چرا اولويت جو بايدن تمركز بر سياست داخلي است؟
درمان امريكاي دوقطبي شده
سارا معصومي
دونالد ترامپ و تلاشهاي او براي باقي ماندن در راس هرم قدرت در ايالات متحده امريكا سرفصل تمام اخبار را به خود اختصاص داده است. از نخستين ساعات قطعي شدن پيروزي جو بايدن، نامزد دموكراتها در انتخابات 2020، دوربينها بيش از آنكه بر شخصيت بايدن و تلاش براي كاوش در تيم آتي راه يافته به كاخ سفيد متمركز شوند، به دنبال دونالد ترامپ و اعضاي كابينه او بودند. شخصيت متفاوتي كه ترامپ در چهار سال گذشته از خود نشان داد اين پرسش بديهي را به وجود آورده كه آيا چهل و پنجمين رييسجمهور قرار است مانند روساي جمهور پيشين امريكا، تلفن را برداشته به جو بايدن تبريك بگويد، بلافاصله روند انتقال امن و آرام امور به ساكن بعدي كاخ سفيد را آغاز كند و در نهايت در بيستمين روز از ماه ژانويه دست در دست بانوي اول به استقبال جانشينش برود؟
درباره ترامپ خيلي زود مشخص شد كه پاسخ به تمام اين سوالها و پرسشهايي از اين جنس منفي خواهد بود. ترامپ همان طور كه در چهار سال گذشته تمام تلاش خود را به كار گرفت تا ميراث باراك اوباما، رييسجمهور پيشين را نيست و نابود كند، همچنين چشم ديدن اين را ندارد كه معاون اول او مانع تداوم رياستجمهورياش در دور دوم شود. با پايان شمارش آراي ماخوذه و قرار گرفتن قريب به 74 ميليون راي در سبد انتخاباتي دونالد ترامپ، زنگهاي خطر به صدا درآمد. صدايي كه به نظر ميرسد در جمع تحليلگران مسائل امريكا به خوبي به گوش رسيد اما بايد ديد كه آيا سياستمداران امريكايي اعم از دموكرات و جمهوريخواه هم اين صدا را شنيدند يا خير.
اين روزها همه از چگونگي پايان دادن به عمر سياسي دونالد ترامپ سخن ميگويند يا بعضا از چالشهاي رنگارنگي ميگويند كه جو بايدن بايد در عرصه سياست خارجي با آنها دست و پنجه نرم كند.
اما اصليترين چالش جو بايدن نه شخص دونالد ترامپ خواهد بود و نه مثلا فرجام توافق هستهاي با ايران يا توافقنامه آب و هوايي پاريس. بايدن پيش و بيش از همه بايد فكري براي جامعه تكه تكه شده و دو قطبي ايالات متحده بكند. جامعهاي كه جمعيت قابل توجهي از آن خود را حق مطلق ميدانند و براي احياي حق ابايي از بالا رفتن از ديوارهاي كنگره هم ندارند در چهار سال آتي ميتوانند به راحتي براي جو بايدن دردسر درست كنند.
Domenico Montanaro خبرنگار راديو ملي امريكا پس از تحولات كنگره در يادداشتي تحليلي به دوپاره شدن جامعه امريكا در نتيجه سياستهاي ترامپ اشاره كرده و نوشت: «در چهار سال گذشته امريكا به اتفاقهايي عادت كرده كه در حالت نرمال ميتوانست بسيار شوكهكننده باشد. ترامپ در اين مدت بهرغم اثبات دخالت ولاديمير پوتين در انتخابات ايالات متحده، اخراج مدير افبيآي، جداسازي كودكان مهاجر از والدينشان كه برخي از آنها همچنان مفقود هستند و مرگ بيش از 300 هزار نفر در نتيجه كرونا، محبوب بخش قابل توجهي از مردم است و اين در حالي است كه هركس ديگري جاي او بود اين پايگاه راي را از دست داده بود. هنوز هيچكس نميداند كه منظور ترامپ از اين جمله در كمپين انتخاباتي سال 2016 چه بود: «من ميتوانم به فردي در خيابان پنجم شليك كنم و اين كار به قيمت حتي يكي از طرفدارانم هم تمام نخواهد شد.» چهار سال پس از آغاز رياستجمهوري او هيچكس نميداند كه اگر ترامپ اينكار را هم كرده بود آيا از تعداد طرفدارانش كم شده بود يا نه؟ دونالد ترامپ در جريان انتخابات 2020 حتي تعداد آراي بيشتري را هم در مقايسه با انتخابات 2016 به خود اختصاص داد. جو بايدن نيز بيشترين آرايي را كه يك رييسجمهور در ايالات متحده كسب كرده در سبد راي خود دارد و دليل آن هم مخالفت شديد با سياستهاي ترامپ در ميان قشرهاي مختلف در امريكا است. نويسنده در ادامه اين مطلب با اشاره به طرح ادعاهاي بيپايه و اساس درباره تقلب در انتخابات 2020 از سوي ترامپ تاكيد ميكند كه هزاران نفر از طرفداران ترامپ اين سخنان او را باور كردهاند و در اين ميان تنها چيزي كه براي ترامپ مهم نيست مساله دو پاره شدن جامعه در ايالات متحده است.
زماني كه مجري فاكسنيوز از ترامپ سوال ميكند كه آيا نگران اين نيست كه رفتارهايش منجر به تشديد شكاف در ايالات متحده شده باشد، او به راحتي ميگويد: «خير؛ من بيشتر نگران كشوري هستم كه رييسجمهوري غيرقانوني دارد.» خبرنگار راديو ملي امريكا در نهايت مينويسد: شايد دموكراسي امريكايي از اين مهلكه جان سالم به در ببرد اما همچنان رقمي حدود نيمي از جامعه تصور ميكنند كه ادعاهاي دونالد ترامپ درباره تقلب در انتخابات صحيح است و برهمين اساس او ميتواند همچنان به كسب درآمد از اين منبع ادامه بدهد همان طور كه از روز انتخابات تا همين يك هفته پيش رقمي حدود 200 ميليون دلار به جيب زد.»
