مرجعي واحد براي فعاليت شركتهاي دانشبنيان نداريم
يكي از اين شركتها «سوپرسل» بود كه بازي معروف كلش آو كلنز را ساخت و ديگري شركت «روبيو» بود كه بازي معروف «انگري بردز» را توليد كرد. آنها يك حوزه مشخصي را انتخاب و روي آن سرمايهگذاري كردهاند، ما در دولت به اين سمت حركت نكردهايم. البته از آنجا كه اقتصاد ما اقتصادي دولتي است، انتظار از دولت بيشتر است. از طرفي وسعت تعداد رده محصولات دانشبنيان مانع از اين ميشود كه يك سبد واحد براي سرمايهگذاري داشته باشيم.
يكي از مشكلاتي كه شركتهاي دانشبنيان دارند اين است كه ما مرجعي واحد براي فعاليت شركتهاي دانش بنيان نداريم و از نظر استراتژيكي يك مرجع مشخص تعريف نشده است. اين مشكلات در حوزههاي بين بخشي پررنگتر ميشود. شايد اگر يك زماني دولت الكترونيك به بلوغ برسد، اين مشكلات هم كمرنگتر شود. يك شركت دانش بنيان، محصولي دارد كه معاونت علمي هم آن را تاييد كرده است، اما ضرورتي براي دستگاههاي مرتبط تعيين نميشود كه محصول اين شركت را تاييد كنند. وقتي شركتي به عنوان يك شركت دانشبنيان ثبت ميشود، گواهينامهاي كه از معاونت علمي و فناوري دريافت ميكند تضميني براي فروش يا توسعه محصولاتش نيست. شايد اگر وزارتخانهها و معاونت علمي و فناوري رياستجمهوري سامانه جامع مشتركي داشتند اين مسائل رنگ ميباخت. از طرفي در بحث دانشبنيانها رتبهبندي نداريم. به همين دليل نميتوانيم در مورد شركتهايي كه محصولات مشابه توليد ميكنند، نظر داد و اعلام كرد كدام يك محصول بهتري توليد ميكنند. البته فرآيند رتبهبندي، فرآيند چالشبرانگيزي است.
البته آسيب جدي در حوزه شركتهاي دانشبنيان اين است كه اين شركتها در مديريت مالي عمدتا مشكل دارند، اين به معناي دانشي تخصصي است كه خارج از تخصص شركتهاي دانشبنيان ما هستند. ما در ايران از نظر سطح فناوري در سطح بالايي هستيم، اما از نظر دانش مديريتي تا حدي دچار ضعف هستيم. اين شركتها عمدتا دچار مشكلات مالي ميشوند و پروندههاي مالي پيدا ميكنند با بيمه و ماليات به مشكل برميخورند. به همين دليل بد نيست به جز حمايتهايي كه صورت ميگيرد، به ضعف اين شركتها در اين حوزه توجه شود و در راستاي رفع نقاط ضعف آنها اقداماتي انجام داد.
مشاور حوزه دانشبنيان