فائزه هاشمي بالاخره به نامه محسن هاشمي پاسخ داد ياسر هاشمي هم دست به قلم شد
همه عليه يكي
۲ روز پس از نامه محسن هاشمي، فائزه هاشمي بالاخره سكوتش را شكست و به او پاسخ داد. ساعاتي بعد اما ياسر هاشمي كوچكترين فرزند آيتالله هاشميرفسنجاني دومين نامه هاشميها را خطاب به فائزه منتشر كرد. حالا ميتوان حدس زد كه تكليف فرزندان هاشمي با خواهر كوچكتر كه به اظهارات آوانگاردش شهره بوده و هست، روشن شده؛ به جز عفت مرعشي، همسر آيتالله هاشمي كه عمدتا اظهارنظر نميكند و اگرچه در خاطرات آيتالله هاشمي نقش پررنگي دارد، بهندرت در رسانهها ردي از او ديده ميشود، عملا بايد مهدي هاشمي را هم در صف منتقدان فائزه قرار داد؛ چه آنكه وقتي ساعتي پس از بالا گرفتن جنجال مصاحبه فائزه و پيش از انتشار نامه محسن، خبري درباره ناخرسندي خانواده هاشمي از اين مصاحبه منتشر شد، حتي به نام مهدي كه در زندان بهسر ميبرد هم كنار محسن و فاطمه و ياسر اشاره شد و حالا ديگر روشن شده كه فرزندان هاشمي تلاش دارند خطمشيشان را با يك عضو خانواده كه همواره از باقي اعضا تند و تيزتر بوده، مشخص كنند. نامه محسن، برادر ارشد و ياسر كوچكترين برادر اين را به خوبي نشان ميدهد. هر چند محتواي نامه ياسر به نوعي با دلجويي همراه است و گويي ميخواهد زهر نامه محسن را كمتر كند. فاطمه هاشمي، دختر ارشد نيز گرچه سكوت پيشه كرده اما عضويتش در حزب اعتدال و توسعه به عنوان حزبي ميانهرو و اظهارنظرها و مصاحبههايش كه در همين خط قرار دارد، مويد آن است كه خط فكري او بيشتر به محسن و ياسر نزديك است تا فائزه. مصاحبه اخير محمد هاشمي، برادر آيتالله نيز كه به واسطه سابقه سياسي از معدود افراد خاندان هاشمي است كه با رسانهها در ارتباط است، صراحتا نشان ميدهد كه خط فكري اعضاي خانواده هاشمي فاصله معناداري با خط فكري فائزه دارد و از قضا با ورود به دوران پساهاشمي، گويا اعضاي خانواده سعي دارند اين فاصله معنادار را كه پيش از اين نيز منكرش نبودند، از جمعهاي خانوادگي به عرصه رسانه بكشانند؛ كاري كه آيتالله هاشميرفسنجاني در طول حيات و از زماني كه دختر كوچكترش در فضاي سياسي حضور پيدا كرد و خط و ربط سياسي و فكرياش عيان شد، انجام نداد.