خبرگزاري فرانسه پس از تحولات كنگره در نوشتاري كوتاه به بررسي تاثير اين اتفاقها بر رويكرد جو بايدن در كاخ سفيد پرداخته و مينويسد: انتظار ميرفت كه جو بايدن قدرت راهبري ايالات متحده در سطح بينالمللي را احيا كند اما حمله شورشيها به كنگره كه دستپخت سلف او در كاخ سفيد يعني دونالد ترامپ است، عملا همه چيز را تحتالشعاع قرار خواهد داد. برخي از قانونگذاران و نخبههاي سياسي ميگويند كه بايدن كه شهره به تمايل به حوزه سياست خارجي است مجبور خواهد شد تمركز خود را بر حوزه سياست داخلي و سر و كله زدن با طرفداران ترامپ بكند كه معتقدند در انتخابات 2020 تقلب شده است. يكي از اعضاي دموكرات كنگره كه سابقه كار در سازمان سيا را هم در پرونده خود دارد در اين باره به خبرگزاري فرانسه ميگويد: «دوره پسا 11 سپتامبر به اتمام رسيده است. امروز تنها تهديد مهم و جدي براي امنيت ملي ايالات متحده، شكاف داخلي است. اگر ما نتوانيم اين دو امريكا را دوباره به هم پيوند بزنيم، نيازي به تهديد خارجي وجود نخواهد داشت.»
سارا مارگون از تحليلگران موسسه جامعه آزاد نيز در اين باره ميگويد: «ما شاهد نوعي از بياعتمادي به دولت نه فقط در داخل ايالات متحده بلكه در خارج از مرزها هم هستيم.
در خارج از كشور بسياري به ايالات متحده به چشم رهبري براي توسعه دموكراسي و البته مقيد به قانون نگاه ميكردند. هرچند كه برخي انتقادهايي هم به اين خودبزرگبيني ما داشتند. بنابراين من فكر ميكنم آنچه در كنگره رخ داد عملا سياست داخلي و خارجي ما را بيش از هميشه به هم پيوند زد. بسياري از رهبران خارجي در ماههاي نخست با دقت هر چه بيشتر رفتارهاي داخلي بايدن را بررسي خواهند كرد. بايدن بايد بتواند به همه اين اطمينان خاطر را بدهد كه هجوم به كنگره دوباره رخ نخواهد داد و عاملان اين شورش هم بازداشت و مجازات خواهند شد.
خبرگزاري فرانسه در ادامه مينويسد: با وجود آنكه مايك پمپئو، وزير خارجه ايالات متحده ادعا ميكند آنچه در كنگره رخ داد مانند وقايعي نيست كه در پارلمانهاي ديگر كشورها رخ ميدهد اما به عنوان مثال سفير ايالات متحده در اوگاندا پس از اين تحولات در بيانيهاي به درستي اعلام كرد كه پس از تحولات كنگره، بسياري از مردم حق امريكا براي اظهارنظر درباره موضوعاتي نظير دموكراسي در سطح بينالمللي را به رسميت نخواهند شناخت.
به عنوان مثال رييسجمهور زيمباوه در واكنش به تحولات كنگره، خواهان لغو تحريمها عليه كشورش شد و تاكيد كرد كه هجوم به كنگره كه به درخواست ترامپ انجام شد، نشان داد كه امريكا از هيچ جايگاه اخلاقي براي تنبيه ساير كشورها به بهانه عدم احترام به دموكراسي برخوردار نيست. همچنين دولت چپگراي ونزوئلا هم كه در چهار سال گذشته بيشترين فشارها از سمت ترامپ را متحمل شده ابراز اميدواري كرد كه امريكا بتواند مسير خود به سمت عدالت اجتماعي و ثبات را بيابد.
همچنين گروه بينالمللي بحران كه معمولا در گزارشهاي خود چندان درباره تهديدهاي داخلي در امريكا هشدار نميداد اينبار با انتشار يك بيانيه هشدار داد كه خشونتهاي سياسي در ايالات متحده يك تهديد جدي است. در بخشهايي از اين بيانيه آمده بود: امريكا امروز كشوري است كه ميليونها نفر معتقدند كه رييسجمهور جديد غيرقانوني انتخاب شده و البته نيمي از جمعيت هم مسلح هستند و از توسل به خشونت براي رسيدن به آنچه حق خود ميدانند هم ابايي ندارند. امريكايي كه سالها و سالها به ساير كشورها گفته براي مقابله با مشكلات خود چه كنند اكنون بايد نگاه خود را به سمت داخل ببرد و متوجه باشد كه تبعات ناديده گرفتن اين تهديدها بسيار زياد است.
يكي از تحليلگران شوراي آتلانتيك هم در اين باره در فارن پاليسي نوشت: از اين به بعد بسياري امريكا را منبع ريسك و خطر ميدانند و نه ثبات. كشوري كه ارتش پرجمعيت و مجهزي براي خود دست و پا كرده اما سياست داخلي در آن هر روز غيردموكراتيكتر ميشود.
سايت هيل وابسته به كنگره نيز به نقل از Bill Schneider تحليلگر مسائل سياسي مينويسد: محيط سياسي در ايالات متحده پرشكافترين روزها از زمان جنگ داخلي تاكنون را تجربه ميكند. هيچ چيز ثابتي وجود ندارد و ما كاملا در هم شكستهايم.