اسراييل ترور را
استراتژي جنگ ميداند
زهرا نژادبهرام
چند روز بيشتر از ترور سيد حسن نصرالله و فرماندهان حزبالله نميگذرد، اما جريان ترور كه از چند ماه پيش در لبنان آغاز شده بخش بزرگي از جامعه جهاني را نگران ساخته است كه شيوه جنگ اسراييل از تقابلهاي نظامي به ترور افراد تقليل يافته كه در ادبيات نظامي نشاني از پيروزي را با خود همراه ندارد . اتصال به ابزارهاي ترور كه در گذشته شايد براي گروهها شبهنظامي و مخالفان برخي جريانهاي سياسي مورد استفاده بود، اكنون به نوعي به شيوه جنگيدن تغيير شكل داده است. در گذشته گروههاي نظامي و سياسي به دليل در اختيار نداشتن ابزارهاي نظامي براي بيان ديدگاههاي خود با استفاده از ترور سعي در اعلام نظر و نوعي قدرتنمايي داشتند؛ هماكنون نيز برخي عمليات اين نوع گروهها را ميتوان در بخشهايي از جوامع گوناگون مشاهده كرد. ظاهرا «دكترين ترور» كه از ابتداي شكلگيري در اسراييل بهطور نانوشته دستور كار رهبران آن بوده امروز نيز ادامه دارد، اين دوره جديد از ترور كه از شهادت هنيه در تهران آغاز شده همچنان ادامه دارد و ظاهرا براي سازمانهاي بينالمللي مدعي مقابله با تروريسم قابل پيگيري نيست. اما تقليل يافتن ادبيات و نقشههاي جنگي از سوي اسراييل به ترور كه از ابزارهاي گروههاي كوچك سياسي - نظامي است، نشان از نوعي تغيير ماهيت اين رژيم مدعي استراتژي و تاكتيك نظامي به گروه كوچك نظامي و سياسي است . موج جديد اين دكترين ظاهرا با انفجار پيجرها در بيروت آغاز شد و در ادامه با شدت يافتن ترور فرماندهان حزبالله به امري متداول مبدل شده است. ترورهاي سياسي در لبنان از سوي اسراييل نشان از ضعف تاكتيك و به درازا كشيده شدن جنگ بدون در اختيار داشتن استراتژي معين براي كاهش هزينههاست. ظاهرا قطعنامههاي نهادهاي بينالمللي نيز در اين امر نتوانسته ماشين ترور اسراييل را متوقف كند، آنگونه كه با بهرهگيري از ظرفيت كشورهاي همراه تنها اقدام را پس از نسلكشي در غزه به سوي ترورها سوق داده است .
حقيقت آن است كه اين رژيم در بنبست بقا قرار گرفته است، لذا فارغ از هر نوع ادبيات جنگي و قوانين جنگ و تعهد به سازمانهاي بينالمللي از شيوههايي استفاده ميكند كه در تمامي جهان سركوب و منكوب شده و نشان از ضعف و ناكارآمدي دارد.
آوارگي شهركنشينان در شمال اين سرزمين از سويي و ناكارآمدي ماشين جنگي و محكوميت مداوم از سوي افكار عمومي و برخي رهبران سياسي جهان عرصه را آنگونه تنگ ساخته كه ابزار كارآمد آن تنها، ترور فرماندهان و رهبران شده است! صفحات تاريخ مملو از محكوميت و تقابل كشورها با ترور است، اما در برابر اين رفتار اسراييل شوراي امنيت سازمان ملل در سكوت گرفتار شده و مدعيان رهبري جهان كه خود را مدافع تقابل با تروريست ميدانند و برخي كشورها را بر اين امر محكوم ميكنند در بيعملي قرار گرفتهاند! قطعنامههاي مجمع عمومي نيز بهرغم درخواست دادستان دادگاه بينالمللي در محكوميت اسراييل به نسلكشي در غزه و جنگافروزي و پايان بخشيدن به اشغال فلسطين مبدل به ابزارهاي ناكارآمد براي اين رژيم شده است. جامعه مدني جهاني نيز بهرغم حضور پرشكوه در همه نقاط در محكوميت نسلكشي و عدم آتشبس در غزه هنوز نتوانسته رهبران سياسي را وادار به اقدام عملي كند! به عبارت ديگر ظاهرا همه استانداردهاي دوگانه اكنون به روشني تصوير خودشان را آشكار كردهاند، اگر حقوق بشر معناي دوگانگي خود را اصلاح نكند يقينا آيندگان نگاهي متفاوت به جهان امروز ما خواهند داشت! تغيير معادلات جنگي و نقشهها و استراتژيهاي جنگي به ترور سياسي و مبدل شدن حقوق بشر به ابزاري براي سركوب ديگر كشورها در جهت منافع گروهي ديگر و نفي ترور و مبارزه با تروريسم جهاني به حمايت از تروريسم در لبنان و غزه و... جملگي، نماينده تعارضات چشمگير در جهان امروز است كه خاورميانه را به آتش سوق ميدهد و تلاشي براي فرونشان دادن آن ديده نميشود! نكته قابلتوجه در اقدامات اخير «دكترين ترور» ازسوي اسراييل هدف قرار دادن نخبگان سياسي و علمي و فناوري است كه اين مهم به دستورالعملي براي محدود ساختن مردم لبنان و فلسطين است. تصويري كه با ترور خونينتر شده و با نسلكشي تداوم يافته، دغدغه جامعه جهاني و افكار عمومي را بيشتر و بيشتر كرده است كه جهان تا چه زماني بايد شاهد عدم گفتوگو و گسترش جنگ و استانداردهاي دوگانه باشد! در اين راستا ظاهرا كاركرد سازمانهاي بينالمللي و نهادهاي جهاني براي جلوگيري از تروريسم و گسترش منازعات با تعلل و توقف روبهرو شده و حقوق بشر به محاق رفته كه تصوير امروز جهان است! لذا به نظر ميرسد دست به دامن شدن اسراييلي كه ادعاي داشتن ارتش و استراتژي نظامي است به ترور شخصيتها، اول بنبست نظاميگري در منطقه و دوم ترس از فشار افكار عمومي و ايجاد رعب ميان رهبران سياسي مخالف است.اين تاكتيك كهنه سركوب به دليل وجود تصوير مظلوميت ملت غزه و لبنان، نتيجهاي جز افتضاحي ديگر براي صهيونيست و حاميان آن نخواهد بود. درنهايت براي پايان بخشيدن به ماشين رسمي ترورهاي سياسي در جهان كه از سوي اسراييل به راه افتاده تنها راه توقف آن است، چراكه آينده جهان در بيعملي رهبران سياسي و سازمانهاي بينالمللي تصويري تيره و تار را به همراه خواهد داشت و اين محقق نميشود مگر با اقدامي جهاني براي سركوب ترور!