• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5878 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۱ مهر

«اعتماد» پس از يك‌سال فايل مصاحبه با وحيده محمدي‌فر، همسر داريوش مهرجويي را بار دیگر منتشر مي‌كند

چه كسي دستور قتل مهرجويي و همسرش را داد‌ه است؟

مانوش منوچهري، وكيل اولياي دم: پاي شخص ديگري در ميان‌است و اين چهار متهم اجراكننده بوده‌اند

بهاره شبانكارئيان

پرونده قتلي كه مي‌خواهم روي كاغذ بياورم هم بسيارحيرت‌انگيز است و هم بسيار پيچيده. مي‌خواهم وقايع را بدون تفسير و چكيده بازگو كنم. وقايعي كه با گذشت هرلحظه‌اش به خود لرزيدم و گامي به سوي سوالات بي‌پاسخ زيادي برداشتم كه جز نفرت و بيزاري برنمي‌انگيزد. با اين همه كوشش نخواهم كرد همه‌چيز را بي‌پرده بيان كنم... .

يك‌سال از آن شبي كه يك زوج هنري سرشناس را بدون انگيزه مشخص با ضربات متعدد چاقو كشتند و عكس خون‌آلود جسدشان در فضاي مجازي منتشر شد، گذشته است. فردا سالگرد به قتل رسيدن آنهاست.

۲۲ مهر‌ماه ۱۴۰۲، داريوش مهرجويي؛ كارگردان مشهور ايراني و همسرش، وحيده محمدي‌فر در ويلاي شخصي‌شان در شهرك زيبادشت كرج به قتل رسيدند. ۱۵ مهر‌ماه سال گذشته؛ يك هفته قبل از جنايت، وحيده محمدي‌فر در صفحه شخصي اينستاگرام خود پستي منتشر كرد و از تهديد فردي ناشناس با لهجه غيرايراني خبر داد. پس از انتشار اين پست سعي كردم با او ارتباط تلفني برقرار كنم، اما اين ارتباط حدود يك هفته زمان برد. او درمدت مصاحبه چندين‌روزه با ترديد خاصي كه در صحبت‌هايش وجود داشت هر روز به موضوع جديدي اشاره مي‌كرد، اما اولين صحبت‌هايش به من اين بود: «راستش نمي‌خواستم موضوع را رسانه‌اي كنم. ديشب (۱۵ مهر‌ماه) خيلي ناراحت بودم براي همين پستي گذاشتم. فعلا هنوز در شوك هستم و حال مناسبي ندارم. دوستان عزيز هم خيلي نگران شدند براي همين پست را برداشتم. شما اطلاع نداريد مشكل ما خيلي پيچيده است. ۹ ماه اروپا بوديم و وقتي برگشتيم اتفاقات زيادي افتاد. راستش نمي‌دانم چه بگويم! از دو ناحيه مورد دستبرد قرار گرفتيم؛ يكي كارگران اينجا (شهرك زيبادشت)، يكي هم خودي كه خيانت در امانت كرد؛ مثل فيلم بانو.»

او در روز بعدي مصاحبه به من گفت: «ما هر چه كشيديم نصف آن از كارگران اينجا بود. قبلا باغباني داشتيم كه از ما خيلي سرقت كرد، اما بعدا متوجه شديم هم باغبان ما بود و هم باغبان همسايه. او را تحويل پليس داديم، اما اينها (همسايه) باغبان رابخشيدند. برادر باغبان دزد و همدستش بود. ديشب (۱۶ مهرماه) به ما گفتند بايد او را به ما تحويل دهيد، شايد كار او بوده. ما اينجا خيلي از دست اينها مصيبت كشيديم، اما جريان سنتورها و يكسري وسايلي كه فقط يك هنرمند مي‌تواند ارزش آن را متوجه شود، كار خودي بود كه وكيل‌مان آقاي سروري قرار است پيگيري كند، اما به ما گفت به طرف نگوييد، چون قرار است بازجويي شود. دو شب پيش احساساتي شدم و افشا كردم.»