محسن هاشمي؛ به دنبال حذف موانع
صبح ديروز بالاخره بعد از دو روز سكوت، فائزه هاشمي نامهاي صريح خطاب به برادرش نوشت؛ نامهاي ساده، با حداقل عبارات و لحن كنايهآميز مرسوم براي اين دست نامهنگاريها و در ۱۲ بند. فائزه در بند اول از نامه محسن هاشمي ابراز خوشحالي كرد و نوشت كه«اين نامه سبب راحتي هم او و هم من گرديد. چنين چيزي را بارها خواسته بودم و اين اقدام اول او نبود.» به هر حال كسي از اختلاف نگاه محسن و فائزه بيخبر نبود و همين كه محسن هاشمي امروز بر مسند رياست شوراي شهر تهران تكيه زده و فائزه هاشمي سابقه محكوميت و زندان دارد، تفاوت رويكرد سياسي اين دو نفر را عيان ميكند. چه آنكه همواره اعضاي خانواده يا نزديكانشان هم به صورت تلويحي و گاهي به طنز از اين اختلافنظرها گفته بودند؛ موضوعي كه فائزه بتداي نامه به آن اشاره كرده است. در ادامه فائزه نوشته كه «به او (محسن) حق ميدهم؛ چون براي خودش آيندهاي ترسيم كرده و دنبال حذف موانع است.» اشارهاي شايد به احتمال كانديداتوري محسن هاشمي؛ سياستمداري كه مدتي است به عنوان رييس شوراي مركزي حزب كارگزاران از جمله گزينههاي انتخابات رياستجمهوري اين حزب و برخي نزديكان سياسي آن به شمار ميآيد و اگرچه پيش از اين گفته بود كه حضور در اين انتخابات به يك «عاشق مجنون» نياز دارد اما اين اظهارنظر لزوما به معناي بيميلي او براي حضور در سياست نيست؛ بنابراين حتي اگر او از گزينههاي رياستجمهوري خط بخورد، قطعا تمايل ندارد از عرصه سياستورزي و از فهرست كارگزاران نظام خط بخورد؛ كما اينكه محسن توانسته با ۶ شهردار از خطوط سياسي و فكري متفاوت، از غلامحسين كرباسچي گرفته تا محمود احمدينژاد و محمدباقر قاليباف در حوزه شهري و در شركت راهآهن شهري تهران و حومه همكاري كند. محسن همچنين ازجمله فرزندان هاشمي است كه ارتباط خوبي با بدنه حاكميت دارد . بنابراين مشخص است كه محسن هاشمي نميخواهد اظهارات خواهرش به پاي او نوشته شود.در بخش ديگري از اين نامه فائزه هاشمي تاكيد كرده كه از بيان اين اظهارات انگيزه شخصي ندارد؛ چراكه اگر به دنبال انگيزه شخصي بود، بايد در ۳۰ سال گذشته آرام و ساكت در امنيت مينشست و از منافع نزديكي به قدرت بهتر و بيشتر بهره ميبرد. فائزه در بند چهارم نامهاش مشخصا نوشته است: «مابقي زيادهگويي بود كه بناي ورود به آن را ندارم» تا باب گفتوگويي پينگپنگي خانوادگي را ببندد و در عوض بتواند ادلهاش را درمورد اظهارنظرش در مورد ترامپ و امريكا شرح دهد.
نامه؛ خودخواسته يا تحت فشار؟
فائزه هاشمي در بخش دوم نامه، يعني از بند پنجم توضيح داده كه چون ترامپ چهره خطرناكي است، اگر امريكايي بود، به او راي نميداد و در تشريح اينكه «چرا ترامپ را براي ايران ترجيح ميدهد»، آورده است: «بخشهايي و افرادي خطرناكتر از ترامپ در قلدري و عدمپايبندي به اصول و قواعد و مقررات با عملكرد و بعضا سياستهاي نادرست، كشور را در سراشيبي ناكارآمديها، سوءمديريتها، بيكفايتيها، دگمانديشيها و حتي گاهي تا مرز تلاشي پيش بردهاند، به مطالبات عمومي نهتنها توجهي ندارند؛ بلكه در خاموش كردن آن از هم سبقت ميگيرند.» بنابراين او براي «حفظ اصل انقلاب و اصل نظام»، «تذكر» ميدهد و از «تلاش» باز نميايستد. فائزه حتي اذعان كرده كه چون «شاهد انحرافات بسيار عميقتر از انحراف ايجاد شده توسط احمدينژاد در اين دوران هستيم»، وظيفه همه ما از دوران هاشمي هم سنگينتر است و اگر كسي «گوش شنوا و دقتنظر» داشته باشد، متوجه گفتار او مبني بر «تغيير سياستها و عملكردها به منظور برگشت به اصل نظام و اهداف انقلاب و منافع جامعه» ميشود.