیری شود اما برای تحقق آن دلسوزی همه جریانها و اراده همه طیفهای سیاسی و نهادها و اشخاص را میطلبد.