مُسكن، درمان نميكند
كاوه فولادينسب
چند هفته پيش مريضي عجيبي گرفتم و در بيمارستان بستري شدم. نظام درماني آلمان -برخلاف ايران- چندان ميانهاي با دارو ندارد. پزشكان آلماني كمترين ميزان دارو را براي بيمار تجويز ميكنند.يكي از آن روزها كه سردرد شديدي داشتم، دو سه بار به خانم پرستارگفتم درد دارم وخواهش كردم بهم مسكن بدهد. نداد. بعدازظهر كه دكترم به ديدنم آمد، مثل بچهها چغلي كردم. گفتم «من امروز خيلي درد داشتم. چند بار مسكن خواستم. بهم ندادن. » پرونده را خواند و داد دست سرپرستار بخش و گفت «دردتون اونقدري نيست كه مسكن لازم داشته باشين. » گفتم «هرچي... درد دارم. متوجه ميشين؟» گفت «الان دردتون شديد نيست قابلتحمله و اين نشونه خوبيه. اگه بهتون مسكن بديم، نميتونيم به آرامشتون اطمينان كنيم. » موقع رفتن دست داد و گفت «يادتون باشه مُسكن درمان نميكنه. مصرف بيرويهش هم، قواي جسمانيتون رو تحليل ميبره و بدنتون رو ضعيف ميكنه.»بالاخره خوب شدم و حالا خوشحالم كه مسكن به نافم نبستند. بايد رفت سراغ ريشه درد؛ «مسكن درمان نميكند.» بد نيست اين جمله را بالاي سردر ورودي شوراي عالي نظارت بر فضاي مجازي هم نصب كنند؛ شايد بشود آنجا عوض «مسكن» بنويسند «فيلترينگ». فيلترينگ محدود همهجاي جهان وجود دارد؛ مثلاً براي كساني كه به سن قانوني نرسيدهاند و البته اين توافقي عمومي است كه تا زماني كه فرد به سن قانوني نرسيده و قواي تصميمگيري و تشخيصش كامل نشده، بهتر است در معرض هر اطلاعي قرار نگيرد. اما فيلترينگ نامحدود را سرزمينهاي كمي هستند كه تجربه ميكنند. ناكارآمدياش هم ثابت شده؛ چه در زندگي واقعي و چه در فضاي مجازي. مگر سالها پيش فيسبوك و توييتر فيلتر نشد؟ چه اتفاقي افتاد؟ وايبر و تلگرام جايشان را گرفتند. حالا بعد از تلگرام هم يك چيز ديگر ميآيد. مشكل، فيسبوك و توييتر و تلگرام نيست؛ جاي ديگري است. چرا سياستگذاران اين حوزه، عوض فيلتر كردن شبكهها به اين فكر نميكنند كه اگر شفافيت در همه امور در دستور كار قرار بگيرد، اگر گردش آزاد اطلاعات - بينگراني و سانسور- برقرار شود، ديگر اصلا چه كسي كجا ميخواهد رازي مگو به گوش مردم برساند، سياهنمايي كند يا دسيسه بچيند؟ حضرت مولانا ميفرمايد «از همانجا كه رسد درد، همانجاست دوا». غير از اين است كه تكنولوژي روز و شبكههاي اجتماعي امكان فراگيري هستند تا مسوولان بتوانند مستقيمتر و سريعتر اخبار خدمترسانيهايشان را به مردم برسانند؟