محمدي‌فر برايم توضيح داد: «الان باغبان ما خيلي آدم خوبي است، اماباغبان قبلي ما كه به همسايه‌مان هم دستبرد زد همسايه‌مان مجبور شد خانه‌اش را بفروشد، اينقدر كه عذاب كشيد. پسر آنها با او درگير شد. بعد ما آنقدر سر و صدا كرديم كه مجبور شدند باغبان را بيرون كنند، اما من هنوز دارم مي‌بينم برادر همان باغبان قبلي كه همدستش هم بود در شهرك است. واقعاخيلي در فشار عجيبي هستم، ولي مي‌خواهم اين موضوع راكامل حل كنم. الان نمي‌دانم چه بگويم. شما فكر كن به خاطرپستي كه گذاشتم از شهرك به من زنگ زدند و گفتند اين چيزهايي كه نوشتيد درست نيست. كارخودي‌هاي‌تان است كه رفت و آمد داريد. ما با كسي رفت و آمدي نداريم. جريان خيلي پيچيده است.»

همسر داريوش مهرجويي در ادامه به من گفت كه مي‌خواهيد مصاحبه كتبي باشد؟ بعد برايم نوشت: «شب حادثه حدود ساعت8 در حالي كه خانه در آرامش كامل بود ناگهان متوجه سر وصداي سگ‌مان در حياط خانه شدم. سريع در ورودي آشپزخانه را قفل كردم تا اينكه متوجه شدم مقابل در ورودي ساختمان يك نفر با چاقو به شيشه‌هاي مات پنجره چسبيده است. هر چه از او خواستم خودش را معرفي كند هيچي نگفت. موبايلم نزديكم نبود، ولي سعي كردم سرعت عمل داشته باشم. با صداي بلندگفتم؛ الان به 110 زنگ مي‌زنم. او هم در پاسخ به اين حرف من گفت خب زنگ بزن. ترسيده بودم تا گفتم الو 110، سارق فرار كرد. وقتي او در جواب به من گفت خب زنگ بزن، متوجه شدم؛ لهجه ايراني ندارد. بعد از فرار سارق با نگهباني شهرك تماس گرفتم. آنها هم سريع خودشان را به حياط خانه ما رساندند و شروع به گشتن حياط و كوچه‌هاي اطراف كردند، اما كسي را نديدند. البته مدتي پيش هم يكسري وسايل از جمله سنتور مربوط به فيلم سنتوري را از خانه ما سرقت كردند كه در حال حاضر وكيل همسرم پيگير كارهاي قانوني اين موضوع است.»

بعد از مصاحبه با وحيده محمدي‌فر گزارشي تحت عنوان «دزدان، سنتور علي‌سنتوري را دزديدند» تنظيم كردم كه بنا به دلايلي فقط بخشي از صحبت‌هاي همسر داريوش مهرجويي منتشر شد.همزمان با انتشار آن گزارش خبر قتل فجيع داريوش مهرجويي و همسرش با چاقو در فضاي مجازي و رسانه‌ها منتشر شد. بعد ازاين ماجرا نيمي از افكار عمومي بر اين باور بود ماموران با استناد به همان گزارش (دزدان، سنتور علي‌سنتوري را دزديدند) مظنونان پرونده را دستگير كردند، اما نيمي ديگر از افكارعمومي معتقد بود از آن گزارش به نحوي سوءاستفاده شده است... .

چند روز بعد از جنايت، پليس بيش از ۲۰ مظنون را دستگير و يك هفته بعد چهار نفر از اتباع (كريم، ميرويس، اسكندر و داوود) را عاملان اين جنايت معرفي و انگيزه اصلي آنها را سرقت اعلام كرد. در حالي كه بررسي پرونده قتل مهرجويي و همسرش نشان مي‌دهد؛ انگيزه متهمان براي قتل كافي نبوده وپرونده ابهامات زيادي دارد. متهم رديف اول (كريم) نيز كه به قصاص محكوم شده بارها درجلسات دادگاه منكر حضورش در صحنه جرم بوده است.

