نبايد تسليم دروغ شد
سيد عبدالجواد موسوي
كاري كه برنامه حالا خورشيد تلويزيون با دولت روحاني كرد حيرتانگيز بود و غيرقابل باور. باز هم دم خبرنگار سمج و پيگير خبرآنلاين گرم كه توانست ته و توي ماجرا را در بياورد. البته شايد خيليها توضيحات برنامه بعدي رشيدپور را نشنيده باشند اما به هر حال همين مقدار روشنگري هم غنيمتي بود گرانبها. قطعا دولت مشكلات بسياري دارد اما اين ميزان عداوت با دولت حقيقتا نوبر است.
اينكه يك روزنامه آنقدر قدرت دارد كه ميتواند يك خانم آرايشگر را ظرف كمتر از بيست و چهار ساعت از غرب كشور به پايتخت برساند و او را در يك برنامه تلويزيوني زنده روبهروي دوربين بنشاند تا چهره دولت را تخريب كند ترسناك است. با خودت ميگويي چقدر از اين خبرهايي كه عليه دولت در اين سالها پخش شده و تو هم خيليهايش را باور كردي از اين دست بودهاند؟ بدترين اتفاق اين حس بياعتمادي است. نميداني پس از اين با اخباري كه عليه دولت ميشنوي چه كني؟ همه آنها را كه نميتواني به پاي توطئه يك روزنامه و خبرگزاري بنويسي. از آن طرف دولت را هم كه نميتواني عاري از عيب و خطا بداني. پس تكليف چيست؟ اصلا نكند آنها كه در پس اين توطئهها نشستهاند قصد و غرضشان همين است. بياعتماد كردن تو و امثال تو به همهچيز. و از تو يك موجود بياعتنا ساختن به همه اتفاقات. تا در انتخابات بعدي و بعدي دست و پايت بلرزد و نداني در كدام سوي ماجرا بايستي و همين نااميدي كافي است تا آنها بتوانند به مقصد و مقصود خود برسند. اوضاع بغرنجي است؛ نااميد نشدن در چنين هنگامهاي بزرگترين و دشوارترين وظيفه همه آنهايي است كه با وجود همه مصائب هنوز اين گربه زخم خورده را دوست دارند و هر صبح و شام با خود زمزمه ميكنند: چو ايران نباشد تن من مباد.