فائزه تاكيد كرده كه در اين مسير «هزينههاي زيادي» داده و ابايي از «دادن هزينه بيشتر و قرباني شدن» ندارد، موضوعي كه در نامه محسن هاشمي نيز به آن اشاره شده و برادر بزرگتر گفته بود فشارهاي وارد شده به خواهرش و خانواده او را درك ميكند. فائزه هاشمي در ادامه تذكر داده كه اين منتقدان هميشه در صحنه، طي ۳ سال گذشته هيچ «اعتراض، تحصن، اعتصاب و تجمعات اقشار مختلف» را نشنيده و نديدهاند. او همچنين در پاسخ به درخواست برادرش كه گفته بود بايد از اظهاراتش عذرخواهي كند، صراحتا گفته «كساني بايستي عذرخواهي كنند كه كم يا زياد، مستقيم يا غيرمستقيم، با منافع يا بيمنافع، با درك يا از روي ناآگاهي همراه جرياني ميشوند كه به بنبست رساندن مطالبات عمومي و اصلاحات، نابود كردن منافع ملي، تضييع حقوق مردم، انحراف جدي از اهداف انقلاب، فاصله گرفتن از اسلام واقعي را براي حفظ خود به جاي حفظ نظام سالهاست دنبال ميكنند»، اشارهاي كه متوجه محسن هاشمي نيز هست.بند پاياني نامه اما كنايه واضحي به برادرش محسن است كه شايد مهمترين بخش اين نامه نيز باشد. او در بند دوازدهم اين نامه نوشته «به اميد روزي كه همه ما ايرانيان زبان و دلمان يكي شود و بدون استفاده ابزاري از ديگران، جنم و مايه براي هر گونه اقدامي را شخصا داشته باشيم.» سخني تلويحي كه به آيندهانديشي محسن اشاره دارد و احتمالا فائزه اين نامهنگاري علني را «استفاده ابزاري» ميداند براي تداوم حيات سياسي فرزند ارشد خانواده هاشمي.
تلاش ناكام براي ايفاي نقش پدر
مدتي پس از پاسخ فائزه به محسن، البته ياسر هاشمي فرزند كوچك آيتالله هم دست به قلم شد و نامهاي خطاب به فائزه نوشت. نامه او اگرچه به لحاظ خط فكري به محسن هاشمي نزديكتر بود اما تلاش داشت توام با نوعي دلجويي باشد. ياسر ابتداي اين نامه كوتاه نوشته كه اين نامهنگاري خاطرات روزهاي جمعه را براي او تداعي كرده كه (كلام) پدرشان، آيتالله هاشميرفسنجاني با وجود همه اختلافنظرها «حسن ختام» بوده و با بيان اتفاقاتي از تاريخ اسلام، خانواده را به «انّالله مع الصابرين» توصيه ميكرده است. در ادامه نامه، ياسر تاكيد كرده كه به آن بخش جنجالي سخنان خواهرش «نقد جدي» دارد اما معتقد است «اينگونه اظهارنظرهاست كه به آزادي بيان معنا ميبخشد»؛ اظهاراتي كه نشان ميدهد ياسر هاشمي برخلاف محسن تلاش دارد ميان اين خواهر و برادر بايستد تا شايد اختلافنظرها كمرنگ شود؛ به همين دليل هم سعي كرده تا با بيان بخشهايي از تاريخ و با ادلههايي فائزه را به اين نتيجه برساند كه «وقتي تصميمسازان و تصميمگيران، چشم از حقايق تلخ بستند و دل به شيريني خرافات بستند، مردم از سر ناچاري چشمبهراه بيگانگان نشستند...» فرزند كوچك آيتالله در پايان هم نقلقولي از پدر در مورد روشن بودن آينده ايران آورده است. از جايجاي نامه ياسر هاشمي اينگونه به نظر ميرسد كه كوچكترين فرزند تلاش دارد علاوه بر مشخص كردن خط فكرياش، همان كاري را انجام دهد كه احتمالا پدر روزهاي جمعه و هنگامه داغ شدن بحثهاي سياسي و بالا گرفتن اختلافات، ميكرد؛ گرچه به نظر نميرسد او جايگزين مناسبي براي پدر باشد كه همواره اين نقش را ايفا ميكرده است؛ چراكه او نه به لحاظ سني و نه به لحاظ تجربه سياسي فاصله بسياري با محسن و فائزه دارد كه حالا دو طرف اين دعواي سياسي ايستادهاند.