طبق اطلاعاتي كه در اين يك‌سال از پرونده به دست آورده‌ام؛ «هيچ وسيله ارزشمندي از جمله لپ‌تاپ، ماشين، گوشي و... ازخانه مهرجويي سرقت نشده است. طبق ايراداتي كه درپرونده وجود دارد، هيچ مدركي مبني بر حضورمتهمان در صحنه جرم كشف نشده و تنها رد يكي از متهمان (داوود) كه زير ۱۸ سال دارد در محل جرم مشاهده شده كه آن هم با ابهاماتي روبه‌رو است.»

 

انگيزه متهمان براي جنايت كافي نبوده و آنها اجراكننده اوامربوده‌اند

«مانوش منوچهري»، وكيل اولياي دم در مورد روند پرونده به«اعتماد» مي‌گويد: «دور دوم رسيدگي به جلسات دادگاه متهمان قتل مرحوم مهرجويي و همسرش در حالي برگزار شد كه به موجب راي ديوان عالي كشور تحقيقات در سه مورد ناقص بود وتقاضاي تكميل تحقيقات شد؛ در مورد نقص اول؛ عدم ابلاغ راي قرار منع تعقيب سه متهم ديگر پرونده در مشاركت قتل عمدي بودكه ما اعتراض كرديم. دومين نقص؛ موارد ماهيتي بود كه به تعيين ميزان مشاركت هر يك از طرفين و نقش آنها در ضرب وجرح عمدي در سرقت مسلحانه در شب و در قتل نفس مرحوم مهرجويي و وحيده محمدي‌فر اشاره داشت و سومين نقص؛ تقاضاي اينجانب مبني بر اين بود كه متهمان انگيزه كافي براي جنايت عليه اين دو نفر نداشتند؛ بنابراين حتما پاي يك آمر ديگري به ميان است كه اين چهار متهم فقط اجراكننده اوامرآن آمر بوده‌اند. ديوان عالي كشور بر اساس اين ايرادات پرونده را مجدد به دادگاه يك كيفري ارجاع داد. نكته‌اي كه قابل توجه است اينكه پرونده در دادسرا به شعبه قبلي ارجاع نشد و به شعبه ديگري ارجاع شد؛ آن هم به دليل اينكه بازپرس تغييرمكان داده بود. در صورتي كه نبايد اين اتفاق مي‌افتاد. درنهايت نيز دور دوم رسيدگي دادگاه طي دو جلسه آن هم به صورت غيرعلني برگزار شد. در حالي كه ما تقاضاي غيرعلني بودن دادگاه را نداشتيم. در اين دو جلسه نيز دادگاه نظري برانجام تحقيقات بيشتر يا توجه به ايرادات وكلاي اولياي دم به جهت شناسايي معاون يا معاونان احتمالي را نداشت و به احتمال زياد همان حكم مجدد تاييد مي‌شود. با توجه به اينكه قاضي ودادستان بايد كمك به كشف حقيقت كنند.»

 

اثري از عنصر معنوي جرم (سرقت) در پرونده مشهود نيست

منوچهري درباره مشكوك‌ترين موارد پرونده مي‌گويد: «غير ازانگيزه متهمان و انكار شديد يكي از متهمان (كريم، متهم رديف اول) مواردي كه بسيار ابهام‌برانگيز است؛ ۱) پيدانكردن آلت قتاله‌اي كه مرحوم مهرجويي با آن به قتل رسيده است. ۲) عدم وجود رد خون مرحوم مهرجويي روي آلت‌قتاله كشف شده. ۳) پاك كردن اپليكيشن‌هاي گوشي به‌طوري كه خود اداره آگاهي هم نتوانست اپليكيشن‌ها را بازگرداند؛ چرا كارگران بايد فقط گوشي‌هاي خانم محمدي‌فر را سرقت و اپليكيشن‌هاي گوشي راپاك كنند و هيچ چيز ارزشمندي را سرقت نكنند! ۴) ساعت مراجعه متهمان به خانه مرحوم مهرجويي و اقدام ناگواري كه باضربات متعدد چاقو انجام شده، نشان مي‌دهد يك انگيزه بسيارقوي پشت اين جنايت وجود دارد. ۵) عنصر معنوي جرم در پرونده مشهود نيست و براي ما قابل پذيرش نبوده است؛ مواردي كه برخي رسانه‌ها در ابتدا به آن اشاره كردند از جمله طلب ۳۰ ميليون توماني و سرقت جارو‌برقي هيچ كدام صحت ندارد و درپرونده موجود نيست. با اين حال عدم رعايت بسياري از موارد در پرونده موجب شده افكار عمومي تصور كند قتل با انگيزه سرقت درست بوده است. حتي اگر قتل به دليل سرقت نيز رخ داده باشد، باعث نمي‌شود كه چنين قتلي آن هم به شيوه فجيع رخ دهد. موارد ديگري نيز وجود دارد كه قبلا به آن اشاره كرده بودم.» «اعتماد» در شماره ۵۶۸۵ گزارشي با عنوان «رازهاي ناگشوده قتل داريوش مهرجويي و همسرش» منتشر و به ۱۰ ايرادپرونده اشاره كرده است.

 

يكي از آلات قتاله ضبط نشد و مدت‌ها داخل خانه مهرجويي افتاده بود

مانوش منوچهري در ادامه مي‌گويد: «آن‌طور كه خود متهمان اقراركردند؛ آنها قبلا هم به خانه مرحوم مهرجويي مراجعه كرده بودند تاكار را تمام كنند، اما نتوانستند. حالا چه عاملي باعث شد كه متهمان بار اول نتوانند اين اقدام را مرتكب شوند و بار دوم براي اجراي نقشه‌شان به آنجا مراجعه كنند، مشخص نيست. متهمان اگر قصد قتل مرحوم مهرجويي را داشتند، مي‌توانستند در ساعتي كه ايشان در خانه تنها بوده، مراجعه كنند يا برعكس؛ اگر قصدقتل خانم محمدي‌فر را داشتند، مي‌توانستند در ساعتي كه او درخانه تنها بوده به آنجا مراجعه كنند، اما متهمان در ساعتي به خانه مرحوم مهرجويي مراجعه كردند كه هر دو آنها در خانه حضور داشتند و بيدار بودند. به هر حال تمام اين موارد سوال‌برانگيزاست. متاسفانه اثر انگشت متهمان بررسي نشده است. همچنين يكي از آلات قتاله؛ چوبي كه متهم رديف دوم (ميرويس) با آن برسر مرحوم مهرجويي ضربه وارد كرده به عنوان يكي از آلات جرم تا مدت‌ها ضبط نشده بود. به‌طوري كه وقتي ماه‌ها بعد به خانه مرحوم مهرجويي مراجعه كرديم آن چوب داخل خانه افتاده بود. هيچ مدركي دال بر حضور متهمان در صحنه جرم وجود ندارد؛ جز رد يكي از متهمان كه او هم زير ۱۸ سال دارد؛ متهم رديف چهارم (داوود) وقتي گردن خانم محمدي‌فر را گرفته تا متهم رديف سوم (اسكندر) با چاقو به گردن ايشان ضربه وارد كند، چاقو به دست متهم رديف چهارم برخورد كرده و دست او را بريده است. متهم رديف چهارم گفته آن روز دستكش به دست داشته، اما بر اثرضربه چاقو دستكش پاره شده و دست او بريده و يك لكه خون روي ز‌مين ريخته است. سپس متهم رديف چهارم (داوود) به سمت ظرفشويي رفته تا دست خود را بشويد. با اين حال متهم رديف چهارم هنگام شستن دست خود بايد دستكش‌هايش را درمي‌آورده، اما اثر انگشت او روي ظرفشويي بررسي نشده است.»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون